داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

من و دوست دخترم 15 ساله

سلام من وقتی 17 سالم بود میرفتم خونه مادر بزرگم چون اون تنها بود وقتی که میرفتم با شعور حال میرفتم چون بچه های اون خیلی با مرام هستن همیشه تو خیابون فوتبال بازی میکردیم نگار اولین دختری بود که من دیدمش سه در بغل خونه مادر بزرگم بود این دختر یک داداش کوچلو داشت که اسمشو نمیگمم این نگار دختر خوشگلی بود این دختر علاقه زیادی به لواشک داشت نگار 15 سالش بود یک دختر ساده و زیبا منظورم ساده ینی بچه خانواده ای بود و… من باهاش اشنا شدم ون زمان هم یه گوشی ساده نوکیا داشتم شمارمو بهش دادم اون با گوشی خونشون بهم زنگ میزد من میگفتم دوست دارم اون میگفت دوست دارم

یه روز تو محله بچه ها با گوشی های چینی انیسی بود داشتن فیلم های داغ نگاه میکردن منظورم سوپر من به کلم چرا من طبیعی انجام ندهم مادر بزرگم پیره همش میخوابه تو خونه من یه روز که نگار بهم زنگ زده بود گفتم نگار میخوام بیای خونه ما اولش گفت نه مامانم بفهمه منو میکشه اما من یه ذره بهش التماس کردم گفت باشه میام ود بر میگردم میرم ها گفته باشم ما هم گفتیم نوکرتیم نگار اومد خونه مادر بزرگم مادر بزرگم نفهمید منو اینو بردم اتاق سمت چپی تو خونه دو تا اتاق بود یکیش راست یکی چت من بردم سمت چپی من با خودم گفتم من میخوام این نگار بوس کنم چجوری بهش بگم اخه روم نمیشه گفتم یه تیکه بنداز حرف شروع کنم بگمم من گفتم نگار دیروز داشتم تو فیلم pmcماهوارم فیلمی میدیم که دوس دختر به دوس پسرش بوس میده اونم گفت اره اونا اونجوری هستن تو خارج از کشور اونجوری هستن من چن بار جرات کردم بگم لب هاتو میخوام ولی روم نمیشد چون نگار دختر زیرک و با حالی بود دیدم نگار بهم گفت حسین من برم دیگه منو دیدی ای وای چیکار کنم داره میره من بهش گفتم نگار من خیلی دوست دارم اونم گفت منم دوست دارم … من بهش گفتم میخوام بیای بغلم میخوام بغلت کنم اون گت خجالت بکش چی میگی تو وای همه چی خراب کردم ایا این نگار داشت میرفتمن بهش رفتم گفتم مادر بزرگم دستشویی هست اخه دستشویی ما هم دم خونمون نزدیک بود میرفت مادر بزرگ اونو میدید گفتم صبر کن گفت وای دیونم کردی … الان مامانم از بازار میاد دیونه میشه میبینه من نیستم من نمیدونم یهوی چی شد رفت از پشت نگار بغل کردم و لب هامو به لب هاش نزدیک کردم دیدم اون بهم گفت داریی چیکار میکنی گفتم میخوام بهت محبت کنم انقد دوست دارم نگو اون به من لب نمیداد اخرش گفتم نگار لب باید بدی زحمت کشیدم اوردم اینجا ترو اخرش گفت باشه فقط یدونه من لب هامو زدم تو لبش عسل==== تمیز====زیبا==== لب هاش لب هاشو میخوردم دست هام کردم تو سینه اش دیدم هیچی بهم نگفت تعجب کردم من دست ها دقیقا تو سینه هاش بود گفت اصلا … میخوایی لباس هامو هم در بیارم راحت باش نگار گفت وای من خندیدم گفتم ارهخ اونجوری باشه عالی دیدم نگار لخت تمام شد لب هاشو خوردم سینه هاشو مالش دادم کیرم بلند شد منم لخت تمام شدم نگار گفت تو منو واسه سکسی کشیدی اینجا منم گفت نه عزیزم گفتم بیایم حال کنیم نگار یه نگاه به من کرد گفتد دمبولتو بده ببینم چقدره منظور از دمبول همون کیر ماست که خیلی کوچیک بود من در اوردمش دیدم داشت تو دستش بازی میکرد نگار یهوی گفت … چطوری ساک میزنن … منم گفتم مگه میخوای چیکار کنی دیدم گفت من که تا اینجا اومدیم بزار بهت یه حال بدم برم وای دیدم ساک زد وای چه ساکی میزد لب هاش که چسبید تو کیرم از حال رفتم داشتم بی هوش میشدم چه روز خوبی بود من روم باز شد گفتم رو تخت نشوندم اول کیرمو گذاشتم تو کونش کیرمو داشت کیف میکرد انقد کون تنگی داشت ینی کیر ما کوچیک بود مال اونم تنگ بود ولی با این حال نگار درد داشت وای داشت یه حالی میکشید بعد دیدم کیرمو میخواد ابشو بریز سریع بیرون زدم من کیرمو خواستم بکنم تو کوسش هر کاری کردم نذاشت دختره دیونه بعد گفتم بریم ساک اون زیاد حال میده اون ساک زد ابم که خیلی زیاد بود واقعا زیاد ریختم تو صورتش وای اینم بدش اومد گفت … چیکار کردی تو چرا اینکار کردی منم گفتم طبیعی عزیزم باورتون نشه کونش انقد تنگ بود ولش به هر حال یه روز عالی شد واسم دختره نگار الان هم تو خیابون منو میبینه خجالت میکشه و با خنده میره قصه ما به سر رسید دختره نذاشت به کسش برسیم نظر یادتون نره آقایون و خانم ها

نوشته: تهرانی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها