داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن پنجاه ساله

کمی زودتر از روزهای گذشته از مغازه زدم بیرون،برای تحویل گرفتن وسیله ای باید میرفتم،بین راه بوق زدم و کنار خیابون سوارش کردم،بیشتر بخاطر تیپش سوارش کردم( یه زمین بالا مانتو مشکی از این براقا که الان همه جنده ها میپوشن،یه ساپورت تنگ و کوتاه قد نسبتا بلند )وقتی نشست دیدم همون چیزیه که من خیلی دوست دارم،شاید مزحک باشه یه زن ۵۰ ساله با آرایش غلیظ،
تو کل ۲۷ سال عمرم سه تا زن حدودا این سن و گاییده بودم و لذتش واقعا برام خیلی زیاده و بی اغراق میگم بخوام انتخاب کنم بین دختر ۲۰ ساله ناشی تیغ زن و زن سن بالای حشری کاربلد بی توقع حتما اینو ترجیح میدم،تو مسیر کمی صحبت کردیم و خیلی ریلکس بود تا گفت سه تا بچه داره متاهل و سر زندگیشان و یه شوهر،به ایستگاه تاکسی رسیدیم گفت اگه مسیرت نمیخوره تا خونمون همینجا پیادم‌ کن تاکسی سوار شم، دیدم چیزی عایدم نشده مسیرش طولانیه زدم کنار تاکسی‌ها بغل،دیدم داره میپره ناخود آگاه دست کشیدم به بدنش،گفت توروخدا نکن اینجا میشناسن اینا منو،دیدم راه بده است انگار و بدش نمیاد گفتم پیاده نشو می‌برمت تا خونت،تو راه شروع کردم به مالوندن رون پاش و کم کم سینه های درشتش و دست می‌کشیدم روی کسش،اونم همش می‌خندید و می‌گفت نکن اینجا ممنوعه،گفتم اگه با من رو راست باشی و یه حال خوب بهم بدی هواتو خیلی دارمو این حرفا،شماره رد و بدل کردیم و پیاده شد جلوی بلوک،فرداش زنگ زدم حال و احوال و گفت داره می‌ره سفره خونه با دوستاش میای گفتم کار دارم و پس فرداش اون زنگ زد گفت یه رفیق داره اون کاره است( منظورش جنده بود)میخوای بریم خونش یا خونه خودم میای منم مردد بودم که نکنه خونه خودش یا دوستش داستان باشه،چه با سرعت پیش رفتیم،خودمم انتظار نداشتم،گفتم نه خونه خودت اوکی کنیم بدون استرس،روند جلو رفتن قضیه خیلی برام جالب بود،پیش خودم گفتم پسر این جنده پولیه باور کن،که آنقدر راحت میگه بیا مکان و منتظر این بودم حتما ازم درخواست پول کنه یا قبلش یا بعد اتمام کار،گذشتو فردا صبحش زنگ زد گفت الان میتونی بیای،کمی مننو منن کردم و گفت شوهرم صبح ۶ میره و تا ۵ نیست
فرداصبح خواستی بیا گفتم چند؟گفت ۸،اومدم خونه دوش گرفتم و تمیزکاری کردم قبلشم یه بسته کاندوم گرفتم از این سه تایی ها،صبح زود پاشدم همون لباسهای مغازه رو پوشیدم که شک نکنن خونه،بعد حرکت زنگ زدم از خواب پاشد و گفت نونم بگیر بیار،رفتم نون گرفتم و همون جایی که پیاده کرده بودمش زنگ زدم گفت ماشینتو پشت ساختمون پارک کن یه دور کامل بزن بیا این درب، آسانسور دومو بیا بالا طبقه سوم،درب واحد باز بود رفتم تو یه شلوار پیراهن خونگی پوشیده بود یه کون گنده و دوتا ممه بزرگ بیشتر از صورت آرایش کردش به چشم میومد منو تو بغل گرفت و رفت صبحونه رو آماده کرد نشستیم به خوردن و صحبت،از وضع خونه معلوم بود خیلی ضعیفن،بعد صبحونه از پشت چسبیدم بهش گفت زغال بزارم بعد بریم اتاق منم از خدا خواسته گفتم اوکی،رفتیم تو اتاق خواب استرسم کمتر شده بود، یه ملافه انداخت رو تختش دستامو گرفت منو چسبوند به خودش لباشو گذاشت رو لبام و از پشت انداخت خودشو رو تخت و منم افتادم روش،مثل ندیده ها می‌خوردیم لبای همو خیلی آروم شروع کردم دست کشیدن رو سینه هاش که پیرهنشو داد بالا گفت بخورشون سوتین مشکیشو کمی دادم پایینتر نوک یکی از پستوناشو در اووردم و گفتم ۸۵ واقعیه نه؟خندید و گفت از کجا فهمیدی دیوس و انداختم دهنم دستمم بیکار نبود و از رو شلوار می‌کشیدم رو کسش چشماش خمار تر شدن و آه ریزی میکشید،اومدم بالاتر لبامو می‌کشیدم رو گردنشو احساس کردم فوق العاده خوشش میاد،به سرعت لباسامو کندمو اونم همینطور و بهش گفتم میخوره گفت اره،کیرمو دادم دستش شروع کرد همون حالت دراز کش خوردن وای چه حس فوق العاده ای داره یه کار بلد برات ساک بزنه از بغل کیرم شروع میکرد می‌رفت زیرش و میخورد یکدفعه سرشو میکرد تو و تا ته فرومیکردتو حلقش به طوری که اوق میزد ،حالت ۶۹ شدیم و کیرمو تو دهنش کردم تند تند تلمبه میزدم و فقط افسانه همراهی میکرد و کس نازش تو دهنم،باورم نمیشد با این سنو سال همچین رنگ و مدل خوشگلی داشت کسش،کم کم داشت شروع به لرزش میکرد که دیگه نخوردم،سری یکی از کاندوما در اووردمو کشیدم رو کیرم و آروم آروم مالیدم رو کسش که حالا حسابی آب انداخته بود،ازروی پا تختی دستمال برداشتم و قشنگ کسشو تمیز کردم تا خشک خشک باشه،اروم کیرم دادم تو،یه آهی کشید و منو محکم کشید تو بغلش،قشنگ گم بودم تو دستاش بخاطر جسته کوچیکترمو اون منو بزور فشارم میداد و من بیشتر لذت میبردم،کمی ادامه دادم و آه و آهو افسانه خانوم بیشتر شد و منم طبق معمول شروع کردم به گفتن بعضی جملات مثل زیر کیر کی خوابیدی؟و جنده من کیه؟اونم همراهی میکرد و سرعت تلمبه های من بالاتر رفتن
به خودم اومدم دیدم داره زیر کیر من فریاد می‌کشه منم مثل یه آدم وحشی فقط تلمبه میزنم،بعد سه چهار دقیقه با تموم وجود ارضا شدم و همشو ریختم تو کاندوم و افتادم کنار افسانه،گفتم تو ارضا شدی گفت آره بابا تو همون تلمبه های اول من شدم پاشد رفت آشپزخونه و گفت زغالا پودر شدن،گفتم ولش،خودمو شستمو پوشیدیمو دوتایی اومدیم با استرس بیرونو تا یه جایی رسوندمش،ازش تشکر کردم و گفتم افسانه من خیلی دیوونم تا چند روز نه بهم زنگ بزن و نه من زنگ میزنم چون همیشه قبل سکس مجنونم و بعد سکس پشیمون
اونم گفت باشه و همینطورم شد،این داستان و نوشتمو هر کی خواست فحش بده مهم نیست برام چون پیشاپیش ناموسشو گاییدم😊…

نوشته: الف،میم

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها