داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

نقاب انتقام 35

 ماشینو نگه داشتم . یه گوشه آروم زیر چند تا درخت کوتاه . نگه داشتم . بهشته اومد جلو -سهراب چرا رنگت پریده ;/; اصلا حالت خوب نیست . راست می گفت خیلی مضطرب بودم سعی کردم خودمو بی خیال تر نشون بدم . -ببینم باهام کاری داشتی ;/; چیزی می خواستی بگی ;/; من باید به کلاسم برسم . صدام یه رگه خاصی پیدا کرده بود . -می تونی به کلاست هم برسی . ببینم تو از روبرو شدن  با یه سری از واقعیتهای زندگی هراس داری ;/; فکر می کردم خیلی شجاع باشی . تو دیروز جوابمو ندادی . از دستم فرار کردی . -می تونستی بیای دنبالم نذاری برم . -تو طوری فرار کردی که گمت کردم . راستی راستی دلت می خواست شکارت می کردم ;/; -چی رو شکار می کردی . تو که شکارتو کرده بودی .. ببینم چیزی می خواستی بپرسی ;/; این جمله اش با سرعت نور تو مغرم می گشت تو که شکارتو کرده بودی .. تو که شکارتو کرده بودی .. توکه شکارتو کرده بودی . اون چه خوب می تونست با من و با روح من بازی کنه . یه بازی پر هیجان .. یه بازی که درش احساسات خودشو خیلی صریح و سریع بگه . زمانی یک قدم میذاره عقب و زمانی هم یک قدم ازم جلو تره . می تونست فکر منو بخونه . می تونست خوشحالم کنه . حس منو و منو درک کنه . -بهشته دوستم داری ;/; سکوت کرد و پس از ثانیه هایی گفت می دونم که جوابتو گرفتی ولی دوست داری بشنوی ;/; -آره بهشته . من می خوام از زبون خودت بشنوم . -آره دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم .. خالصانه دوستت دارم .. بیشتر از اونچه که تو دوستم داری .. تمام لحظات زندگیم به تو فکر می کنم .. توی خواب و در بیداری .. همین حالا که باهات دارم حرف می زتم تو کلاسای درس .. وقتی که باهام میریم  کوهستان پارک و از دختری به نام سها میگی بازم دوستت دارم . -بهشته این آخری رو نمی گفتی نمی شد ;/; -ببینم حالا خیالت تخت شد ;/; حالا که فهمیدی دوستت دارم برو بگیر تخت بخواب و بذار منم به درسام برسم . وقتی اینو ازت شنیدم نمی دونستم رو زمینم یا آسمون . در ناباوری دوست داشتم در عالم خودم باشم . چون می دونستم یه لحظه ای می رسه که مثل حالا در کنار هم باشیم .  پسر خوب اگه می خوای بری دنبال دختر خاله ات از همین حالا بگو که تحملش واسم راحت تر باشه .. -ببینم بهشته اگه من بهت بگم می خوام برم دنبالش .. اگه بهت بگم که دیگه نمی خوام تو رو ببینم و دیگه دوستت ندارم یا اونو بیشتر دوست دارم قبول می کنی ;/; چشاشو در آورد و لباشو گرد کرد و گفت تو چطور جرات می کنی باهام این جوری حرف بزنی  . جفت چشاتو از کاسه درش میارم . تو خجالت نمی کشی. ;/; منو برای اولین بار در زندگی عاشقم کردی و اون وقت باهام از این حرفا می زنی ;/;  حتی شوخیش رو هم نباید بکنی .. خوشم میومد از این که این جور جوش آورده و داره حسادت می کنه .. حق داشت . اون تازه با عشق آشنا شده بود و من اولین عشقش بودم . اما اون برای من دومین عشق بود . درسته که سها بهم خیانت کرده بود و دوستم نداشت ولی سالهایی بود که حس می کردم یک عاشقم به یاد اون بی وفا سر به بالین میذاشتم و با امید به اون بود که آینده رو می دیدم . هر چند که این امید منو به فردایی که امروز باشه رسونده بود . نزدیک بود اشک از چشام جاری شه . اون همه صداقت و پاکی رو تو چشاش و نگاش و حرکات و حالت صورتش می دیدم حس می کردم که باید خیلی پست باشم که بخوام بهش نارو بزنم . -بهشته می دونم که دوست داشتی دیروز بازم شکارت می کردم ولی اون جوری که تو دویدی و میون جمعیت گم شدی دیگه نمی شد پیدات کرد . می دونم یه جوری هم قایم شدی که من نتونم پیدات کنم -این جور راجع به من قضاوت نکن . -حالا راستشو بگو علت مهم تری که از دستم در رفتی چی بود .. -حتما باید بگم ;/; -بگو . مگه باهام غریبه ای ;/; مگه دوستم نداری ;/; .. نمی دونم سهراب گاهی وقتاست که آدم اگه همه احساسات خودشو نگه بهتره . من که تجربه ای ندارم ولی دوستای زیادی دارم که خودشونو  وجود و عشقشونو خالصانه تقدیم دوست پسر و عشقشون کردند ولی طرف همین که فهمیده خیلی محبوب دختره شده ولش کرده رفته . یه غرور خاصی به مردا دست میده که همش می خوان برن دنبال یکی خوشگل تر یا به نظر خودشون یکی بهتر .. -بهشته فکر می کنی منم مث یکی از اونا باشم ;/; -چه دلیلی وجود داره که نباشی ;/; -پس واسه چی دوستم داری ;/; -خب چیکار کنم . زندگی ریسکه . دوست داشتن و ازدواج ریسکه .. -پس تو چرا این ریسکو می خوای با من انجام بدی ;/; -مسئله اینجاست گاهی وقتا آدما خودشونو به دست امروز میدن . به این امید که فردا هم بهشون وفا دار بمونه . هیچوقت ازت نمی پرسم که قبلا عاشق شدی یا نه چون هیچوقت تحمل شنیدن دروغو ندارم . ممکنه بگی نه ولی اگه یه روز بفهمم که دروغ گفتی چی ..علت در رفتن منم همون بوده . در رویا و خوشیهام بودم  ولی سهراب ! به تقدس عشق سوگند که تو اولین عشق منی . اولین عشقی که نسبت به جنس مخالف داشته و می خوام با تو به فردا و فرداهای خوش زندگی برسم . من فقط تو رو می شناسم . خودت واسم مهمی . خودت .. ولی اگه متوجه شم که تمام حرفات دروغ بوده هرگز نمی بخشمت هرگز … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها