داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

من و انتقام از مامان ؟!

چهار سالم بود . پدرم پزشک بود و پونزده سالی رو از مامان بیست و پنج ساله ام بزرگتر بود . مامان فریده ای که جز چند تا صحنه دعوا و کتک کاری چیزی ازش در ذهنم نمونده بود . مامان فریده با  مردی که بابام نبود با هم رفیق شده بودند . اون روزا که چیزی از این چیزا حالیم نمی شد . بابام هر وقتی که می رفت مطب اون پسره جوون که هم سن مامانم بود میومد خونه مون . یه روزی شاهد بودم که چه جوری شلوار خودش و مامانو کشید پایین و اون شومبول گنده و زشتشو فرو کرد توی کون مامان . راستش من ترسیدم و رفتم اتاق خودم دوباره گرفتم خوابیدم ولی یه روز دیگه بابا اومد خونه و کتک کاری و دعوا و دیگه مامانو ندیدم . بعد از اون  بابام از دواج نکرد و من زیر دست مامان بزرگها و خد متکارا بزرگ شدم . راستش تا یه مدتی از بابام حساب می بردم . چون به طرز وحشتناکی مامانو گرفته بود زیر مشت و لگد . وقتی بزرگ شدم و فهمیدم که مامان چه بلایی بر سرمون آورده و چه جوری خیانت کرده دیگه  حسرت نمی خوردم که چرا دیگه نمی بینمش . روز به روز کینه ام نسبت به اون بیشتر می شد . از این که چرا مادر ندارم زجر می کشیدم . وقتی که می دیدم مامانای دیگه چه جوری دست نوازش سر پسراشون می کشن . نگران اونا هستند . کی پسر میره بیرون کی میاد خونه .. چقدر به محبت مادر نیاز داشتم ولی اون تنهام گذاشته بود . چقدر دلم می خواست یه روزی انتقام خودمو می گرفتم . می گرفتم و نشون می دادم که منم می تونم . منم می تونم حق خودمو از این زندگی بگیرم . دلم واسه بابام می سوخت . بابا خیلی مهربون بود . بیست سالم شد . من دانشگاه و رشته پزشکی قبول شدم .قبل از پذیرش در دانشگاه واسم معاف از خدمت هم گرفته بود .  بیست سالم بود . راستش اصلا برای دیدن مادرم هیجان نداشتم . بعد از شانزده سال می رفتم تا مادرمو ببینم . پدر مهربون من موافقت کرده بود که من برم امریکا . تا مادرمو ببینم . بدم میومد بدنم می لرزید از این که بخوام این زن بد رو ببینم . اونی که دوستم نداشت و اگه دوستم می داشت راضی نمی شد  که بعد از شونزده سال این جوری واسه من دلتنگی کنه . بخواد حاصل زحمات پدر رو ببینه که چی منو ماه تو شکمش داشته و دو سه ماه شیر سینه شو داده و بعد واسه این که خراب نشه از شیر خشک استفاده کرده . . نمی دونستم چه جوری باهاش روبرو شم . می دونستم قیافه اش به یادم میاد . هرگز اون صحنه هایی رو که داشت به شدت از بابا کتک می خورد فراموش نخواهم کرد . برام لس آنجلسی که اسمشو شنیده بودم و دیدن کشوری بزرگ هیچ هیجانی نداشت . برای من عمر از دست رفته بی مادر بود که می ارزید . کینه و خشمی که می خواستم یه جورایی نشونش بدم . واقعا این زن خجالت نمی کشه بعد از سال هوس دیدن پسرشو کرده ;/; وقتی که دیدمش یه لحظه قلبم لرزید . حس کردم با همه بدیهاش بازم  یه چیزی ما رو به هم پیوند میده ولی اشکها و دلتنگیهای پدر رو به یاد آوردم دلم لرزید .. مادر اشک می ریخت -فرید فدات شم چقدر بزرگ شدی . پدرت چه طور دلش اومد که این همه مدت  تو رو ازم دور نگه داشته باشه -فریده خانوم . چطور دلشو داشت و جرات کرد که منو به دست تو بده . من به خاطر همون پدره که اینجام . -عزیزم بیا بریم ازم دلخور نباش . منو غرق بوسه کرده بود . اشک می ریخت . امریکایی ها به طرز عجیبی نگاهمون می کردند . شاید اگه نمی دونستم چه بر سر ما آورده منم همون احساس اونو داشتم . مامان نشون نمی داد که   سالش باشه . عزیزم چقدر بزرگ شدی . مامان فدات . همون تیپ بچگی ها رو داری . چقدر دلم می خواد همین جا پیش خودم بمونی . یه اخمی بهش کردم که دوزاریش افتاد .. -فرید می دونم ازم ناراحتی باشه بعدا با هم حرف می زنیم . الان این قدر ذوق زده ام که نمی دونم چی بگم . راست می گفت وقتی منو دید قلبش داشت از جا وای می ایستاد ولی من راستش فقط واسه بابا بود که اشک تو چشام جمع شده بود . بابایی که می رفت اتاق عمل و مطب و به بیماران می رسید تا زندگی ما بهتر شه و اون بهش خیانت کرد . یه آپار تمان کوچولو خوشگل در طبقه بیستم یه واحد مسکونی  داشت درست در مرکز شهر . شب شده بود چقدر همه جا زیبا بود . از بس در ایران خودم مانتویی و حجابی دیده بودم دیدن زنی نیمه بر هنه مثل اون واسم تعجب انگیز بود . این که بر هنه از این که خیلی کوتاه و فانتزی اومده بود پیش من . نصف سینه های درشتشو انداخته بود بیرون . چقدر موهای شرابی و بلند بهش میومد . به لباش روژی زده بود تر کیبی از رنگهای سرخ و قهوه ای که به موهای شرابی اون میومد . شورتی که پاش بود و به رنگ صورتی ملایم منو به یاد زمانی انداخته بود که اون پسره اونو پایین کشید و کیرشو فرو کرد توی کون یا کسش . اون روز من بچه بودم و نمی دونستم که کیر در چه مسیری حرکت کرده . احتمالا اون  لحظه مامان کس داده بود . منم که فقط با یه شلوارک و خیلی راحت کنار مامانم بودم . به دید زنی غریبه بهش نگاه می کردم . از اول هم نقشه ام این بود که اونو تحقیرش کنم .  اون روز نسبت به مامان بچه بودم و حالا هم همین . نمی تونستم خوب متوجه تغییرات پوستش بشم ولی خیلی خوشگل بود . کونش خیلی گنده شده بود . کیرم شق کرده بود . اما هنوزم باید صبر می کردم . -عزیزم خیلی حرفا دارم باهات بزنم . -مامان تو در حق بابا نامردی کردی . ظلم کردی تنهاش گذاشتی .. -فرید تو چی می دونی .. آره من گناه کردم ولی انتظار بخششو داشتم . آدما همشون گناه می کنند . -بابا هنوز زن نگرفته -تو از کجا می دونی اون دور از چشم تو دنبال زنای دیگه نبوده .;/;می خواستم بزنم زیر گوشش ولی دیدم که مهمونش هستم و اگه منو بیرون کنه چی میشه . من پسرش بودم این کارو نمی کرد ولی از این جور مادرا هیچی بعید نیست . -مامان تو شوهر داشتی و خیانت کردی . من که از بابا چیزی ندیدم .ولی اون زنم نداره . ..خلاصه واسم غذای ایرونی درست کرده بود و گذاشت پیشم . دیدم داره گریه می کنه . -بچه که بودی مرغ سرخ کرده و آلو خیلی دوست داشتی .. -مامان وقتی که تو رفتی بودند کسایی که واسم درست کنند . -عزیزم من این سالی هر روز و هر لحظه اش به یاد تو بودم . دو سه تا عکس دست توی کمر و لب روی لب اون و چند تا مرد رو در گوشه و کنار دیدم و گفتم آره مامان معلومه چقدر غصه می خوردی . گاهی کم می آوردی به سیاهپوستها می چسبیدی -چیکار می کردم معزیزم  . بابات ولم کرد .. آخ که این زن چقدر شیاد بود .به وقت خواب رفتم روی تخت دراز کشیدم . ازم خواست که باهاش دوش بگیرم . نمی دونستم برم یا نه ولی این کاروانجام دادم . می خواستم با مادرم هم بستر شم . کاری رو که اون روز اون پسره انجام داده منم انجام بدم . اون که مادرم حساب نمی شد . اون یک زن هرزه بود . اون نماینده ای بود که منو ماه در شکم خودش نگه داشته باشه تاوقتی که منو به دنیا آورد از شرم خلاص شه . حالا که بزرگ شده بودم یه همدم بی دردسر می خواست . چقدر اندام مادر زیبا و هوس انگیز بود . سوتینشو درآورد ولی شورت نازک پاش بود . کیرم شق شده بود . به بدن هم لیف زدیم . -فرید خیلی سرد تنمو لیف می زنی . تو اصلا هیجان نداری . من از لحظه ای که تو رو دیدم هنوزم نمی دونم احساس خودمو چه جوری بیان کنم . قصد داشتم توی حموم نقشه امو پیاده کنم ولی این کارو نکردم و موکولش کردم به بعد . تخت خیلی راحتی بود . فضا رو به فضای شاعرانه ای تبدیل کرده بود .  من و اون با یه شورت کنار هم دراز کشیده بودیم . از اونجایی که دیده بود من سرمو رو سینه های درشتش نمی ذارم اون سرشو گذاشته بود رو سینه هام و می خواست باهام درددل کنه . رفته بود توی حس و عاطفه ها . -فریده خانوم گفتی که برم ایران پسرم رو ببینم -راستش از بابات خجالت می کشیدم . -من نمی تونم دوستت داشته باشم .منم خیلی خوش تیپ و خوش اندام شده بودم ولی می دونستم که مامان مثل یه پسر منو در آغوش گرفته .  انگشتاشو لای موهای نرم سینه ام فرو می برد و باهاش بازی می کرد وقتی صورتمو بوسید بوی خوش تن و بدنشو تا مغز استخون منم رسیده بود . کیرم به تنش چسبیده بود . اینو حس کرده بود خودشو کنار کشیده بود . شاید متوجه شده بود که منم نیاز دارم . کلی داستان سکس با مادر خونده بودم تا تونستم خودمو قانع کنم که می تونم باهاش آمیزش داشته باشم . رفتم طرف سینه مادر و دهنمو گذاشتم روش و لبامو  گذاشتم روی نوک اون و شروع کردم به میک زدن سینه مامان -چند لحظه ای چیزی نگفت -فرید داری چیکار می کنی -دهنمو باز تر کرده گفتم یاد بچگی هام افتادم .. -فرید نکن تو یه جوری داری سینه هامومی خوری . تو که هنوز باهام لجی تازه یادت نمیاد که بچگی ها چه جوری سینه امو می خوردی -راست میگی مامان . تو همون دو سه ماه اول شیرم داده بودی واسه این که نوک سینه هات خراب نشه غریبه ها اونو بخورن دیگه بهم شیر ندادی . یه لحظه خودشو ازم رها کرد و گفت  من بهت چیزی نمیگم و تو هر کاری که دلت خواست می کنی و هر حرفی رو که خواستی می زنی . بس کن دیگه . بذار احترام بین من و تو محفوظ بمونه .. نذاشتم مامان در بره . اونو به روی شکم انداختم روی تخت و افتادم روش . سنگینی و توان خودمو گذاشته بودم روش . با یه دستم شورتمو پایین کشیده دست دیگه امو رو کمرش گذاشته بودم .  پاهاشو و بدنشو طوری به تخت چسبونده بود که نمی ذاشت من شورتشو پایین بکشم . با خشم راضی به پاره کردن شورتش بودم ولی نمی شد من خودمو برهنه کرده بودم . عیبی نداشت و همون کیر رو روی شورت مامان مالوندم . -فرید نکن زشته . من مامانتم . -مامان ;/; کدوم مامان . این سوراخی رو که حالا به روم بستی یقین دارم به روی صد ها نفر بازش کردی -فرید بین من و تو باید بسته بمونه . یه سدی باشه نکن . -اینجا امریکاست  اشکالی نداره . کیرمو از پهلوی شورتش گذاشتم رو چاک کونش . دستامو رسوندم به شونه هاش و یواش یواش مالوندمش . اون دست و پا می زد ولی وقتی کف دو تا دستامو گذاشتم رو سینه هاش آروم گرفت -مامان کس دادن به پسرت راحت تره یا خیانت کردن به شوهرت ;/; اینجا کسی نیست ما رو گیر بندازه . اگه بدونی چقدر لذت می برم . -فریده اشک می ریخت . ولی دیگه ساکت شده بود . من این جور تر بیت نشده بودم  ولی ضرب کیرمو باید به مادرم نشون می دادم . شورتشو کشیدم پایین تا چند دقیقه فقط داشتم کونشو نگاه می کردم و آروم آروم گازش می گرفتم . کف دو تا دستامو روی کون مامان می گردوندم . کیرمو بهش کمی مالوندم . همون کیررو میذاشتم جلوی دهن مامان فریده -فرید کیرتو ساکش می زنم به کسم دست نزن .. خودمو بر گردوندم کیرمو فرو کردم توی دهن مادرم و در یه حالت مخالف با اون کف دستمو  از روی کون مامان گذاشتم روی کس خیس اون . -مامان اگه بدونی واسه گاییدن تو تمرینی چند تا دختر و زن بیوه رو گاییدم ;! ….انگشتمو می کردم توی کسش و می کشیدم بیرون . -مامان دختر که نیستی . یه موقع خطری باشه . داشتم اونو دست می انداختم و به حالتهایی که به دهنش به وقت ساک زدن نشون داد متوجهم کرد که متوجه این کنایه من شده . -اووووووفففففف فریده آبم داره خالی میشه .. مادر با فشار بیشتری کیرمو میک می زد . اراده انزال و خالی شدن آب کیرم در دستها و لبهای مامان بود . تا چند لحظه نمی تونستم چشامو باز کنم .. . مامان تمام آب کیر منو خورد همون لبو گذاشت رو دهنم و شروع کرد به بوسیدنم . حالا اون داغ شده بود . اومد رو کیرم نشست .. ولی من خودمو کنار کشیدم . -فکر کردی من  زنی مثل تو رو میگام ;/; -فرید در مورد مامانت چرا این جور قضاوت می کنی . حالا که منو تشنه و راضی کردی ;/; با قلبم با روحم با احساسات من بازی نکن . خیلی اذیتش کرده بودم . حقش بود . دقایقی پیش واسه گاییده نشدن تلاش می کرد . حالا واسه گاییده شدن .. اشکشو در آورده بودم . -فرید فکر نکن که من هوسبازم . فقط واسه این که تو راضی باشی راضی شدم . -پس بیا بخوابیم . چشاش در نور کم اتاق از هوس برق می زد . منو بوسید . سینه هاشو به سینه هام چسبوند . کوسشو انداخت رو کیرم . رو من سوار شد . نتونستم حرفی بزنم . من می خواستم بهش تجاوز کنم .. آره من باید این کارو کنم . فوری سر و ته کرده افنادم روش و قبل از این که بفهمه چی شده کیرمو کردم توی کسش  .-فریده فقط باید قول بدی که دیگه به هیشکی ندی -فرید بکن حالا وقت این حرفا نیست . هر کسی با هر کسی که داری می کنی فقط حواست باید به اون سکس باشه و به بقیه فکر نکنی خودمو کنار کشیدم . -فریده اگه می خوای بکنمت باید قول بدی به هیشکی دیگه ندی . -تو سه ماه دیگه میری ایران من چیکار کنم .. راست می گفت . به هر حال این سه ماهی رو یه کاریش کن ..نمی دونم فریده چش بود . چشاش داشت از حدقه در میومد . چه لذتی می داد روی اون تخت راحتی گاییدنش چه حالی می داد . حس می کردم که دارم یک زن خارجی لوکس رو می کنم . .کس مامان با این که خیلی گاییده شده بود یه تنگی خاصی داشت . می دونستم دستکاری کرده . چند بار نزدیک بود از زبونم بپره مامان مامان بگم ولی جلو خودمو گرفتم . با حرکات گایشی من رو تخت و تشک راحتی کمی بالا و پایین می رفتیم و لذت می بردیم ..- فکر همه چی رو می کردم جز اینو که خودمو در اختیار پسرم بذار م. فقط به خاطر تو این کارو انجام دادم . دریغ ازشنیدن یک کلمه مادر . این پاداش این همه صبر و تحمل من نیست . -خیلی خنده دار بود . زیر کیر غریبه ها دست و پا زدن که دیگه پاداش نمی خواست . مامان داری پاداشتو می گیری . دیگه کار دیگه ای از دستم بر نمیاد . ازم انتظاری نداشته باش -یه بار دیگه بگو چی گفتی ;/; -مامان پاداشتو دارم بهت میدم … وووووووووییییییی بالاخره سوتی رو داده بودم . گفته بودم مامان .. اشک از چشاش جاری شده بود . خودشو از پایین محکم تر به بالا و کیرم می زد . از خوشحالی زیاد هوسش اوج گرفته بود . به آرامش رسیده سکس بهش لذت می داد .. انتقام من کیری شده رفته بود . فرید مرده شور تو رو بردن با اون انتقام گرفتنت . .ولی می دونستم در اصل ناراحته از این که زیر کیر منه .. -اووووووفففففف بهم بچسب لبامو ببوس . کبودم کن .. آخخخخخخخ فرید کسسسسسم .. کس مامانتو بکن . تنبیهش کن که این همه سال تنهات گذاشته .. از رو رفته بودم . ولی اون دیگه از حال رفته بود . دیگه اینجا استرسی نبود که صدای فریاد کس دادنشو کسی نشنوه . هنوز نیمه شب نشده بود . مامان داغ کرده بود . پاهاشو به دو طرف باز کرده و در اثر دستکارهای من آبش اومد . پاهاشو دور پاهام بست .-اوووووففففففف -بگو بگوووووو ادامه بده فرید پسرم اووووففففففف چییییییییی -اوووووففففففف مااااااماااااان کسسسسسس تو کییییییرمو داره می خوره . آبش کرده -بگو بگو آبش بیاد و جون بگیره .. حالا نوبت دهن کسمه  که آب کاکل کاکل زریشو بخوره .. -مامان خوشم میاد لذت می برم . مامان مامانی من .. چرا ولم کردی .. فریده جون دوباره اشک می ریخت .. -فرید دیگه ولت نمی کنم . هر چی تو بخوای همون میشم .دوستت دارم پسرم . چشامو بستم و با لذت آب کیرمو ریختم توی کس مامان جونم .. فرید خاک توسرت . سال تمام ولت کرده بود . کودکی و نوجوونی تو رو خراب کرد . اون وقت خودت رو فدای یه تیکه گوشت به نام کس کردی .. ای خاک تو سرت . کس مامان  مثل کس دوشیزه های ایرونی بود با این که می دونستم کلی کیر کلفت امریکایی خورده . کف دستمو گذاشتم روی کونش و  دو تا قاچ کونشو از چاک وسط به پهلو ها بازشون کردم . دلم می خواست کونشو محکم تر بکنم . کیرم این طرفو خیلی راحت تر رفت . انگار مامان توی خارج بیشتر کون داده بود ولی چه حالی داد گاییدن کون مامان . مزه می داد . اونم داشت حال می کرد . کون مامانو بیشتر از نیم ساعت گاییدم تا داغ شده و این بار کمتر خالی کردم ولی چه کون خوش نقش و نگاری بود . به وقت گاییدن کیرمو کشیدم بیرون لاپا رو روشن کردم تا بتونم تن قشنگشو به خوبی ببینم عجب تن و بدنی داشت این مامان .. اووووففففف دلم می خواست فقط تا صبح اون کونو نگاش می کردم .. فرید فرید به بابات خیانت نکن .. شل نگیر .. ولی دیگه چیزی نمونده بود .. کاری نمونده بود که نکرده باشم . . دیگه حسودیم می شد که مامان میخواست بره سر کار . منو به خیلی از جا های دیدنی امریکا برد . بیشترشو در همون کالیفر نیا گشتیم . جالب اینجا بود که اونم حسادت می کرد از این که مبادا من بخوام دوست دختر بگیرم و با یکی حال کنم . چون همسایه روبرویی ما یه دختر ساله داشت که   چند بار کنار در دیدمش . بعد از سه ماه وقت وداع رسیده بود . در این مدت هر شب در آغوش هم بودیم . مامان گفت که میره دنبال بلیط من و کارای دیگه .. نمی دونم چرا آخرین شبی رو که در لس آنجلس بودم مامان دیگه اشکی نریخت . احساس غم نمی کرد . . دم صبح شد دیدم . دیدم چند تا چمدون و ساک جمع کرده منتظره بیدار شم -مامان من که این همه بار نداشتم . -مال منه -وووووییییییی مامان اینا رو باید به کی بدم .. -لازم نیست تو بدی . من خودم بهشون میدم .. نگاش کردم ..-وووووییییییی مامان مامان تو داری میایی ایران ;/; آرررررررره ..حالا دیگه اشک می ریخت .. و منم برای اولین بار در این چند ماه باهاش اشک می ریختم . کیر من مامانو سر حالش کرده با استفاده و انگشت گذاری یا همون کیر گذاری روی همون نقطه ضعفش اونو به وطن بر گردوندم . البته دیگه به درد این نمی خورد که بابابام آشتی کنه ولی باید وظیفه پسری خودمو به خوبی انجام می دادم . مامان و با با با هم آشتی نکردند. مامان جونم شد معشوقه اختصاصی من و منم شدم دوست پسر اختصاصی اون . ولی با همه اینها هنوزم که هنوزه بابامو بیشتر دوست دارم …. پایان … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها