داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

تجاوز ماموران یگان ویژه به دختر ۱۴ ساله

سلام , ترجیح میدم اسمی از خودم نبرم. دخترم تهران زندگی میکنم و 14 سالمه ! خواهشی که دارم با سن کم وارد اعتراضات نشید ! اینا بی شرف تر ازینان که به کسی رحم کنن ! بزارید داستان رو براتون تعریف کنم !

هفته اول شروع اعتراضات بود و من کاملا جوگیر شده بودم , میخواستم اون نفرتی که توم ایجاد شده بود رو خالی کنم به ذهنم زد که برم اعتراضات ولی مامان بابام گیر بودن و بزور تو اون روزا میزاشتن برم بیرون. کلی سعی کردم قانع کنمشون ولی نشد , مجبور شدم به دروغ بگم رفتم خونه دوستم. با یکی از رفیقای پسرم که از طریق کلاس بازیگری با هم آشنا شده بودیم رفتیم چهارراه ولیعصر و زیاد خبری نبود. بستنی گرفتیم خوردیم یکم حرف زدیم تا کم کم جرقه اعتراضات خورد! ساعت 7 یا 8 بود. کم کم منو دوستم از تماشا کردن دست کشیدیم و به معترض ها پیوستیم. شعار میدادیم و حال میکردیم ! اینجا بخش دارک داستان شروع میشه ! 20 یا 30 تا موتوری یگان ویژه اومدن جلو جمعیت و یکی رو کتک زدن ! با این حرکتشون مردم شعار بی شرف بی شرف میدادن , من خواستم برم ولی دوستمو پیدا نکردم. رفتم کنار خیابون وایسادم بهش زنگ زدم ولی مثل اینکه رو حالت پرواز بود. به هر حال یه یک ربعی منتظر موندم. بازم سرو کلش پیدا نشد. داشتم نگرانش میشدم که صدای عجیبی اومد !! دیدم حدود 10 تا اینا گاز اشک آور زدن وقتی به خودم اومده بودم دیدم وسط پیاده رو تنها وایسادم و مامور ها دارن میان سمتم. خواستم فرار کنم نشد افتادم زمین چون چشمام درست نمیدید. یکیشون به من لگد زد و بشدت دردم گرفت اونی که لگد زد رفت جلو تا بقیه رو بگیره , افتاده بودم زمین یکی دیگشون بلند داد زد گفت ون رو بیارید و گوشیو وسایلمو گرفتن و دستبند زدن بهم. من و سه چهار نفر دیگه بودیم مارو به بهانه ون بردن تو کوچه پس کوچه ها که اونجا قراره ون بیاد. من ترسیده بودم هرکاری میگفتن انجام میدادم. هنوز قیافه اون کصکشو یادمه ! اومد آروم از رو شلوار کیرشو مالید به پشتم! خواستم جیغ بزنم انگشتشو گذاشت رو دماغم گفت هیس ! نتونستم کاری بکنم. یه 20 دقیقه گذشته بود خبری از ون نشد. شنیدم فرماندشون داره با کسی که پشت بیسیمه جروبحث میکنه و اون میگه که ون خالی نداریم ! اون چهار نفر دیگه رو بصورت گروه های دوتایی جدا کردن بردن ناکجا آباد من بودمو یه خانم دیگه که خیلی پیر بود !. همون کسی که کیرشو مالیده بود بم داد زد سرم گفت بشین رو زمین ترسیده بودم نشستم! صورتشو آورد در گوشم آروم گفت ایندفه رو شانس آوردی! نگران بودم و داشتم از ترس میلرزیدم! اون ماموره دید دوروبر خلوته تو همون کوچه کیرشو در آورد مالید به صورتم به قدری بی شرف بود حتی به من 14 ساله رحم نکرد حروم زاده! اون پیر زنه جیغ میزد میگفت آقا ولش کن ! ماموره یه لگد زد به پیره زنه و اون افتاد دیگه صداش در نیومد. یادمه فقط داشتم گریه میکردم از ادامش میترسیدم نمیخواستم تو 14 سالگی پردمو از دست بدم. داشت ادامه میداد ! شروع کرده بود به مالوندن سینه هام ! اشک از چشام بود که فقط میومد ! هنوزم خداروشکر میکنم که یک ماشین اومد از اونجا رد شد و این مجبور شد خودشو جمع کنه ! آخرم فرماندشون بخاطر نبود ون مارو ول کرد تو وسط خیابونا تهران !

هنوز میترسم به مامان بابام بگم. نمیتونم تو روشون نگاه کنم بگم من رفته بودم اعتراضات:) عزاب وجدان دارم کمکم کنید.

(#ارسالی) یکی از نزدیکانم برام فرستاده و خاطره اونه من هیچ ویرایشی تو داستان نکردم!

نوشته: ناشناس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها