داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

انتقام در گاییدن پسرخاله

سلام. من امروز میخوام داستانی رو براتون تعریف کنم که شاید خیلیا آرزوشو داشته باشن که بتونن اینجوری انقام بگیرن. این ماجرا مربوط به دو سال پیشه ؛ از اونجایی که یادم میاد از بچگی بچه ی خیلی شیطونی بودم ، حاضر جواب بودم ، البته دست خودمم نبود طبیعتم اینجوری بود خلاصه بچه بده ی فامیلم بود. یه پسر خاله دارم اسمش عرفانه و شیش ماه از من بزرگتره ، همونطور که من بچه بده فامیل بودم و عرفان بچه خوبه فامیل بود.

از بین خاله و دایی ها فقط دایی آخریم هنوز ازدواج نکرده بود ( که البته الان ازدواج کرده ) و همونطور هم که میدونید بچه ها همه دوست دارن که خودشونو به دایی و عمو و خاله و عمه آخریا بچسبونن. این رقابت همیشه بین من و عرفان بود به خاطر اینکه هم همسن بودیم و هم به غیر از ما دوتا تو فامیل ( فامیل مامانم ) بچه پسر فقط ما بودیم ،البته یه پسر دایییم دارم که 6 سالشه، و البته پیروز این ماجرا هم عرفان بود ؛ نمیدونم چرا داییم از عرفان بیشتر خوشش میومد البته الانم همینجوره ؛ انگار که باهاش خیلی صمیمیه، همه حرفاشو راجب به کاراش ، فیلمایی که میبینه ، راه رفتن و همه چیزش رو باهاش میگه و البته همیشه منو جلوی اون ضایع میکرد ، هر موقع که خونه مادربزرگمینا بودیم ، هرموقع که بیرون بودیم ،هرموقع که مهمونی بودیم ، همیشه … ( مثلا وقتی باهاشون میرفتیم پارک ، دوتایی با هم میرفتن به پیاده روی گشت و گزار و به منم هیچی نمیگفتن ، منه بیچارم تنهایی سر میکردم ) البته خود عرفانم از این که اوضاع بر وفق مردادشه راضی بود و در عین صمیمیت کاملا مصنوعی که بین من و اون بود همیشه تیکه های کلفت و گنده هم مینداخت. خلاصه میخوام برم سر اصل مطلب و جایی که داستان شیرین میشه: کم کم بزرگتر شدیم و توی سن بلوغ هم بودیم ( البته بماند که جفتومونم خوشگلیم ) وقتایی که تو پارکینگ مادر بزرگمینا فوتبال بازی میکردیم یا مثلا وقتایی که تو اتاق خواب داییم میخوابیدیم ( منو عرفان وقتایی که خونه مادر بزرگمینا شب میموندیم جفتمون تو اتاق خواب داییم میخوابیدیم، داییم رو تخت و منو عرفانم رو زمین) هی خودشو بهم میچسبود که خب البته به خاطر سنش بود که دوست داشت ارضا بشه. شبایی که پهلوم میخوابید کیر همو میمالیدیم و وقتی من کونشو میمالیدم خیلی حال میکرد ، ولی من اون موقع ها خیلی با این کارا حال نمیکردم و اکثر اوقات کنار میکشیدم، به هر حال اون شیش ماه از من بزرگتر بود و من هنوز واسه اینکه بخوام از اعماق وجود شهوتی شم برام یه کم زود بود

خلاصه آرامش از دستش نداشتم واسه اینکه همیشه وقتایی که تنها بودیم هی میخواست باهام سکس کنیم ، اتفاقا وقتاییم که با هم حال میکردیم بدون اینکه هیچ کدوممون حرفی بزنیم فقط از همو میمالیدیم تا اینکه یه روز تو پارکینگ هی سعی کرد منو برگردونه و از پشت بکنه اما من که اصلا دوست نداشتم ، نمیزاشتم ؛ تا اینکه به امید اینکه من بهش کون بدم ، اول از برگشت و کیر منو مالید به کونش ، اولش خیلی حال نکردم ولی یه کم که گذشت خودم کیرمو مالیدم به سوراخش و همونطوری که عرفان سرگرم بازی با کیر خودش بود منم بدون سروصدا و باتف و مایع شهوتی که ازم اومده بود آروم کیرمو حل دادم توش ( درواقع اولین باری بود تو عمرم که کون میکردم ) و واسه مدت طولانی تلمبه میزدم ، اوج لذتو میبردم تا اینکه آبم اومد و منم همه آبمو خالی کردم تو کونش و ، به معنای واقعی گاییدمش . اونم از اینکه من اینکارو کردم و هر چی آب از اومد ریختم تو سوراخش هنوز تو شک بود که منم فلنگو بستم و از پارکینگ رفتم تو خونه ( درواقع با این کارم یه بیلخ گنده بهش دادم ). از اون روز هم اصلا رابطمون مثل قبل خوب نیس ، چون به هر حال منی که ازش شیش ماه کوچیکترم کردمش ؛ حالا تصور کنید وقتی که میخواد ازدواج کنه تصویر موقعی که کردمش هنوز تو ذهنشه ، خخخخخخخخ خداییش این بهترین انتقام بود ؛ البته این رو هم بگم که بعد از اون ماجرا با رفتارم بلایی به سر دایییم آوردم که به کارای اشتباهش پی برد و همیشم مثل سگ براشون قیافه میگرمو به هیچ کدومشون محل نمیدم. عرفانم از اون موقع به خونم تشنه شده ولی اینو نمیدونه که هرکی با من درافتاد،ور افتاد … حالا به هر طریقی. این تازه اولشه من قراره از خیلیای دیگه هم انتقام بگیرم به راه های مختلف چون تو گذشتم خیلی تحقیر شدم و خیلی کینه تو دلمه و انتقام تک تک کارایی رو که بقیه باهام کردنو سرشون در میارم. یه جمله معروف هست که میگه: وقتی بزاری سیاهی درونتو بگیره دیگه هیچ وقت ولت نمیکنه و روز به روز بیشتر میشه. منتظرم باشین،کسایی منتظرتونم خداحافظ

نوشته: ؟

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها