داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

منو خواهر زاده ۱۵ ساله زنم

سلام من همه چیو تو سکس میبینم هیچ محدودیتی هم ندارم هر کی میخواد باشه مهم نیست میکنم داستان البته واقعی زیاد دارم دونه دونه مینویسم براتون الان ۳۶ سالمه متاهلم این که میگم برایه اوایل که عقد کرده بودمه خانومم همیشه خونه خواهرش بود خواهرش سنش زیاده با خواهر زاده هاش هم سنه تقریبا ۴ تا خواهر زاده داره این که طرف این داستانه کوچیکترینشون بود که از زنم ۵ سال کوچیکتر بود ۱۵ سالش بود اون موقع خیلی ناز بود از اول که دیدمش بهش حس داشتم کلا من هر کیو میبینم بهش حس پیدا میکنم دنبال راهی بودم باهاش رابطه داشته باشم گفتم اون زمان عقد بودیم زنمم خونه اونا میموند من بعضی وقتا میرفتم اونجا شبا میموندم اتاق جدا داشتیم با هم فیلم میدیدم اونم میومد پیش ما فیلم میدید یه شب که رفتم اونجا در اون باز کرد گفتم تو چرا باز کردی کم مونده بود تورو با خالت اشتباه بگیرم خندیدو رفتیم تو فرداش پیام داد که اشتباه گرفته بودی میخواستی چکار کنی بهش نگفتم البته اینا همش نقشه بود هی اصرار کرد گفتم امشب اومدم بهت نشون میدم چکار میخواستم بکنم اومدم تو درو باز کن شب که رفتم اون در باز کرد تا دیدمش سینه هاشو گرفتمو یکم فشار دادم کپ کرد بنده خدا خجالت کشید خودش کشید کنارو رفت تو هیچی نگفت از اونجا فهمیدم کار تموم شدست شام خوردیم همش نگاهمون به هم بود رفتیم تو اتاق طبق معمول اونم اومد زنم رو پام دراز کشیده بود رو به تلوزیون اونم بالایه سر ما نشسته بود آروم دستمو بردم سمته سینه هاش مالیدم چیزی نگفت چند دیقه گذشت دیگه داشت از حال میرفت بلند شد رفت از فرداش دیگه پیام ها شروع شد فقط از سکس حرف میزدیم بهم گفت چند وقت پیش با دوست پسرش رابطه داشته اونم از جلو کرده یکبار ولی خون نیومده فکر کنم پردم ارتجاعی یا حلقوی باشه همینجوری گذشت منتظر یه فرصت با جایه مناسب بودم تا کیر کلفتمو تو اون کس کوچولو جا بدم تا اینکه خونه ما یک روز خالی بود بهش گفتم فردا به مامانت بگو بعد مدرسه میرم خونه دوستم خودم میام دم مدرسه دنبالت گفت باشه از صبحش لحظه شماری میکردم که ساعت ۱۲ بشه برم دنبالش اینم بگم کس زیاد کرده بودم ولی با این سن کم نه خیلی دوست داشتم تجربش کنم رفتم دم مدرسه دنبالش بردم خونمون از در که رفتیم تو از پشت بغلش کردم بردمش تو اتاقم مثل بقیه بهش شربت ندادم مثل اسب سریع لختش کردم سینه هاش عالی بودن ۶۵ یا ۷۰ برایه این سن یکم بزرگ بود ولی سفت رو به بالا شروع کردم لیسیدنو بوسیدن بدنش حول شده بودم نمیدونستم از کجاش شرو کنم ولی همش دستم روسینه هاش بود ولشون نمیکردم لباشو بوسیدمو گوشو گردنشو زبون زدم خوابوندمش رو تخت شورتشم در آوردم واییییی یه کلوچه سفید تپل با لبه هایه بهم چسبیده عالی بود اونم هیچی نمیگفت چشماشو بسته بود و تو آسمونا بود رفتم سراغ کس نازش از هم بازش کردم صورتیه ناز وای الان کیرم بازم داره راست میشه براش زبونمو بهش زدم مزه بهشت میدم حسابی هم خیس بود سوراخ کونشو کسشو حسابی لیسیدمو خوردم حالا نوبته اون بود تا با کیرم آشنا بشه بلندشمو لخت شدم کیرمو که دید چشماش گرد شد کیرم طولش ۱۷ سانته ولی حسابی کلفته گفت نمیذارم بکنیش توم جر میخورم واقعا ترسیده بود گفتم فعلا بخورش بلد نبود یکم با دست باهاش بازی کردو زبون زد گفتم بسه میخوام بکنمت گفت نمیذارم میترس بازم براش خوردم تا حسابی حشری بشه بعد بهش گفتم من دراز میکشم خودت بشین رو کیرم اگر دردت اومد نکن تو قبول کرد کیرمو تف زدمو اومد روم با دست میزون کسش کرد آروم نسشت روش واقعا راست میگفت خیلییییییی تنگ بود سر کیرم رفت تو ولی داشت جر میخورد چون خوشش اومده بود گفت درد دارم ولی لذتبخشه میخوام تا تهش بکنم آروم آروم کم کم همشو کرد تو کسش منم همزمان سینه هاشو میخوردم واااای کیرم تو بهشت بود ولی داغی و تنگیش مثل جهنم بود وقتی تا تهش رفت دیگه آروم آروم بالا پایین میکرد تو کسش صدایه ناله هاش کل اتاق و پر کرده بود کیرمو در آوردمو گفتم حالا دیگه نوبته من تلمبه بزنم رو کمر دراز کشید پاهاشو از هم باز کرد چندتا لیس به کسش زدم کیرمو با آب کسش خیس کردم با فشار تا خایه کردمش تو کسش خیلییی خوب بود داشت جیغ میزد از دردو لذت تندتند تو کسش تلمبه میزدمو همزمان قربون صدقش میرفتمو سینه هاشو میمالیدم دیگه کسش به کیرم عادت کرده بود هر چند لحظه یه بار هم بدنش میلرزیدو ارضا میشد بلندش کردمو حالت داگی سرشو گذاشت رو تخت کونشو کامل داد بالا کمرشو قوص داد پاهاشم باز کردم از هم کس و سوراخ کون کوچولوش جلوم بود دوباره سوراخ کون و کسشو لیسیدم کیرمو مالیدم به کس و سوراخ کونش دوباره با فشار کردم تو کسش بازم کیرم تحت فشار کس تنگش بود حسابی ناله میکرد چنان تو کسش تلمبه میزدم که تختو گاز میگرفت یه چند دیقه تو همون حال تلمبه زدم دلم نمیخواست آبم بیاد ولی وقت کم بود تحمل هم نتونستم بکنم کیرمو تا ته فشار دادم تمام آبمو تو کسش خالی کردم همونجور دراز کشید منم روش کیرمم همچنان تو کسش آروم آروم کیرم خوابید در اومد از تو کسش بلند شدیم گفت چرا ریختی تو کسم بدبخت شدم گفتم سر راه برات قرص اورژانسی میگیرم ازش پرسیدم چطور بود گفت تا عمر دارم فراموش نمیکنم حال راه رفتن هم ندارم تا ده بار ارضا شدنو شمردم دیگه آمارش از دستم در رفت همو بوسیدیمو لباس پوشیدیم سر راه براش قرص هم گرفتم بعد اون تا دو سال با هم ماهی یکی دوبار ارتباط داشتیم تا زنم متوجه شد ولی بنظرم ارزششو داشت داستان زیاد دارم با بقیه خواهر زاده هاش و دوستش که بعدا براتون مینویسم

نوشته: میثم کیر کلفت

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها