داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

نقاب انتقام 70

بهشته منو دوست داری ;/; -این چه سوالیه که می کنی ;/; فکر کنم یه سوال تاکیدیه . می خوای یه نتیجه گیری خاصی بکنی که به نفعم نیست . من اخلاق تو رو می دونم . من همین چند مدتی خوب شناختمت . الان هم در جا می گی که اگه منو می شناختی پس چرا راجع به سها در کم نکردی.. راست می گفت می خواستم همینو هم بگم ولی هنوز جواب سوالمو نداد . -بهشته منو دوست داری ;/; -نه دوستت ندارم . پس دیگه نمی خوای بگی که من و تو تا یه مدت نباید همدیگه رو ببینیم .. -بهشته ;/; ..سکوت کرده بود -بهشته ;/; بازم سکوت کرده بود .. -حالا جوابمو نمی دی ;/; -چرا این یکی پیش بینی بوده .. اون یه خورده نیاز به فکر کردن بیشتر داره یه بار دیگه صدام کن .. -بهشته ;/; -آره باشه الان انجامش میدم .  خودشو بهم نزدیک تر کرد تا  به راحتی با یه بوسه گرم فراموش کنیم که چه اتفاقی افتاده . اون بیشتر از خود من منو می شناخت . حس می کردم که بیشتر از من خود منو دوست داره . -من از پیشت تکون نمی خورم . -انتقالی بگیر برو تهرون .. اصلا انصراف بده .. مرخصی تحصیلی بگیر . حالا که جوابمو ندادی تا من حرفمو ادامه بدم خودم میگم . تو اگه منو دوست داشته باشی کاری نمی کنی که ناراحت شم . برای همین یه مدتی رو ازم دور می مونی تا آبها از آسیاب بخوابه یا بیفته .. -این کله خری که من دیدم تا زهرشو نریزه ول کن نیست . نه از من نخواه که برم . حتی واسه یه هفته .. حتی واسه یه روز .. -واقعا که شما زنا خیلی بی منطق میشین وقتی که پای یه زن دیگه ای در میون باشه . یعنی بهم اعتماد نمی کنی ;/; -هر طور فکر می کنی بکن . -ببین من اینجا یه سری کارایی دارم که نمی تونم این شهر رو ترک کنم . دار و ندار و زندگی من اینجان . مهم تر از همه عزیزام اینجا خوابیدن . -من اگه بمیرم نمیرم . دیگه حرف نباشه . تموم شد . -اگه سرت بلایی بیاد .. -اووووووفففففففف چقدر حرف می زنی سهراب . جیغ می کشم همه بریزن بیان اینجا بفهمن چقدر بد جنسی ها . من خونسرد رو داری عصبی می کنی . اصرار نکن . -چیه می ترسی تسلیم شی ;/; -من همین حالا شم تسلیم تو هستم ولی تو تسلیم من نیستی . -بهشته من می خوام بیام خواستگاریت . باهات از دواج کنم . خاله و یکی دو تا دیگه از فامیلامو میارم تهرون و… اینو دیگه نه نگو .  بهونه نیار . می خوام که تو زنم بشی . وصله تنم بشی . البته این یه مثاله . اصلا تو خود منی .. چیه اینو هم ناز داری که جواب بدی .. -بازم چقدر حرف می زنی .. بذار فکر کنم دیگه . این از خطبه سر عقد هم که سه بار از عروس سوال می کنند حاضری یا نه مهم تره . باید فکر کنم . دوباره بگو . سه باره هم بگو .. خوب بشنوم .. می خوام یه جواب صادقانه بدم . همین جوری نمی خوام یه حرف الکی بزنم . -به نظرم میاد قبلا که ازت پرسیده بودم قبول داشتی . -حالا شرایط فرق می کنه … دلم هری ریخت پایین . این چی داره می گه . -در ضمن هر بار پرسش تو هم یه مکث طولانی از طرف من داره که خوب فکر کنم . -تو که فکرتو می کنی پس سه بار دیگه چیه .. -حرف نزن سوالتو بکن .. -حاضری باهام ازدواج کنی تا یک ماه آینده ;/; .. بد جوری رفته بود توی فکر .. دو سه دقیقه ای گذشت -دوباره بپرسم ;/; -سه باره -حاضری تا یه ماه دیگه با هام از دواج کنی ;/; این بار دیگه مکث نکرد . -نه حاضر نیستم . تا یه ماه دیگه خیلی دیره . ولی با همه اینا بدون اجازه بزرگترا بعععععععععععلللللللللللللللللهههههههههههه . .. این بار دیگه طولانی تر همو بوسیدیم . -عزیزم همیشه یه حرف تازه ای واسه گفتن داری . این بدون اجازه بزرگترا گفتن دیگه چه صیغه ای بود -می دونم اونا اجازه شو میدن . ولی اگه یه وقتی  ندن اولویت با عشق توست . -اون وقت باید دوباره بیان مشهد و تحقیق کنن ;/; من دلم می خواد تو رو در کنارم داشته باشم . بهتر و بیشتر بغلت بزنم -مگه الان نمی زنی .. خب دیگه ادامه نده . ولی می دونم زود فراموشم می کنی .. -بهشته دلم می خواد زودتر زنم شی واسمت وارد شناسنامه ام شه . هرچند حالا توی شناسنامه قلبم وجود داره . -یه چیزی  بهت بگم ;/; -بگو -که خوشحال بشی و بدونی که خیلی سریع تر از اونی که فکرشو بکنی می تونیم ازدواج بکنیم . -بگو تو که منو کشتی .. -اگه یه خورده پول داشته باشی همین جا میریم خرید . کمی هم بهم پول قرض بده تا برای تو هم خرید کنم . رفتیم تهرون بهت پسش میدم . نمی خوام فکر کنی که من دارم زرنگی می کنم . از همین اول طمع دارم -بار آخرت باشه که ازم قرض می خوای -باشه از یکی دیگه قرض می کنم . -خیلی دیوونه ای . اگه پیش یکی این جوری حرف بزنی بهت می خنده . وقتی من جونم مال توست دیگه بقیه چیزا که معلومه .. -باشه هر چی تو بگی ولی مامان بابا ناراحت میشن باشه  حلش می کنم . اول که بهشون نمیگیم رفتیم خرید .. ولی یه چیز دیگه هم می خوام بگم که خیلی خوشحال ترت کنه .. شایدم برات مهم نباشه .. ما تحقیقات رو قبل از خواستگاری انجام میدیم . دایی احمد من که معرف حضور شما هست . همونی که با فکرای بدت خیلی از گناهانمو وگناهان اونو پاکش کردی و به خودت انتقال دادی . اون اگه بگه بله دیگه حله .. تموم شد رفت . -حالا از کی می خواد تحقیق کنه ;/; -از همین که روبروت وایساده . از خواهر زاده گلش . حالا با همه این تفاصیل و تفاسیر تو بیا و بگو که بهشته من نمی خوام تو اینجا باشی .. بهشته من نگران توام .. بهشته بهتره بری تهرون .. مثل دختر بچه  ها ناز می کرد و ادا در می آورد .. -بهشته -چیه می خوای ساکتم کنی ;/; -مگه میشه تو روهر دقیقه و ثانیه نبوسید ;/;!…. ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها