داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

انتقام عمه (۱)

سلام
من آرمین هستم و الان ۲۳ سالم هست و تو شیراز زندگی میکنم از بچگی تو کف عمم بودم خیلی خفن بود هم سینه های بزرگی داشت و هم کون نرم و بزرگ خلاصه همه چی تموم وقتی ۱۶ سالم بود بابام از دنیا رفت مادرم هم به خاطر اختلافاتی که با خانواده پدرم داشت با داداش کوچکم رفتن شهرستان من هم با پدر بزرگم اینها تو ده زندگی میکردم عمم تو شیراز یه کار پیدا کرد و رفت اونجا بعد از چند ماه تو تابستون برگشت و من رو با خودش آورد شیراز یه خونه اجاره کرده بود و به خاطر اینکه بتونه تو خونه بمونه من رو با خودش آورده بود شیراز اون موقع دیگه ۱۷ سالم شده بود تو شهر خودمون چند تا دوست دختر داشتم اما بعد از کتاب قرار که برام افتاد ازشون دور شدم تو مدرسه هم خیلی با کسی گرم نمیگرفتم خلاصه بعد از یه مدت فهمیدم عکس با رئیس شرکتش رابطه دارن جالبه برسونید چه جوری میشه صبح میرفت و عصر سر موقع میامد اما یه مدتی بود که دیگه دقیق نبود یه بار این دیر آمدنش کشید به شب و من خیلی عصبانی شدم وقتی بر گشت خونه باهاش داد و بی داد کردم که چرا انقدر دیر آمدی و چرا بهم خبر ندادی اونهم یکم زد به در مهربونی و گفت ببخشید از این به بعد بهت خبر میدم تقریبا هر چند روز یک بار این اتفاق می افتاد سالاری که دیر می آمد اول میرفت حمام بعدهم انقدر خسته بود که گاهی با حوله خوابش میبرد منهم از فرصت استفاده میکردم و یه حالی میکردم یه شب وقتی بعد حموم رفت تو اتاقش و از خستگی از هوش رفت اول رفتم سر وسایل هاش اما چیزی ندیدم بعد رفتم سراغ گوشیش عمم نمی دونست که رمز گوشیش رو بلدم دیدم چند تا عکس لخت از خودش تو بغل یک مرد غریبه داره خیلی عصبی شدم اما اول باید می فهمیدم ماجرا چی چند روز بعد وقتی که زنگ زد و گفت که دیر میام رفتم در شرکت دیدم بعد تعطیلی شرکت با ماشین همون مرده رفتن بیرون دنبالشان رفتم و دیدم رفتن تو یک خونه و بعد چند ساعت اون یارو عمم رو آورد خونه دنباله مرده راه افتادم تو مسیر عمم چند باری بهم زنگ زد اما جواب ندادم یارو در خونه رو با آرمان باز کرد و رفت تو پارکینگ پشت سرش پریدم تو پارکینگ تا در رو باز کرد و پاش رو گزاشت بیرون با تمام قدرت یه لگد زدم به در که پاش شکست و شروع کرد به داد و بی داد با پنجه بوکس اول شیشه ماشینش رو شکستم بعد آوردمش بیرون و تا می خورد زدمش بهش گفت اگر دوباره دور و عمم بپلکی به جای پات گردنت رو می شکم همین طور اگر اخراجش کنی

خلاصه آش و لاشش کردم رفتم خونه کلید رو که انداختم و وارد خونه شدم دیدم عمم تازه از حموم آمده بود بیرون گفت آرین کجا بودی تا حالا کجا بودی رفتم جلو و با تمام قدرت زدم تو صورتش یه جوری که افتاد رو زمین موهایش رو گرفت تو دستم تا اومد جیغ بزنه گلوش رو گرفتم و داد زدم خفه شو همون جور که موهایش تو دستم بود کشیدمش تو حمام چاقوم رو گرفتم زیر گلوش و داد زدم سرت رو ببرم عضوی چه گاهی با اون مردک میخوردی از ترس فقط گریه می کرد انقدر عصبی بودم که ممکن بود هر کاری بکنم ولش کردم از حموم آمدم بیرون و در رو به روش بستم تا فردا ظهر تو حموم موند خیلی با خودم فکر کردم همش می گفتم زیاده روی کردم ام باز می گفتم حقشان ظهر که شد یک دست از لباس هاش رو برداشتم و رفتم ور حموم روباز کردم لباس هاش رو انداختم تو حموم گفتم بپوش و بیا بیرون و وقتی از حموم اومد بیرون خودم خیلی خجالت کشیدم رد دستم کبود شده بود و رو گلوش هم یه خط ریز افتاده بود با خجالت رفتم جلو اما یک هو به خودم آمدم ابرو هام رو گره کردم گلوش رو گرفتم و چسباندم به دیوار از ترس می لرزید و گریه میکرد بهش گفتم کردی سر کار ام خودم پربرکت خودم هم می آرمت دوروبرت هم دیگه از اون مردها نبینم گفت باشه تا صورتش بهتر بشه یک هفته مرخصی گرفت تو این یک هفته همش بهش اخم و تخم میکردم اون هم همش تلاش میکرد که از دلم در بیاره
فهمیدم اون مردک هم از ترس انتقالی گرفته رفته اصفهان یک شب اتفاقی عکس های لخت عمم رو دوباره دیدم و حسابی حشرم زد بالا اون شب خواب دیدم دارم عمم رو میکنم اما اصلا ارضا نشدم و این حشرم رو بیشتر کرد فردا صبحش عمم رو رساندم محل کارش و بعد رفتم خرید یک شام عالی با گل و یک مانتو که عمم قرار بهم گفته بود خیلی دوستش داره عصر رفتم دنبالش به بهانه های مختلف تو شهر چرخیدم هوا که تاریک شد رفتیم خونه به بهانه دستشویی به عمه گفتم ماشینم رو بیاره تو حیاط دویدم تو خونه و شمع ها رو روشن کردم تو این مدت هر دومون خیلی خسته و افسرده شده بودیم
ادامه ش رو در داستان دیگری برا تون به همین زودی می زارم

نوشته: Armin.77

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها