داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

نقاب انتقام 78

نمی دونم چرا بهشته چیزی نمی گفت اون فقط ساکت بود و داشت ما رو نگاه می کرد .روشو نداشتم که به چشاش نگاه کنم . با این که همه این مسائل بین ما حل شده بود ولی بازم اگه صحبتش پیش کشیده می شد دچار شرم خاصی می شدم و این شرم وقتی که سهای لعنتی در کنارمون می بود به اوجش می رسید . حالا من میون دو تا زن گیر کرده بودم . دو تا زن که داشتند اشک می ریختند . بهشته با اشک سکوت و سها با اشکهایی که سکوت رو می شکست . -برای چی برای چی گریه می کنی . واسه این که خیلی پست و ستمگری ;/; -صفت خودتو رو من نذار سهراب . من دیگه باید چیکار کنم واست که نکردم . -فقط برو بمیر . حیوون . این چه قیافه ایه که واسه خودت درست کردی . عین روانی ها شدی . -هرچی از دهنت در میاد بهم میگی . فقط تو جراتشو داری که این جور باهام حرف می زنی . زار می زد و در حالی که دستشو گذاشته بود روی شورتش می گفت می کشی پایین یا خودم این کارو انجام بدم .. بهشته چشاشو بسته بود ولی اشکهای پاکش  گونه هاشو خیس کرده بود و قطره قطره از چونه  و زیر صورتش به زمین می افتاد . -خیلی دوستش داری سهراب ;/; یادت رفت که همین حرفا رو به منم می زدی ;/; وقتی  که دو تایی مون کاملا لخت و برهنه در آغوش هم بودیم ;/; یادت رفت ;/; که چه حرفای قشنگی بهم می زدی .;/; می خواستم بهش بگم که یادم نرفته . یادم نرفته چه آدم پستی هستی . یادم نرفته که جطور تمام عشق و هستی و امید و ایمانمو تقدیم تو کردم و یادم نرفته که چطور جلو چشام با یه غریبه بودی . ولی هنوزم حس می کردم که این باید آخرین ضربه ای باشه که من بهش می زنم . اون شاید اگه اینو می فهمید اون وقت هر دو تامونو سر به نیست می کرد . -سها ! اگه من بهت توجه کنم . میذاری اون بره ;/; کاری به کارش نداری ;/; -این کافی نیست . ولی باشه می دونم که همین اونو داغونش می کنه . من یک زنم اگه دوستت داشته باشه دیگه نمیاد طرفت . من همینو می خوام . همینو که ازت متنفر بشه ..  بهشته سرشو آروم آروم بالا آورد . -سهراب چند بار بهت بگم همیشه هم بهت گفتم من نمی خوام فقط جسمم زنده بمونه و روحم بمیره . تو شاید بدون من بتونی زندگی کنی ولی من بدون تو نمی تونم زندگی کنم . -نمی تونم شاهد مرگ تو باشم . -کاری نکن که من بفهمم همه حرفات دروغ بوده . عشق این نیست که همیشه آدما رو به هم برسونه . شاید قسمت این بوده که من و تو یه روزی به این جا برسیم . به جایی که برسیم که یه جدایی تلخ باشه . مرگ .. یک مرگ زیبا .. مگه آدم چند بار باید بمیره . من نمی خوام هر روز بمیرم .. پس بذار منو بکشه .. نابودم کنه . اون یک قاتله . یک جانی کثیف .. براش فرقی نمی کنه چه کسی رو بکشه . اون حتی تو رو هم می کشه . فکر نکن اگه بهش باج بدی می تونی از دستش خلاص شی . سهراب من هیچوقت تو رو نمی بخشم اگه بخوای یه بار دیگه باهاش باشی . به هر بهانه ای . بذار با عشق پاک و مقدس خودم بمیرم . با خاطره های قشنگش .. نه این که هر لحظه ای بمیرم و در لحظات بار ها و بار ها بمیرم . -من نمی تونم مرگ تو رو ببینم . تا نفسی هست زندگی هست . -و تا هوسی هست بندگی هست .من نمی خوام من و تو بنده یه آدم پستی باشیم که حس می کنه ارباب من و توست و هر غلطی که بخواد می تونه بکنه . اون حتی ارزش یک سوسک کثیف رو هم نداره . سها : خیلی حرفای گنده تر از دهنت می زنی عوضی -خجالت بکش هرزه تو حالا شوهر داری . -اتفاقا اونم راضیه . اگه دوست داری بفرستمش سراغ تو . این بار با پشت دست راستم گونه  راست سها رو آنچنان نواختم که با هیکل لختش افتاد رو زمین . -فاحشه کثیف . اونایی که با فاحشگی خودشون روزی می خورند شرف دارن که تو یکی نداری . سها از جاش بلند شد . این ضربه من شدید تر از ضربه قبلی بود . با تمام نیرو و با تمام خشم و نفرت خودم اونو زده بودم با لبخند و خنده های تلخش رفت پیش بهشته .. -سهراب من , این جوری نبود همش تقصیر توست . خدمتت می رسم . شورتشو هم از پاش در آورد . با انگشتش به لاپاش اشاره می کرد و می گفت سهراب جون ببین چقدر نازه . می دونم از مال این عفریته خیلی بهتره .دیگه یواش یواش تو هم باید لخت شی و یک  سکس واقعی رو جلوی این تازه عروس خوشگل نشون بدیم . خیلی برات خوبه بهشته خانوم . نمی دونی چقدر تحریک میشی . دیگه وقتی دور سهرابو قلم کشیدی می تونی بری با هر مرد دیگه ای که خواستی باشی . این بار مشتمو گره کرده می خواستم بزنم وسط صورت سها که اون با دستش یه اشاره ای کرد و معلوم نبود شوهر خپله و کوتوله اش جابر خان  از کجا یهو با یک اسلحه پیداش شد . اسلحه رو گذاشت رو شقیقه همسرم .-سهراب جون گفتم اگه به وقت عشقبازی یه محرم اینجا باشه که سختت نباشه بهتره . دیدی چقدر به فکر توام ;/; …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها