سلام
من چند وقتی هستش که توی تصوراتم به خواهر زنم چشم دوختم و دلم میخواست ببینم میشه باهاش رابطه بگیرم یا نه خواهر زنم بیست یک سالشه اندامش ریزه و من باهاش شوخی میکنم همیشه و بعد از دو سال یه روز فرصت شد ازش عکس بگیرم توی اتاقم و بعدش به بهونه ی ماساژ دادن سرش دستامو چند بار بردم روی گردنش و همونجوری رفتم پایین و شکمش رو مالیدم و موقع بالا آوردن دستام سینه های کوچولوش رو توی هر دو دستم مالیدم و بعد دوباره اومدم بالا و سرش رو ماساژ دادم دوباره و داشت میگفت خوب ماساژ میدی و خیلی واردی و بعدش یه کمی دیگه ادامه دادم و دوباره وقتی پایین رفتم دیدم داره میترسه و دیگه نمیخواد ادامه بدم من ادامه دادم و یه بار دیگه از گردنش رفتم ماساژ داده تا روی شکمش و گفتم چقدر لاغری خیلی دلم میخواست دستامو ببرم پایین تر روی کصش ولی گفتم بزارم برای بار بعد اول ببینم چی عکس العمل نشون میده و دوباره موقع بالا آوردن دستام سینه هاشو گرفتم توی دستام گفتم چقدر کوچیکن و یه فشار هم دادم . ترس هم داشتم ولی کیرم بلند شده بود دلم میخواست ادامه بدم ولی اون همش میگفت بریم دیگه مامانم منو کار داره و بعد دوباره دلم میخواست ادامه بدم ولی نشد دیگه ترسیدم موقع در اوومدن از اتاقم بغلش کردم گفتم ماساژت دادم بدت نیومده باشه چون ترسیدم ب کسی بگه و بعد اومدن رفتارش باهام فرق کرد و از پیشم میرفت توی اتاق دیگه ولی باهام حرف میزد .
نمیدونم چی میشه به کسی میگه یا نه نظر تون چیه ادامه بدم یا نه ؟
کلا زنم زیادی اهل سکس نیست و این باعث شده من خیلی روی خواهرش زوم کنم و میدونم ریسکش زیاده ولی نمیدونم چرا همش دلم میخواد خواهر زنم رو بکنم و یه هفته دیگه هم است اینجا بعدش میره ترکیه نمیدونم کلا ازش دور شم یا دوباره فرصت شد ببینم میزاره کاری کنم یا نه
اوناییکه تجربه این کارو دارن نظر بدن
نوشته: نوان