داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

نقاب انتقام 4


با همه اینها باهام بد تا می کرد . خیلی از خودم بیزار شده بودم . دیگه مال و ثروت واسم ارزشی نداشت . زندگی واسم بی ارزش بود . عزیز ترین آدمای زندگیم نابود شده بودند ولی حس می کردم که من از اونا نابود شده ترم . شاید اگه در همون حالت سها میومد و اظهار ندامت می کرد اگه میومد و یه جورایی واقعا پاک می شد .. می بخشیدمش . حس می کردم که می تونم گذشت داشته باشم . شایدم به این خاطر که احساس ضعف و ناتوانی می کردم . چه دنیای کثیفی .. یکی از یکی کثیف تر . سمانه و سهیلا به جای این که هوای منو داشته باشن اونو تحریک می کردند . پدر زن منم همین طور اونم از دخترش حمایت می کرد . یه روز که با صدای بلند با زنش همون مادر زن آشغالم صحبت می کرد صداشونو می شنیدم -چی انتظار داره;/; انتظار داره که دخترم یه عمر با یه آدم مفلوک و بیچاره و زشت سر کنه و از زندگی خودش لذت نبره ;/; اون بی شعور به جای این که نصف سر مایه خودشو در اختیار سها بذاره داره بر علیه اون دسیسه می کنه . خب اگه رفته بایکی دوست شده دلش می خواسته اون که نمی تونه تا آخر عمر خودشو عبد و عبید یه نفر بکنه . -مرد چرا با من دعوا داری چرا سر من داد می زنی ;/; منم با تو هم عقیده ام . اون کثافت با این همه سر مایه خودش فقط یکی دو قطعه زمین وخونه به اسم دخترمون کرده همین ;/; اون باید یه سری اموالشو به من و تو و سمانه هم ببخشه . کی به این ناقص میمون زن می داد ;/; بدبخت باورش شده که سها عاشقش بوده .. حالا میاد آبروی مارو پیش اماکن و تعزیرات می بره . خوشم اومد دماغش سوخت .. مرتیکه عوضی با آبروی خونوادگی ما بازی می کنه .. …. خدایا من دردمو به کی بگم ;/; اصلا منو آدم به حساب نمی آوردند . باید می رفتم می مردم . حتی به درد مردن هم نمی خوردم . سها به این کاراش ادامه می داد . من باید از قسمتی از اموالم می گذشتم و طلاقش می دادم . کار به جایی رسیده بود که دیگه تمکین نمی کرد .. راستش منم از این که باهاش عشقبازی و سکس داشته باشم چندشم می شد . حتی پیش من با مردا میرفت بیرون . کاری ازم بر نمیومد . چند تا وکیل و قاضی آشنا داشتم و ازشون خواهش کردم که منو راهنمایی کنند و اونا با شناختی که ازم داشتن حرفمو باور کردن ولی از نظر قضاوت و عدالت و.. من تا موقعی که  مچ زنمو در حضور چندین شاهد عادل نمی گرفتم نمی تونستم کاری از پیش ببرم . شروع کردم به خرید و فروش چند قطعه زمین وخونه تا یه خورده  با سود این کارا از بار سنگین صدها سکه طلایی که به عنوان مهر باید بپردازم بکاهم . اون دلش نمی خواست جدا شه . می دونست اگه بمونه شاید بیشتر سر کیسه ام کنه . مدتی مهربون شد ولی دوباره به کارش ادامه داد و این بار دیگه قال قضیه رو کندم . صدها سکه طلا رو نقدا بهش دادم و یه چند چیز دیگه . اونایی رو هم که قبلا به اسمش کرده بودم که هیچی … خنده دار اینجا بود که زن و خواهر زن و مادر زنم در آخرین دیدار منو نامرد و پست خطاب می کردند . کلی منو چاپیده بودند ولی بازم طلبکار بودند . -مطمئن باش هیچ کوس خلی پیدا نمیشه که باهات ازدواج کنه . -این قدر خسیس بودی که نگفتی یه یاد گاری به این زنی که یه روزی مادر زنم بوده بدم . -بازم خوب بود که همین یه خواهر زنو داشتی . چیکار واسم کردی . حقت بود . دلت بسوزه سهراب . من و مامان همش از سها حمایت می کردیم . اون جوون بود و باید دنبال کیف و تفریح خودش می رفت -ولی من که مجبورش نکردم باهام ازدواج کنه . اون خودش نسبت به من اظهار عشق کرده بود .  اون از زندگی من رفته بود . از این که اونو از دست دادم و از شر این خونواده جهنمی خلاص شدم خیلی خوشحال بودم و لی از این که شخصیت من زیر سوال رفته بود و همه به دیده حقارت بهم می نگریستند زجر می کشیدم . خیلی کوچیک شده بودم . نون رسون خیلی ها بودم . کار مندا و کار کنای زیادی زیر دستم بودند . واسه خودم شخصیتی بودم . یه مدت آفتابی نمی شدم . حس می کردم همه دارن در مورد من صحبت می کنند . دلسوزی کسی رو نمی خواستم . چند بار رفتم دکتر با معایناتی که رو من انجام شد تشخیص دادن که هنوز زوده عمل زیبایی و ترمیم صورت رو من انجام شه . بیصبرانه منتظر اون روز بودم . یه چیزی حدود یک سال دیگه باید صبر می کردم .-آقای دکتر حالا اگه این کارو انجام بدی چی میشه .. -بافت های پیوندی و کلا صورتت اون آمادگی تغییرات و افزایشو نداره و اون وقت اگه بخواهیم عمل مجددی انجام بدیم به مشکلی خیلی حاد تر از مشکل عمل اول برمی خوریم . مجبور شدم کوتاه بیام . شبا کابوس می دیدم . می دیدم که هنوز شوهر سها بوده اون با مردای دیگه میره بیرون .. وگاهی هم خواب خونواده از دست رفته امو می دیدم . دیگه هیچ انگیزه ای واسه زندگی کردن نداشتم . واسه هر کاری یه نماینده و وکیل داشتم . با همه اینا یه عده ای رو هر گز فراموش نمی کردم . یه سری نیاز مندایی که به نون شبشون محتاج بودند و فقط با کمک های من می تونستند سر پا باشن . سعی می کردم اونایی رو که توانایی کار کردن دارن واسشون کار گیر بیارم با همه اینا نمی تونستم بر خشم خودم غلبه کنم . دلم می خواست یه روزی اسبابی فراهم بیاد که بتونم انتقام خودمو از این خونواده خبیث بگیرم . خونواده ای هرزه که با پدرزن و با جناق اسبقی بی غیرت .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی …….کپی برداری  روز : داستان سه ضرب دردو در صفحه   داستانهای حشری کننده سایت انجمن سکسی کیر تو کس بدون اشاره به منبع و نام نویسنده  ..کپی بردار : کاربر amirrf…قابل توجه پرنسس نازنین مدیریت محترم سایت انجمن سکسی کیر تو کس …ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها