داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

شورت خواهرزن

حدود 7 سالي از ازدواج ما مي گذشت و زندگي برام ديگه يواش يواش عادي و روزمره گي مي شد. (به لحاظ سكسي ).
2 تا خواهر زن دارم كه نسیم 25 سالشه و نرگس 20 ساله است و هر دو مجرد هستن.
نسیم به لحاظ هيكل نمره 20 داره و يه باسن بزرگ و اهل ورزش و مربي رقص.
چند سال اول زندگي مشترك من و خانمم نظري به اون نداشتم اما كم كم كه بزرگ تر شد و جا افتاده تر وسوسه شدم برم تو كارش بلكه يه راهي باز بشه.
چند بار به بهانه رسوندنش به خونشون و يه بار هم تو مسافرت رفتم سراغ مخ زني كه هر بار متوجه نشد و يا من نتونستم منظورم را بهش برسونم. تا اينكه پارسال تابستون براي رفتن به استخر اومد خونه ما. اون روز نوبت خانمها بود كه از استخر مجتمع استفاده كنن و نسیم هم بعنوان ميهمان ما اومده بود اونجا كه با خانمم برن تو آب.
رفت تو اطاق خواب لباس شنا زير لباسش پوشيد و با خانمم رفتن طبقه اول كه استخر اون طبقه بود.
حس كنجكاوي بهم گفت برم ببينم از لباسهاي زيرش چي اونجا هست كه ديدم يه شرت نارنجي توي كمد گذاشته منم گرفتم تو دستم و شروع كردم به وارسي كه از شانس تخمي يهو وارد اطاق شد. (عينك شنا را جاگذاشته بود ).
از خجالت و ترس داشتم سكته مي كردم بي اختيار شورتشو پرت كردم رو تخت و از در زدم بيرون اونم بلافاصله رفت تو اطاق و برگشت پايين.
گفتم رفته كه آش منو بپزه و بهتره بزنم بيرون و براي خودم توجيهات براي زنم جور مي كردم و ساعت 9 شب با كلي ترس و لرز وارد خونه شدم. ولي حالت زنم عادي بود و هيچ صحبتي نشد حتي پرسيدم نسیم كجاست ؟ كه جواب داد رفت خونشون…
فرداي اون روز تو دفتر كارم داشتم ايميل هام را چك مي كردم كه ديدم يه ايميل از نسیم رسيده و با كمال حيرت ديدم كه عكس همون شورتشه!!!. گفتم واويلا داره دهن منو مي گاد جواب ندادم . پس فرداي اون روز و 2 روز بعدش هم اين كار را تكرار كرد كه ديگه دلو زدم به دريا و جوابشو دادم كه ببخشيد رفتم سر كمد ديدم لباس شما اونجاست فكر كردم مال نگاره (زنم ) تازه خريده و از اين چرت و پرتها… كه فورا جواب داد آره جون عمت !! دوباره عذر خواهي كردم كه يهو 12 تا عكس نيمه برهنه خودشو برام ايميل كرد. دست و پام داشت مي لرزيد هم از ديدن عكسها و هم اينكه نمي دونستم چرا اينكار را مي كنه؟
با شيطنت جواب دادم چه دوستاي قشنگي داري خوش بحالت!! بازم همون جواب را داد… جون عمت!!
ديگه راه باز شده بود فوري بهش زنگيدم اس داد نميتونه حرف بزنه فردا مياد دفترم. گفتم ساعت 7 بيا كه سر خر نباشه و فرداش همه را زودتر فرستادم دنبال استراحت اجباري.
سر ساعت اومد و در را باز كردم و سرم را پايين انداختم يعني شرمنده هستم. وقتي اومد بشينه پرسيد كي اينجاست؟ گفتم مگه قراره كسي هم باشه؟ گفت خيلي پر رويي. گفتم چرا؟ گفت تو تا ساعت 9 اينجا ميموني تو اين دو ساعت دفترت خاليه؟ گفتم براي تو خاليش كردم!!! ديدم سرخ شد.صورتم را بردم جلو و گفتم يه چيز درگوشت بگم؟ اونم اومد جلوتر گفتم روسري ات را بردار صدامو بشنوي. روسري را كه برداشت يه ماچ آبدار ازش كردم و گفتم به كسي نگو.اومد از جاش بلند بشه كه يه لب آرتيستي ازش گرفتمو نذاشتم خيلي بگذره رفتم سراغ دكمه هاي مانتوش دو تا از دكمه ها را يواشكي باز كردم و دستمو بردم تو سوتينش. دست چپم را هم گذاشتم رو باسن قشنگش.
لبش را آزاد كرد و گفت نكن آشغال. گفتم نترس هيشكي نمي فهمه عزيزم و در يك چشم به هم زدن شلوارم را كشيدم پايين و چشمش به كيرم خورد. برق شهوت تو چشاش موج مي زد و دستش را گذاشتم رو كيرم.
نا خود آگاه رفت پايين و چند تا ساك زد و گفت چه چيزيه؟!! بلندش كردم و لختش كردم بردمش تو اطاقم و هلش دادم رو كاناپه. ديدم همون شورت نارنجي معروف پاشه. گفتم درش بيار گفت گذاشتم ببينم تو با اين شورت چكار داري؟ با يه حركت سريع كشيدمش پايين و دستاشو انداختم رو كاناپه و شروع به خوردن اون باسن قشنگ و كوس غنچه ايش كردم نمي فهميدم دارم چكار مي كنم وحشيانه ليس ميزدم كه ديدم يه جيغ بنفش كشيد و ارگاسم شد. مي خواستم ادامه بدم نذاشت گفت تا همين جا بسه. گفتم پس من چي ؟گفت زحمت اون كيرو من نبايد بكشم و به سرعت از دفتر زد بيرون…

نوشته: علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها