داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

نقاب انتقام 48

ولی من باور نمی کنم که اون عاشقم شده باشه . بهشته با نفرت و انزجار طوری سرشو تکون می داد که یعنی  سها عاشق منه .. نمی دونم شایدم راست می گفت و می تونست احساس یک زنو درک کنه . -اون همسرم بود . عشقم بود . همسری که به خاطر مهریه ازم جدا شده بود . نتونستم اونو محکوم به خیانتش کنم و خودم محکوم به پرداخت مهریه شدم . چیه بهشته چپ چپ نگام نکن . میگی چیکار می کردم  ;/; ساکت می نشستم و دست رو دست می ذاشتم تا بهم می خندید ;/; نه این رسمش نبود . ترحم بر پلنگ تیز دندان ستم کاری بود بر گوسپندان . یه جوری خودمو بهش تحمیل کردم . من با این تغییر قیافه ای که دادم اون منو نشناخت . اون موقع تو هنوز وارد زندگیم نشده بودی . این خانوم معشوق های زیادی داشت . یکی از اونا به قصد کشت بهم حمله کرد که تو اومدی و نجاتم دادی .. تو اومدی و زندگیمو یه بار دیگه دگر گون کردی . راستش تا یه مدتی نمی خواستم باورت کنم . با این که جونمو نجات داده بودی و بزرگترین فداکاری رو در حق من کرده بودی و من خودمو مدیون تو می دونستم ولی سها منو طوری به زندگی  و عشق بد بین کرده بود که از سایه خودمم هم می ترسیدم . تا این که گذشت ایام بهم نشون داد تو پاک تر و خواستنی تر و نجیب تر و مهربون تر از اونی هستی که یه آدم بتونه فکرشو بکنه . تو بهشته بهشتی من شدی . بهشته ای که از گذشته سهراب چیزی نمی دونست . بهشته ای که می گفت تا حالا عاشق نشده و می دونستم که حقیقتو میگه . بهشته ای که خودشو به خاطر من به خطر انداخته بود . بهشته ای که تر جیح می داد سوار پرشیا شه تا بنز . بهشته ای که منو به خاطر پول نمی خواست و به خاطر خودم دوست داشت . فکر نکنم بعد از مرگ پدر و مادرم دیگه روزایی  به شیرینی و آرامش روز های با تو بودنو داشته باشم که احساس کنم در اون روز ها به خوشبختی واقعی رسیدم . می دونستم که این بار دیگه اشتباه نمی کنم . این بار عشق واقعی اومده بود به سراغم . عشق با چشایی باز اومده بود سراغم . حالا من تنهام . همه چیزمو از دست دادم . خونواده امو .. همسرمو .. عشقمو .. شرف و آبرومو .. همه چی مو .. من خیلی تنهام بهشته .. من خیلی تنهام .. می دونم دیگه پیش من بر نمی گردی . تو  فکر می کنی که من دامن عشقمونو لکه دار کردم و تقدس اونو بردم زیر سوال . شایدم تا حدودی حق با تو باشه ولی باید در کم کنی . باید احساسات منو در ک کنی . نمی دونم چیکار کنم . تا چند دقیقه دیگه این بند ها رو پاره می کنم .  با همین چاقویی که توی دستمه . اگه دوست داشته باشی می تونی جونمو با همین بگیری . من بهت بد هکارم . می تونی تصفیه حساب کنی . به خدا راحت میشم . دیگه بدم میاد از این زندگی .  دنیایی که همه میخوان از پشت به هم خنجر بزنن و جز پول و خیانت و خود خواهی هیچ چیزارزشی نداره چه فایده ای داره ادامه زندگی در این دنیا .. دنیایی که عشق آدم  به آدم اجازه نمیده که حرفاشو بزنه و شرایطو به این صورت در میاره .. می تونی جونمو بگیری .. اگرم نخواستی من همین جا می شینم تا بری لوم بدی و بگی که اون یه آدم رباست . منو بیان و ببرن . این جوری از دستم راحت میشی . دیگه هیچی برام ارزش نداره . جز خاطره اون چهار عزیزی که از دست دادم و عزیز پنجمی که که ازم نفرت داره .. با چشایی پر از اشک   طناب  دست و پای بهشته رو پاره کردم .. -منو ببخش .. من اگه اینا رو نمی گفتم دیگه با حسرتی زیاد باید این دنیا رو ترک می کردم . چاقو رو دادم به دست بهشته .. نباید این انتظارو ازش می داشتم که به این سادگیها منو ببخشه . چاقو رو به زمین پرتش کرد . -من مثل تو آدمکش نیستم .. این حرف از صد تا فحش هم برام درد ناک تر بود از نظر اون من اونو کشته بودم . فقط یه لحظه بر گشت و یه نگاهی بهم انداخت و سرشو به علامت تاسف تکون داد و رفت .. -بهشته من همین جام تا منو لو بدی . بگی بیان دستگیرم کنن . دستاشو گذاشت جلو صورتش و هق هق کنان از خونه رفت بیرون . می دونستم که لوم نمیده . بهشته هم رفت و تنهام گذاشت . دیگه هیچی برام ارزش نداشت . من بودم و دنیای سیاه خودم . حتی چهره زیبا هم دردی رو دوا نکرد . نمی تونستم بگم که اون بیرحمانه تنهام گذاشته . نباید خود خواهانه از اون این انتظارو می داشتم که به این سادگی منو ببخشه و درکم کنه .. دو ساعتی رو به همون حال موندم و رفتم طرف خونه بلوار وکیل آبادم .. همونجایی که بهشته و سها جاشو می دونستن . همون خونه ای که واسم شر شده بود . چرا فکر می کردم که بهشته ممکنه منو ببخشه . چرا .. چرا .. چرا . بیشتر از نبخشیدن چرا نبخشیدن دلمو به درد آورده بود . یعنی اون درکم نکرده ;/; چه انتظاری میشه داشت . یه آدم هر چقدر دلسوز باشه نمی تونه که خودشو جای دیگران قرار بده همون حسو داشته باشه . … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها