داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

تجاوز آقای ح

سلام دوستان. امیدوارم حالتون خوب باشه. می خوام اینجا از تجربه های جنسیم بگم. من الان ۴۱ سالمه و مجرد هستم. تو دوران کودکی زمانی که حدودا ۶ ساله بودم توسط آقای ح مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتم. شروعش از اونجا بود که با پسر خالش منو بردن تو راهروی طبقه بالا و منو نشوندن روی پاشون که احساس میکردم یه چیزی سفت زیر باسنم هست. یک دفعه دیگه هم تو زیر زمین مغازمون دیدم که آقای ح نشسته و برادر بزرگترم داره با آلتش بازی می کنه. گاهی اوقات که می رفتیم خونشون به هوای بازی کردن یا خوابیدن، ازم استفاده جنسی می کرد. من از این طریق با رابطه جنسی تو دوران کودکی آشنا شدم و فعالیت جنسیم از دوران کودکی آغاز شد. حدودا تا سن ۱۳ سالگی توسط ۶ نفر بطور جداگانه مورد استفاده جنسی قرار گرفتم. آقای ح۲، آقای م، آقای م۲، آقایی که تو بیرون از محیط خانواده با دوستامون باهاش آشنا شده بودیم.
تا دو سال پیش این خاطرات برام زنده میشد. الان هم برام زنده ست. ولی کمتر شده. یک مرتبه یک سال و نیم پیش به روانشناس گفتم. زیاد اثر مثبتی برام نداشت. یک مرتبه هم با یه آقایی بطور مجازی در میون گذاشتم. اون هم تجربه هایی شبیه بهم داشت. اون هم تاثیر زیاد مثبتی برام نداشت. ۷، ۸ سال پیش از سایت پورن زیاد استفاده می کردم. اگه امکانش رو داشتم روزی ۷، ۸ ساعت فیلم تماشا میکردم. دستگاه تناسلیم دچار اشکال شد. عفونت پیدا کردم و تو دفع ادرارم مشکل داشتم، که هنوزم دارم. از ۳،۴ سال پیش رابطه جنسی با خانوم های کارگر رو شروع کردم. به ندرت رابطه برقرار می کنم. از بیماریهای واگیردار می ترسم. روابط جنسیم از دوران کودکی تا ۱۸ سالگی با هم جنس بود. از سن ۱۸ سالگی تا ۴ سال پیش فقط یک مرتبه رابطه جنسی با یک خانوم داشتم. که از ۴ سال پیش روابطم به ندرت شروع شده.
بعضی موقع ها نظرم به آلت بعضی از آقایون جلب میشه. یه مرتبه تو رابطه جنسی که تو ۱۸ سالگی داشتم تجربه خوردن آلت رو دارم. تو همون محدوده سنی بودم که دوستی که بهم نزدیک بود بهم گفت خودارضایی کن ببینم. منم بدون اینکه به انزال برسم براش انجام دادم. نمی دونم قبلش این کارم بود یا بعدش، بهش گفته بودم من دختر یکی از فامیلهامون رو دوست دارم. فکر میکردم اون هم ازم سوء استفاده کرده. منم مزاحم تلفنی خانوادش شدم. اونم فهمید و جبران کرد.
الان هم به جزء یکی دو نفر از اون شش نفر، بقیه شون رو گاهی اوقات می بینم. گاهی فکرها اذیتم می کنه.
ببخشید که مصدع اوقات شدم. زیاد انگیزه برای نوشتن نداشتم. در حال حاضر چند سالیه تحت نظر روانپزشک هستم. با آرزوی بهترینها 🌹

نوشته: س

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها