داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

داریوش و خواهرزن ها

« قسمت اول »
با سلام اسم من داریوشه 4 سال ازدواج کردم همسرم رویا 1 سال از من کوچیکتره و زندگی بسیار خوبی داریم و از هر لحاظ با هم به خوبی کنار میایم . داستانی که براتون می خوام تعریف کنم مربوط می شه به خانواده ی خانوم که شامل دو خواهرش یکی تناز که دو سال از همسر من بزرگتره و 10 سالی می شه ازدواج کرده و هنوز بچه دار نشدن یا شاید هم نمی خوان و مریم که 3 سال از خانومم کوچیکتره و پارسال ازدواج کردن . اسم شوهر تناز امیر و اسم شوهر مریم هم علی .
از همون ابتدای عروسی من که علی هنوز اون موقع نیومده بود ما 5 تا با هم خیلی خوب بودیم و بعد از عروسی مریم و علی جمع ما 6 تایی شد و اونم یه پسر ساده و بسیار دوست داشتنی .
همه جا با هم مسافرت می رفتیم و با هم خیلی راحت بودیم شاید کنار کسای دیگه خانوماموم حجاب داشتن ولی تو جمع 6تایی مون خیلی راحت بودیم و اصلاً برامون هم مهم نبود که زنا چه جوری باشن ولی همیشه احترام به همسر دیگری شرط رفاقت ما 3 باجناق بود .
فاصله سنی ما سه باجناق 3 الی 4 ساله به همین خاطر همدیگرو خوب درک می کنیم واقعاً با هم رفیقیم . از خانومامون بگم که خدا به هر سه شون همه چیز داده از خوشگلی اخلاق خوب از همه مهمتر کون و پستون عالی فقط اینو بگم که تناز خواهر زن بزرگه کونش قنبل تره و مریم خواهر زن کوچیکه پستونای بزرگتری داره خوانوم من هم که متعادل .
تناز دختر مهربون و آروم ولی مریم دختر بسیار شیطون و شلوغیه باز خانوم من متعادل و میانه رو خلاصه همه مکمل همدیگه به نحوی که اگه جایی باشیم که یکی نباشه جای خالیش احساس می شه و انگار یه چیزی کمه .
داستان ما از زمانی شروع شد که مریم ازدواج کرد انگار بعد از ازدواجش به جای اینکه از شیطونیش کمتر بشه تازه بدتر شده بود و مشخص بود که علی خوب نمی تونه سیرش کنه . قبل از ازدواج انگار هنوز نمی دونست سکس چیه و چه لذتی داره اما بعد از ازدواجش تازه راه افتاده بود و کامل مشخص بود که هر شب این نیازو داره اما به نظر علی حریفش نبود اینو از حرفاش که بعضی وقت ها با خانوم من دردل می کرد و اون به من می گفت فهمیده بودم .
تابستون پارسال بود 6تایی رفتیم شمال دوست امیر باجناق بزرگه یه ویلا داشت و برای اولین بار می خواستیم بریم اونجا ساعت 4 صبح راه افتادیم و تقریباً ساعت 11 با کلی عشق و حال تو جاده ی چالوس رسیدیم اونجا باورمون نمی شد اجب ویلایی بود یه قصر با چند تا اتاق خواب که هر کدوم سرویس جداگونه سالن بزرگ زیرزمینش یه استخر بزرگ و جکوزی و…
از همون اول شکه شده بودیم که قراره برای یک هفته تو این قصر بمونیم .
هر خانواده یک اتاق برای خودش تعیین کرد و زنا رفتن دوش بگیرن و مردا هم مثل خوره ها پریدن تو استخر چون خانوما خجالت می کشیدن با مردا بیان استخر .
بعد یه حال حسابی اومدیم تا ناهار بخوریم در یخچال باز کردیم دیدیم باااااااابا چه خبره انواع مشروبا و کنارش یه نامه که توش نوشته شده بود خوش بگذره . اومدیم یه پیک قبل غذا زدیم و بساط ناهار و برپا کردیم و یه دل سیر از عزا در آوردیم بعد غذا و هم یه خواب توپ تا ساعت 6 بعد از ظهر همه بیدار شدیم و رفتیم تو باغ جلوی ویلا اجب باغی بود کلی حال کردیم . جالب بود هیچ کی دلش نمی خواست از این ویلا بیرون بره و کلاً این یک هفته هیچ جایی نرفتیم و توی این ویلا حال کردیم .
بعد شام جو به نحوی شده بود که هر کس می خواست به نحوه زودتر با زنش تو اتاق خودش یه حال حسابی کنه به سلامتی همه چند تا پیک زدیم و همه مست و پاتیل شده بودیم بیشتر از همه زنا خورده بودن علی و امیر همه که دیگه اصلاً چیزی حالیشون نبود زنا دیگه اصلاً براشون حجاب معنی نداشت دیدن کون بزرگ تناز تو اون شلوارک تنگ و از همه مهمتر پستونای بزرگ مریم بدجوری دیونم می کرد مخصوصاً که مریم حسابی داغ کرده بود جلوی همه با پرویی به علی می گفت منو ببر اتاق باهات کار دارم و بلند می خندید . خلاصه علی و مریم و امیر تناز رفتن اتاقاشون منم خانوممو به زور کشون کشون بردم اتاق بدجوری کیرم بلند شده بود و متاسفانه خانومم بیهوش شده بود و زود خوابش برد و منو با این کیر تنها گذاشت .
اومدم رو بالکن تا سیگاری چاق کنم دیدم بالکن به بالکن اتاق های کناری راه داره یکم جلوتر رفتم تو سکوت ویلا یه صدایی شبیه آخ و اوخ و ناله میاد فهمیدم که علی رو کاره و داره مریمو میگاد آروم به زیر پنجرشون رسیدم وای خدا چی می دم تو نور کم برای اولین بار زنی که پستوناشو همیشه از روی لباس ذاغ می زدم حالا لخت لخت رو کیر علی بالا پائین میره سینه هاش مثل دو تا توپ نرم بالا پائین میپره اجب صحنه ای بود خواستم برم از تو اتاق خواب گوشیمو بیارم و یه فیلم توپ بگیرم ولی بعد پشیمون شدم چون خوانومم دائم با موبایل من بازی می کنه شاید بفهمه .
بیخیال شدم و به دید زدن ادامه دادم که علی مریمو به حالت قنبل در آورد از پشت تو کوسش تلمبه میزد که یه دفعه مریم داد میزد و می گفت بکن تو کونم علی و این جمله رو چند بار تکرار کرد علی هم با کمی تف از پشت تو کون مریم کرد …
( قسمت دوم )
مریم یه جیق کوچیک زد و پذیرای کیر علی شد انگار همیشه کارشون اینه چون مریم اصلاً دردش نیومد داشت حسابی حال می کرد . دیدن مریم تو حالت قنبل و سینه های بزرگ آویزون داشت دیونم می کرد مخصوصاً که برای بار اول بود که اونو لخت می دیدم بعد مریم به شکم خوابید و علی روش دراز کشید حسابی تلمبه میزد که با صدای داد علی معلوم بود که تموم آبشو تو کون مریم خالی کرد و همون جور روش دراز کشید مریم هم که دیگه بیهوش زیرش افتاده بود . منم آروم به سمت اتاق خواب خودمون رقتم که به فکرم رسید از این طرف یه سری هم به اتاق امیرینا بزم آروم به سمت پنجره ی اونا رفتم که دیدم که باز جا خوردم تا رسیدم امیر از روی تناز که به شکم خوابیده بود بلند شد و با صدای بلند یه آخ گفت و کیرشو رو کون تناز گرفت و آبشو رو کونش خالی کرد بعد با دستمال رو کون تناز و پاک کرد و رفت به سمت حموم . تناز که نای بلند شدن نداشت و با اون کون بزرگش لخت لخت رو تخت افتاده بود . اجب شبی بود هر دو تا خواهر زن و که همیشه از رو لباس دید می زدم مریم با اون پستوناش و حالا هم تناز با اون کون قنبل و بزرگش و بالاخره دیده بودم کیرم داشت می ترکید دو برابر اندازه ی همیشگیش شده بود آروم به سمت اتاق خودم رفتم هیچ جوری آروم نمی شدم مگر با تخلیه ی خودم . رسیدم دم اتاق رویا با یه شلوارک به شکم خوابیده بود اصلاً برام مهم نبود که خوابه فکرم درست کار نمی کرد آمپرم زده بود بالا آروم شلوارشو کشیدم پائین شلوار و شرت خودمو در آوردم به آرومی با کسش بازی کردم خشک خشک بود و رویا خواب و بیهوش کمی تف زدم به کیرم و تو همون حالت به آرومی کردم تو کسش رویا یه تکون خرد و زیر لب اسم منو گفت و بعد ساکت شد با چنان قدرتی تو کسش تلمبه میزدم که کونش مثل ژله تکون می خورد و رویا هم دیگه تقریباً به هوش آومده بود داشت آروم ناله می کرد و می گفت بکن بکن جون تو مستی چه حالی می ده کوس دادن دیگه انقدر حشری شده بودم که نتونستم بیشتر از این تحمل کنم و کیرمو کشیدم بیرون با چنان قدرتی آبم و رو کونش خالی کردم که تا بالای کمرش پاشیده شد بعد کمرشو تمیز کردم و کنارش بیهوش افتادم .
ساعت 11 صبح با صدای خانومم از خواب بیدار شدم که می گفت پاشو لخت رو تخت خوابیدی پاشو خودتو جمع کن دیشب چت شده بود یه دفعه پریدی روم و جرم دادی انقدر کیرت سفت و بزرگ شده بود که فکر کردم کس دیگه ای داره منو می کنه منم خندیدم و پاشدم یه بوس از لبش گرفتم و با هم رفتیم پائین تا رسیدم پائین مریم اومد پیشم و گفت خسته نباشید انگار شب خوب بوده خواستم بگم شما هم خسته نباشید که حرفمو خوردم و یه خنده ای کردم و نشستم پای صبحونه بعد تناز و امیر اومدن . دیگه تناز و مریم برام یه جور دیگه ای شده بودم وقتی جلوم بودم همش صحنه های دیشب و کوس دادنشون جلوی چشمم بود اون بدن های لخت و نازشون .
بعد از صبحونه مردا رفتن استخر اول خانوما اومدن کنار استخر که مثلاً خجالت می کشن با ما بیان تو استخر و همش میگفتن شما مردا برین بیرون تا ما هم بیایم شنا کنیم که من گفتم بابا بیان تو با همون لباسا بیاین اگه روتون نمی شه مایو بپوشین و اومدم دست رویا رو گرفتم و بردم تو آب بعد یواش یواش مریم و تناز هم اومدن تو آب با لباس .
من با خانومم شوخی می کردم و علی با مریم و امیر با تناز دیگه خجالت بی خجالت با هم تو آب توپ بازی می کردیم و کلی حال می کردیم تو آب که بودیم لباس مریم که کامل خیس شده بود کاملاً چسبیده بود به بدنش از زیر کرست بسته بود ولی بدنش کاملاً مشخص بود بد جوری هوس کرده بودم به یه بهونه ای خودمو بهش بمالم ولی موقعیتش جور نشد .
اما یه بار که تناز داشت با رویا شوخی می کرد رفتم که کمکش کنم نا خواسته کیرم به کونش خورد اونم به روی خودش نیاورد ولی مثل برق کیرم سیخ شد واقعاً چقدر نرم و جالب بود حس لمس یه کون دیگه به غیر از کون همسر خودت .
تو استخر حشر همه زده بود بالا ولی به روی هم نمی آوردن و هرکی با زنش زیر زیری یه دست مالی می کرد که خانوما گفتن بریم برای ناهار اول زنا از آب اومدن بیرون بعد ما مردا چون کاملاً همه سیخ کرده بودن و نمی شد بری بیرون بعد از کمی آروم شدن ما هم رفتیم بیرون ولی هنوز آثارش رو کیرهای نیمه شق مشخص بود .
ناهارو خوردیمو تو همون سالن هر کی یه جا افتاد و خوابید . بعد از ظهر چشمام باز شد دیدم همه خوابن به جز مریم که آروم از جاش بلند شد که بره دستشویی بعد امیر آروم پشت سرش رفت صحنه ای رو دیدم که شاخ در آوردم امیر از پشت دستشو به کون مریم مالید و مریم یه خنده ای کرد و رفت دستشویی امیر هم رفت آشپزخونه شکه شده بودم پیش خودم گفتم شاید اشتباه گرفتم مریم نبود تناز زنش بود . خودمو به خواب زدم تا از دستشویی بیاد بیرون دیدم که نه بابا مریمه و من اشتباه نگرفتم که امیر اومد کنارش یه نگاه به دورو ور کرد و که ببینه همه خوابن یا نه بعد که مطمئن شد یه لب ازش گرفت و سینه هاشو یه کوچیک فشار داد و بعد سریع از هم جدا شدن .
یعنی چی اینا با هم رابطه دارن و من خبر دار نشدم ؟؟؟ هزار تا سوال از سرم گذشت ولی خودمو زدم به خواب تا ببینم چی می شه فهمیده بودم مریم شیطنتش زیاد شده اما نه با امیر که رویا و تناز از خواب بیدار شدن و اونا کار دیگه ای انجام ندادن …

( قسمت سوم )
بعد از ظهر دوباره هوس استخر به سر همه زد مردا رفتیم تو آب خانوما باز اومدن اما این دفعه مریم با یه مایویه یه تیکه وارد استخر شد همه شاخ در آورده بودن حتی علی که دهنش باز مونده بود و اصلاً توقع این جوری لباس پوشیدن زنشو نداشت اونم جلوی ما زنا هم که دیدن اگه مریمو تو این کار انقلابی تنها بزارن علی باهاش دعوا می کنه اونا هم سریع رفتن و با مایو برگشتن دیگه منم شاخام زده بود بیرون این اولین باری بود که اونا با این لباسا جلوی ما میومدن انگار فقط شرت و کرست
داشتن خلاصه برای اینکه جو عوض بشه با صدای بلند هورا کشیدم که حالا شد چرا خودتونو عذاب می دین بیاین تو استخر آزاد باشین و راحت حال کنین بعد امیر هم حرف منو تعید کرد همشون یه دفعه پریدن تو آب .
تو استخر که عمقش زیاد نبود و پاهامون به زمین می رسید داشتیم مثلاً واترپولو بازی می کردیم منو و رویا و علی یه طرف امیر و مریم و تناز هم یه طرف . امیر توی تیم مقابل دروازه بان بود مریم و تناز هم حمله می کردن وقتی ما حمله می کردیم انگار اونا هر سه می شدن دروازه بان که ما کلی غُر می زدیم که این چه جورشه ولی باز اونا کارشونو می کردن یه دفعه موقع حمله ی ما دیدم که تو اون شلوغی مریم کاملاً به امیر چسبیده و مثلاً دست و پا میزنه که گل نخورن یاد بعد از ظهر و اون صحنه از جلوی چشم گذشت و کاملاً مطمئن شدم که اونا دارن زیر زیری کارایی می کنن به همین خاطر هر دفعه که حمله می کردیم من به بهونه ی مخفی شدن یا زیر آبی رفتن می رفتم زیر آب که دیدم بلههههه امیر کیرشو از کنار شرتش در آورده و صاف صاف که وقتی مریم میاد جلوش به کون مریم میماله . امیر برای اینکه تناز بهش شک نکه بعضی وقتها اونم میماله و اون بدبخت فکر می کنه که امیر برای اون صاف کرده .
این روند ادامه داشت و حتی یه بار که کنارشون رفتم زیر آب دیدم مریم کیر امیرو گرفته و داره براش می ماله ولی چون سریع متوجه من شدن کیرشو ول کرد . حالا مطمئن بودم که بین امیر و مریم خبری هست و این علی ساده خبر نداره که زنش داره توسط امیر دست مالی می شه فقط نمی دونستم از کجا و کی این رابطه شروع شده و تا چه حد این رابطه جلو رفته در همین دست مالیه یا نه امیر مریمو کرده ؟؟ این سوالات تو ذهنم بود که بازی تموم شد و ما بردیم یواش یواش از آب امدیم بیرون قشنگ می شد از شرت امیر فهمید اون زیر چه خبر بوده حال مریم هم حسابی بد شده بود و اون باید تا شب خودشو نگه می داشت تا شاید این علی ساده براش کاری کنه چون تو این وضعیت امیر نمی تونست کاری کنه .
از آب اومدیم بیرون و رفتیم تا یه کاری برای شام کنیم مرداخواستیم بریم از بیرون یکم خرید کنیم که امیر گفت من خیلی خستم اگه می شه من نیام ما هم قبول کردیم با علی رفتیم یه کمی که از ویلا دور شدیم یک دفعه یادمون افتاد که هیچی پول همراهمون نیست برگشتیم دم در ویلا که به علی گفتم تو ماشین بمون من سریع بر میگردم درو باز کردم و اومدم دم ویلا از جلوی پنجره ی آشپزخونه رد می شدم پنجره کمی باز بود اما پرده داشت و معلوم نبود کی اونجاست خواستم رد بشم صدای مریم و امیر به آرومی شنیده می شد که آروم صدای مریم شنیده شد که به امیر می گفت من دارم میمیرم اونا که فعلاً نمی یان بیا بریم یه گوشه منو راحت کن امیر هم زیر بار نمی رفت و به مریم گفت شب انقدر بهشون مشروب می دم تا همشون بی هوش بشن بعد با هم می ریم یه جای خلوت و به حسابت می رسم .
با سرو صدا وارد ویلا شدم تا اونا از حضور من خبر دار بشن که سریع اومدن بیرون پرسیدن چی شده که جریانو گفتم از خونه پول برداشتم و رفتم دم در با علی رفتیم خرید تو راه می خواستم به علی بگم که جریان چیه ولی نگفتم تا شب ببینم چی می شه .
با علی اومدیم خونه بساط جوجو رو فراهم کردیم همزمان با پخت جوجه ها امیر مشروب آورد که با خوردن جوجه ها مشروب هم باشه تو دلم گفتم کون کش با منم آره هر جوجه ای خورده می شد امیر به همه یه پیک می داد ولی معلوم بود برای خودشو مریم کمتر می ریخت منم به بهانه ای ازشون چند قدم فاصله می گرفتم و یواشکی تو گلدون یا تو باغچه خالی می کردم تناز و رویا که دیگه نا نداشتن از جاشون بلند شن علی هم بعد از یک ساعت داشت بی هوش می شد که بساط و تعطیل کردیم تلوتلو خوران هر زوجی به اتاقش رفت انقدر قشنگ ادای مستارو در می یاوردم که امیر و مریم که معلوم بود مست نبودن و فقط یکم گرم شدن کاملاً باورشون شده بود امیر تناز و برد تو اتاق خوابوند و اومد پائین تا مثلاً به علی و مریم کمک کنه علی یه طرف مریمو گرفته بود تا مثلاً بهش کمک کنه ولی خودش بیشتر نیاز به کمک داشت تا از پله ها بالا بره به همین خاطر امیر هم اومد تا بهشون کمک کنه وقتی اومدن برن بالا منم به رویا کمک می کردم بره بالا اون سه تا جلوی ما بودن که امیر با فکر اینکه من الان اصلاً هوشیار نیستم از پشت کون مریم و تو دستاش گرفته بود داشت هولش می داد علی هم که گاگول اصلاً تو باغ نبود من رویا رو خوابوندم که معلوم بود بی هوش بی هوشه یه چند لحظه ای صبر کردم تا تا مطمئن شم بعد برم بیرون که دیدم یکی در زد به روی خودم نیوردم که در به آرومی باز شد مریم بود می خواست از ما مطمئن بشه که خوابیم یا نه خودمو زدم به خواب اومد جلو تر مطمئن که شد رفت دم در به یکی گفت خواب خوابن معلوم بود اون امیر که بیرون وایساده بود …
( قسمت چهارم )
بعد از یه چند ثانیه سریع بلند شدم رفتم رو بالکن سریع البته با موبایل که اگه برنامه ای بود یه فیلم ازشون بگیرم . خودمو رسوندم دم پنجره ی اتاق علی دیدم علی بی هوش دمر افتاده رو تخت و مریم نیست ، برگشتم پشت پنجره ی امیر که دیدم تناز هم با یه شرت رو تخت ولو شده خوابه خوابه دیگه مطمئن شدم که امیر و مریم الان با همن برگشتم اتاقم و درو آروم باز کردم هیچ صدایی نبود از پله ها که کامل تاریک بود آروم به سمت پائین حرکت کردم تو پذیرایی هم نبودن گفتم شاید رفتن استخر رفتم اونجا و آروم درو باز کردم اونجا هم نبودن آروم برگشتم گفتم حتماً تو باغن سریع از ویلا اومدم بیرون رفتم به پشت ساختمون اونجا یه اتاق کوچیک بود که موتور خونه بود و آب استخر اونجا تصفیه می شد ( البته وقتی رفتم اونجا اینو فهمیدم ) اتاق کوچیکی بود پس نمی شد درو باز کرد چون متوجه من می شدن دیدم یه پنجره ی کوچیک داره خودمو رسوندم به اون پنجره تو روشن بود که اون چیزی که نباید می دیدمو دیدم بله مریم کیر گنده ی امیر و کرده بود تو دهنش با چنان ولعی می خورد که انگار تا حالا کیر ندیده صداشون می یومد مریم هی می خورد و جون جون می کرد سریع موبایلمو روشن کردم شروع کردم فیلم گرفتن امیر می گفت کیر من بهتره یا اون علی مریم هم می گفت مال تو هم درازتره هم کلفت تره کاش تو منو می گرفتی علی نمی تونه منو یه دل سیر بگاد همیشه منو گشنه می زاره امیر می گفت خودم سیرت می کنم تو جنده ی من باش بقیه اش با من مریم هم می گفت جندتم هر کاری دوست بکن .
مریم هنوز لخت نشده بود و امیر هم فقط شلوارشو تا زانو کشیده بود پائین انقدر مریم کیر امیر و خیس کرده بود که مثل فیلم سوپرا داشت ازش آب می چکید که امیر مریمو بلند کرد روی یه میز خمش کرد و دامنشو داد بالا و از پشت مشغول خوردن کون و کوس مریم بود . مریم آماده اومده بود پائین چون شرت پاش نبود اجب کون سفیدی داشت . امیر انگشتشو کرده بود تو کوسش و با زبون داشت کونشو لیس می زد صدای مریم دیگه در اومده بود و همش می گفت جون کونمو بخور باید امشب جرش بدی که دیگه تاقتش تموم شده بود و التماس امیرو می کرد که کیرشو تو کوسش فرو کنه امیر پا شد و آروم کیرشو می زون کوسش کرد و فرو کرد تو کوسش مریم یه لحظه نفسش بند اومد ولی بعد آروم شد و شروع کرد به آه و اوه کردن واقعاً صحنه ی جالبی بود امیر به شدت تو کوسش تلمبه میزد و کون مریم مثل ژله تکون می خورد امیر از زیر دستشو رسوند به لباس مریم و اونو داد بالا که سینه هاشو بیاره بیرون بله مریم کرست هم نبسته بود امیر دوتا پستون مریمو گرفته بود و از پشت با شدت تلمبه می زد اجب کمری داشت امیر اگه من بودم تا حالا صد بار آبم اومده بود که شنیدم مریم گفت از این به بعد زن جنده ی باجناقت جنده تو اجب حالی می ده کیرت این اولین باره که کیر به این باحالی تو کوسم می ره همیشه منو دست مالی می کردی بالاخره کیرت تو کوسم رفت حالا نوبت کونمه جرش بدی بکن تو کونم زود باش امیر جونم . اینجا بود که فهمیدم این دو تا تا حالا در حد این درمالی کار می کردن و این اولین باری که امیر داره مریمو می کنه داشتم دیونه می شدم زنی که همیشه آرزوی دیدن بدن لختشو داشتم و تو رویاهام بهش فکر می کردم حالا لخت جلوم داره می ده امیر کیرشو از تو کوس مریم در آورد با کمی تف خیسش کرد خیلی آروم کرد تو کون مریم . مریم داشت میزو چنگ می زد و معلوم بود درد زیادی داره تحمل می کنه چون واقعاً کیر امیر از کیر علی بزرگتر بود ولی چند باری که امیر عقب و جلو کرد برای مریم عادی شده بود داشت واقعاً لذت می برد و هی خودشو به عقب حل می داد تا بیشتر تو کونش بره حتی سینشو گذاشت رو میز و دو تا دستشو آورد دو طرف کونشو گرفت تا لاش بیشتر باز بشه تا کیر امیر بهتر و بیشتر تو کونش وارد بشه . امیر هر از چند گاهی کیرشو می یاورد بیرون به مریم می گفت نگاه کن چقدرسوراخ کونت باز شده واقعاً هم سوراخ کونش باز باز شده بود بعد دباره می کرد تو کونش مریم تو فضا بود و هی می گفت بکن بکن جندتو جر بده .انقدر از دیدن این صحنه حشری شده بودم که می خواستم برم تو مچشونو بگیرم از مریم بخوام که به منم هم باید بده ولی جلوی خودمو گرفتم تا اونا حالشونو بکنن و بعد سر یه فرصت مناسب و تنهایی با این فیلمی که دستم بود به آرزوی کردن مریم برسم .
امیر دیگه سر پا خسته شده بود و یه پارچه پهن کرد رو زمین و دراز کشید و مریم اومد روش کیرشو کرد تو کوسش و بالا پائین میرفت فقط بدی این صحنه این بود که هی دامن مریم می افتاد رو کونش و چیزی معلوم نبود بعضی وقتها امیر می داد بالا تا کونشو بماله ولی امیر بیشتر با پستونای مریم حال می کرد و هی می گفت اجب پستونایی کاش ماله تناز هم اینقدر بزرگ بود واقعاً حرف دل منو زد مریم هی می گفت اگه مثل من بود که من الان رو کیرت سوار نبودم بخور مال خودته از این به بعد هر وقت خواستی بهت می دم جون بخور محکم بخور تا بزرگتر بشه . مریم یکم بلند شد و با دستش کیر امیرو گرفت و کرد تو کونش باز اولش یه جیق زد و بعد با شدت خودشو رو کیر امیر می کوبید و تا ته کیر امیرو تو کونش جا می کرد و می گفت کون لق علی اگه اون بود تا حالا صد بار آبش اومده و من هنوز سیر نشده بودم کوفتش بشه تناز چه کیری تو کوسو کونش می ره .
من از روی شلوار داشتم کیرمو می مالیدم که یه حسی بهم گفت که کسی پشت سرته کمی جا خوردم و آروم به عقب برگشتم دیدم …
( قسمت پنجم )
به عقب برگشتم و دیدم وای وای تنازه ه ه ه ه ه ه دستشو گذاشت رو شونه ی من و با چشمای خون داره صحنه ی گایده شدن مریم و توسط امیر می بینه نفسش بند اومد بود هیچ چیزی نمی گفت ولی داشت منفجر می شد آروم نشست زمین من که دیدم حالش بده به آرومی زیر بقلشو گرفتم و به آرومی از اونجا دور شدیم و با خودم بردم تو ویلا جوری که کسی از بودن ما اونجا چیزی نفهمه . بردمش اتاقش تا رسیدیم افتاد رو تخت شروع کرد به گریه کردن که من بهش دلداری دادم که گفت باید برم پائین جفتشونو جر بدم من دستشو گرفتم و نذاشتم بره و براش تووضیح دادم که اگه بری شاید علی هم از این ماجرا خبر دار بشه و زندگی خواهرت خراب می شه زندگی خودت خراب می شه و جمع 6 تایی ما هم مطمئناً بهم می خوره صبر کن تا کمی فکر کنیم وقتی آروم شدیم دربارش تصمیم می گیریم .
هواسم اصلاً نبود و انقدر شوکه شده بودیم که نفهمیدم کی تناز خودشو تو بقل من انداخته و سرشو گذاشته رو سینه ی من گفت یعنی از کی این رابطشون شروع شده ؟ گفتم برای بار اول بوده از حرفاشون فهمیدم فقط امروز تو استخر هم همدیگرو می مالودن که یهو شوکه بلند شد و گفت دیدم امیر کیرش بلند شده فکر کردم به خاطر مالوندن من صاف کرده نگو با مریمه راستش یه کم شوکه شدم که به راحتی جلوی من اسم کیرو آورد ولی به رویی خودم نیاوردم بهش گفتم یه پیک مشروب بزن تا دوباره خوابت بگیره صبح دربارش فکر می کنیم . سریع یک پیک سنگین براش آوردم و اون به زور من خورد بعد از چند دقیقه سرش سنگین شد و افتاد رو تخت ولی هنوز کمی اشک تو چشاش بود گفت اون فیلمو نگه دارتا بعداً .
دیگه از بابت تناز خیالم راحت شده بود برگشتم رو باکن که از اونجا برم تو اتاقم خواستم برم تو اتاقم که کمی جلوتر رفتم تا به اتاق علی سر بزنم ببینم مریم اومده یا نه که دیدم امده و داره آروم لباساشو در میاره بره زیر پتو پیش علی بخوابه که علی بیهوش یه نق نقی کرد تا اومد ازش بپرسه کجا بودی مریم لبوشو گذاشت رو لبش و بعد پتو زد کنار و شرت علی و از پاش در آورد افتاد به خوردن کیر علی با چنان ولعی کیر می خورد که انگار نه انگار الان داشت با کیر امیر حال می کرد بعد از چند لحظه علی دادی زد و آروم شد که معلوم بود آبشو تو دهن مریم خالی کرد مریم هم همشو خورد و بعد آروم هر دو خوابیدن .
برگشتم ببینم اتاق امیر چه خبره که دیدم تناز پشتشو کرده به امیر و هر دو خوابن . اومدم اتاق خودمون و رویا خوابه خوابه و دامنش تا بالای کونش بالا رفته از دیدن این همه صحنه بد جوری شق درد گرفته بودم نمی خواستم دباره رویا رو از خواب بیدار کنم آروم دستمو به کیرم مالیدم که جلقی بزنم تا از این حالت خلاص بشم با دو حرکت آبم با چنان فشاری پرت شد رو شکمم که بعد از پاک کردنش از هوش رفتم .
صبح با صدای رویا بیدار شدم خوش بختانه از نبود دیشب من با خبر نشده بود با هم رفتیم پائین علی و امیر و مریم خوشحال شاد بودن شادی امیر و مریم دلیلش حال دیشبشون بود و لی علی بدبخت معلوم نبود برای چی خوشحال شاید به خاطر اون ساکی که مریم براش زده بود خاک تو سر خبر نداشت دیشب امیر چه کوس و کونی از زنش پاره کرده .
تناز یه کم دمق بود ولی به روش نمی آرود که از ماجرای دیشب خبر داره با هم رفتیم تو باغ من عقب تر حرکت می کردم که تناز اومد پیشم و گفت من باید این خیانت امیر و تلافی کنم گفتم چه جوری گفت با خیانت گفتم با کی با علی که یر به یر بشین گفت حالا می فهمی .
با هم برگشتیم تو ویلا چون هوا خیلی گرم بود دوباره رفتیم استخر و بازیه واتر پلو این بار تناز پیشنهاد داد امیر و علی و مریم یه طرف من و تناز و رویا یه طرف رفتم تو فکر که چرا تناز این جوری تیم چید شاید اینجوری امیر دیگه نمی تونست با مریم بلوله بازی شروع شد و من موندم دروازه بان تو حمله ی ما کاملاً معلوم بود امیر که دروازه بانه نمی تونه به خاطر علی که کنارشه مریمو بماله تو حمله ی دوم امیر ینا بود که حس کردم تناز برای اینکه تو گل نخوردن به من کمک کنه از پشتش به من خورد و من قشنگ کون نرمشو حس کردم ولی به روی خودم نیاوردم و فکر کردم اتفاقیه ولی وقتی توپ و گرفتم و رویا و علی و مریم رفتن جلو تا ما حمله کنیم دستشو آورد از زیرآب جوری که کسی متوجه نشه کیر منو گرفت و آروم مالید من شکه شدم برگشت و خندید گفت فهمیدی با کی می خوام به امیر خیانت کنم .
برای اینکه کسی نفهمه توپو به رویا پاس دادم و تناز رفت کمکش تا حمله کنن ولی دیگه بازی برام مهم نبود و فقط به کار تناز فکر می کردم اون از هر فرصتی برای مالوندن خودش به من و گرفتن کیر من استفاده می کرد حسابی شق کرده بودم و دیگه کیرم تو شرتم جا نمی شد تناز هم راحت از کنار شرتم می گرفت و باهاش بازی می کرد . رو ابرا بودم و دیگه جسارتم بیشتر شده بود دستمو به کونش می مالیدم حتی یه بار زیر آب انگشتمو کردم تو کسش واقعاً دیونه کننده بود جوری که اصلاً به رویا همسرم فکر نمی کردم که نکنه اونم متوجه بشه فقط داشتم خودم لذت می بردم و نمی خواستم حالا حالا بازی تموم بشه کون تناز بزرگتر از رویا بود و نرمتر تو آب این نرمی چند برابر شده بود لذت سکس ممنوعه واقعاً زیاده و هیجان بسیاری داشت باورم نمی شد تناز همون کسی که سالها کونش دیونم کرده بود حالا به خاطر خیانت به شوهرش منو انتخاب کرده بود داشت باهام حال می کرد با کلی خستگی از آب اومدیم بیرون تا بریم ناهار بخوریم و استراحتی بکنیم .

( قسمت ششم )
همش تو جو اون اتفاق بودم همش چشمم دنبال کون تناز بود هنوز نرمی و احساس مالوندن اون کون که خودش با رضایت در اختیار من گذاشته بود داشت دیونم می کرد چطور تناز دختری به این خانومی می تونست این کارو بکنه یعنی منم باید به همسرم خیانت می کردم و بعدش منتظر این میموندم که یکی زن منو بکنه این فکرا و احساس عشق شدید من به رویا همش تو سرم بود بعد از ناهار همه به اتاقاشون رفتن . منم با رویا که به غیر از اون شب که نصف نیمه با هم سکس داشتیم و دیگه هیچ رفتیم اتاقمون . رویا واقعاً حشری شده بود بردمش حموم و همدیگرو لخت کردیم زیر دوش حسابی لب و لوب همو خوردیم رویا نشت جلوی پام با چنان عتشی برام ساک زد که نزدیک بود تو دهنش خالی کنم ولی سریع بلندش کردم و برش گردوندم از پشت کوس و کونشو خوردم سریع بلند شدم و سر پا از پشت تو کوسش کردم خیلی دوست داشتم از کون بکنمش ولی رویا تو این 4 سال ازدواجمون اصلاً از این کار خوشش نیومده و دوست نداره منم اصرار نمی کنم تو این حال چشمامو بسته بودم یاد دیشب افتاده بودم که چه جور امیر تو کوس و کون مریم می کرد و اون سینه های بزرگشو دو دست می چلوند بعد یاد صبح و کون بزرگ تناز که تو دستم بود تو ذهنم می گذشت اینا باعث شده بود کیرم حسابی پوست بندازه و بزرگ تر از حد بشه به همین خاطر رویا دیونه شده بود دائم ناله می کرد قوربون صدقه ی کیرم می رفت و لذت می برد انقدر صدای رویا زیاد شده بود که فکر کنم اتاقای بقلی هم صدامونو می شنیدن ولی اصلاً برام مهم نبود و فقط به لذت فکر می کردم تو همون حالت دیدم آبم با فشار داره از کمرم جاری می شه که سریع در آوردم و رویا نشست زمین با فشار رو سینه هاش خالی کردم و همون جا نشستم زمین که رویا اومد بقلم کرد و یه آبی رو کیرم ریخت و تمیزش کرد و شروع کرد کیرمو که در حال خوابیدن بود خوردن واقعاً لذت بخش بود انگار دارن کیرتو ماساژ می دن و با هم دوش گرفتیم و رفتیم رو تخت ولو شدیم و خوابمون برد .
از خواب که بیدار شدم رویا هنوز خواب بود اومدم پائین دم پنجره وایسادم بیرون ببینم که یهو دیدم امیر مریم دباره با هم خلوت کردم پیش خودم گفتم دوباره این دو تا دارن با هم برای شب برنامه می زارن اومدم پله هارو برم بالا تا رویا رو صدا کنم وسط پله تناز و دیدم جریانو براش گفتم و که اگه دوباره شب امیر خواست همه رو خر مست کنه مواظب باش و کمتر بخور تا بتونیم ماجرا رو امشب بفهمیم اونم قبول کرد سریع رفتم اتاق و رویا رو بیدار کردم اون علی کوس موخ هم که اومده شمال فقط مثل خر بخوره و بخوابه .
همه با هم رفتیم یه چرخی بیرون ویلا و تو شهر زدیم و برای شام خرید کردیم و برگشتیم ویلا . بله دباره امیر گیر داد و همرا شام البته شکم خالی مارو مجبور به خوردن ویسکی کرد رویا و علی دوباره تا خرخره شام و ویسکی زدن ولی من و تناز هواسمون بود و بعضی از پیک هارو به نحوه دور می رختیم و ادای مستارو در می آوردیم علی که اصلاً همون جا بی هوش افتاده بود چرت و پرت می گفت که امیر زیر بقلشو گرفت و برد اتاقش تناز هم که خودشو زده بود به خواب امیر بغلش کرد و برد اتاقشون مریم که رو کاناپه ولو شده بود و تلو تلو خوران که معلوم بود الکیه از پله ها بالا رفت و منم با رویا رفتیم اتاقشون تو راه امیر و دیدم و مثل مست های دیونه بهش شب به خیر گفتم رفتم که مثلاً بخوابم الکی رو تخت ولو شدم و دستمو انداختم تو بقل رویا که باز مثل شب قبل یکی اومد تو که از بی هوشی ما مطمئن بشه و رفت ، نفهمیدم کی بود ولی بعد از اینکه رفت سریع بلند شدم و رفتم رو بالکن سری به اتاق علی زدم دیدم بله مریم خانوم نیست برگشتم دم پنجره ی اتاق امیر دیدم وایساده و به کیرش اسپری می زنه آروم نشستم زمین که منو نبینه و برگشتم اتاقم گفتم شاید از بالکن یه وقت سرک می کشه یا شاید بیاد سری به من بزنه خودمو زدم به خواب که صدای در اتاق امیر اومد و پشت در صدایی آرومی اومد بعد سکوت شد . سریع رفتم روی بالکن دیدم امیر رفته رفتم کنار تناز دستی بهش زدم صدایی ازش در نیومد گفتم شاید این دیونه هم زیادی خورده و الان بی هوشه آروم پشت گوشش صداش کردم یهو برگشت شکه شدم و گفتم چته گفت فکر کردم امیره که خودمو زدم به خواب . بهش گفتم پاشو پاشو که این دو تا باز رفتن جای دیشب .
از اتاق اومدیم بیرون من گفتم جلو می رم تو بعد من بیا که اگه چیزی شد بهت سریع خبر بدم اونم قبول کرد و من جلوتر به آرومی رفتم در ویلا رو باز کردم و یه راست رفتم جای دیشب از پشت اون پنجره تو رو دیدم که دیدم بله اونا اینجان و فعلاً دارن از هم لب می گیرن داشتم تو رو نگاه می کردم که دیدم تناز دستشو گذاشت رو شونم اومد جلوتر باز عصبانی شد خواست بره تو که گفتم نه بزار شروع کنن و لخت بشن بعد الان که هنوز شروع نشده اونم قبول کرد .
مریم سریع نشست رو زمین شلوارک امیر و کشید پائین و کیر امیر مثل یه تخته که یه دفعه ولش کنی از توی شلوارکش افتاد بیرون و خورد تو صورت مریم و اون شروع کرد به خوردن یه تناز به شوخی گفتم چی می کشی از دست این امیر که یه لبخند کوچیک زد و با هم به منظره ی تو اتاق نگاه کردیم امیر این بار از بالا لباس مریم و در آورد که باز کرست نداشت و سینه های مریم و جمع کرد و کیرشو گذاشت لای پستونای مریم . مریم ار این کار معلوم بود خیلی خوشش اومده و خودش یه کم تف کرد وسط پستوناش تا کیر امیر بهتر حرکت کنه …
( قسمت هفتم )
امیر هی میگفت به این می گن پستون نه اون پستونای کوچیک تناز جون اجب حالی میده انگار گذاشتی لای کون بزرگ تنازم داشت حرس می خورد زیر لب می گفت بهت می گم باشه . بهش گفتم تناز پستونای تو هم که بدک نیست چرا امیر اینو گفت تناز گفت شما مردا همینین دیگه نو که میاد تو بازار کهنه می شه …
ولی انصافاً تناز هم خیلی شاه کوس بود هم خیلی خوشکل هم ناز و خوش استیل وقعاً امیر داشت بی انصافی می کرد که امیر مریم بلندش کرد رو همون میز خوابوندش پاهاشو داد بالا و شروع کرد خوردن و لیس زدن کوس مریم انگشتشم تو کون مریم بازی می کرد که بلند شد کیر کلفتشو گرفت جلوی کوس مریم و بهش گفت جنده ی من می خوام امشب بدتر از دشب کوستو جر بدم حاضری که مریم گفت جونم عزیزم مالته اختیارشو دادی که امیر با یه فشار تا ته کرد تو کوسش مریم همش اخ و اوووووف می کرد مثل جنده ها فدای کیر امیر می شد .
زیر چشمی به تناز نگاه می کردم که دیگه انگار ناراحت نیست و از دیدن این صحنه ی زنده بدش نیومده و اونم یکم تحریک شده ولی به روی خودش نمی یاره . امیر مریم و تو همون وضعیت رو میز چرخوند بهش گفت دو دستی کونتو برام باز کن که وقت گائیدن کونته مریمم گوش به فرمان قشنگ دو لپ کونش و باز کرد امیر با یکم تف به سوراخ مریم و به کیر خودش آماده فرو کردن کیرشش تو کون مریم شد اول سرشو فرستاد تو کمی نگه داشت و بعد آروم تا تصفه و با جلو عقب کردن کیرشو تا ته تو کون مریم فرستاد . واقعاً صحنه ی قشنگی اولین لحظه ی ورود کیر به کون . مریم حسابی دردش میومد اما معلوم بود لذتش بیشتر از دردشه و به همین خاطر داشت حال می کرد . به تناز گفتم به امیر از عقب می دی ؟ گفت آره گفتم پس تو باجناقا فقط من تا حالا لذت کون کردنو نچشیدم علی که می کنه امیر هم که دوتا دوتا می کنه خوش به حالشون . دیدن این صحنه اونم کنار تناز واقعاً حشریم کرده بود که دیدم تناز دستشو گذاشت رو شکمم و آروم آروم همچنان که صحنه ی گائیده شدن مریمو میدید دستشو گذاشت رو کیر من آروم برام می مالید معلوم بود که دیدن این صحنه حال اونو هم خراب کرده بود منم به آرومی دستمو از پشت کمرش رسوندم به به کونش و براش مالیدم تناز هم چیزی نگفت و انگار بدش نیومده بود نمی دونم تا حالا این حسو تجربه کردید یا نه ولی کونی که سالها تو نخش بودم زیر زیری دیدش می زدم حالا تو مشتم بود به آروم دامنشو دادم بالا دستمو گذاشتم رو کونش چقدر بزرگ بود قنبل از کنار شرتش دستمو به کوسش رسوندم با اولین تماس دستم با کوسش یه آهی کشید و بعد آروم شد و منم براش مالیدم خیس خیس بود به راحتی انگشتم تو کسش رفت .
انگشت تو کوس کیر تو دست تناز و دیدن اون صحنه ی سکس مریم و امیر انقدر لذت بخش بود که اگه خودمو کنترل نمی کردم تو شلوارم آبم می یومد.
تو اتاق امیر و مریم حسابی حال میکردن امیر یه زیلو پهن کرده بود زمین و مریم و خوابونده بود پاهاشو داده بود بالا و به شدت تو کوسش تلمبه می زد و معلوم بود اسپری حسابی اثر کرده و حالا حالا قصد تموم کردن کارو ندارن مریم داشت دیونه وار لذت می برد و نفس نفس می زد .
تو این حالت من یواش تاپ تناز و زدم بالا که اونم کرست نداشت و دو تا پستون قشنگ افتاد بیرون از مال رویا بزرگ تر بود از مال مریم کوچیکتر ولی خیلی سفت تر از مال مریم بود اصلاً اثری از افتادگی تو سینه دیده نمی شد شروع کردم به خوردن همچنان انگشت کردن تو کوس تناز اونم حال خوبی نداشت آروم نفس نفس میزد که یهو نشست رو زمین کیر منو در آورد شروع کرد به ساک زدن چه ساکی می زد با اون لبای گوشتیش حسابی حالمو بد کرده بود نمی تونستم خودمو کنترل کنم به همین خاطر از دهنش در آوردم و رو به پنجره دولاش کردم و رفتم پشتش دامنشو بالا زدم و شرتشو تا زانوش پائین کشیدم شروع به خودن کوسش و کونش کردم داشت دیونه می شد اگه اونجا نبود حتماً صداش در میومد انگشتشو کرده بود تو دهنش و گاز می گرفت که صداشو امیر و مریم نشنون من لای اون لمبرای کونش بودم و دیگه نمی دیدم که امیر و مریم تو دارن چی کار می کنن که با یه لرزش شدید بدن تناز متوجه شدم که ارضا شده بعد دیگه نتونست سر پا وایسه و نشست رو زمین و نفس نفس می زد بهش گفتم اینجا دیگه خوب نیست وایسیم بریم تو ویلا که گفت اینا چی گفتم بی خیال بزار حالشونو بکنن تو هم که می خواستی تلافی کنی کردی حالا چرا بخوای گیر بدی زندگی خودتو خواهرتو خراب کنی اونم قبول کرد آروم پاشدیم بریم تو ویلا آروم بلندش کردن یه نگاه به امیر کردم دیدن مریمو به شکم خوابونده و خودش روشه داره یه دل سیر کون مریمو جر می ده با تناز اومدیم اتاقشون خواستم برم که گفت نرو پیشم بمون گفتم امیر شاید کارشون تموم بشه بیان گفت تو ارضا نشدی بیا تو بقلم گفتم بیا رو بالکن که اگه امیر و مریم اومدن از بالا بفهمیم تا تناز بیاد سریع رفتم رو بالکن و یه سری به رویا و علی زدن که خواب بودن برگشتم تا بیام کنارش نشست رو زانو کیر منو کرد تو دهنش ساک زد بهم گفت دوست داری به آرزوی کون کردن برسی یه لبخندی بهش زدم که متوجه شد از خدامه بلند شد و روی نرده ها دو لا شد گفت شروع کن از کوس نه فقط از کون رفتم پشتش دامنشو دادم بالا و شرتشو کشیدم پائین یکم سوراخ کونشو و کوسشو خوردم تا آماده بشه بعد بلند شدم و سر کیرمو رو سوراخش تنظیم کردم …
( قسمت هشتم )
با وارد شدن سر کیرم تو سوراخ کونش نا خدا گاه یاد گذشته افتادم که چقدر تو کف این کون گنده بودم و حالا امیر با خیانتش باعث شده بود بدون هیچ دردسری به آرزوی دیرینم برسم . کیرم به راحتی توش رفت معلوم بود که کیر امیر حسابی کون تناز گشاد کرده فقط یکم دردش اومد و بعد داشت حسابی حال می کرد به تناز گفتم تو که کیر به این بزرگی امیر تو کونت می ره حالا با کیر من اصلاً حال می کنی که گفت خیلی چون مال امیر انقدر درد داره که لذتش معلوم نیست همیشه هم تا می خواد دردش تموم بشه آبش می یاد گفتم چرا پس مریمو اینقدر می کنه که گفت حتماً به خاطر اسپری بی حسی برای من استفاده نمی کنه چون می دونه همیشه در کنارشم اما برای مریم میزنه می دونه که از این موقعیت ها کم گیرش میاد و می خواد حداکثر استفاده رو ببره .
واقعاً تجربه ی سکس از کون برای بار اول یه چیز دیگس سوراخش انگار داشت کیرمو خفه می کرد داغ تر از کوس بود از زیر دستمو گذاشته بودم رو کوسش و براش می مالیدم تا بیشتر حال کنه که دوباره بدنش به لرزه افتاد و منم که دیگه تحملم تموم شده بود کیرمو محکم تو کونش کردم تمام آبمو تو کونش خالی کردم وقتی از کونش در آوردم شرشر آب من بود که از کونش بیرون می زد که تو تاریکی پائین بالکن صدای در آومد که معلوم بود امیر و مریم هم کارشون تموم شده و دارن میان من سریع رفتم اتاقمون و تناز هم خودشو جمع کرد و افتاد رو تختش بعد از چند لحظه برگشتم تو بالکن و رفتم به سمت پنجره ی اتاق امیر که معلوم بود رفته دستشویی و تناز به شکم خوابیده بود شاید هم خودشو زده به خواب برگشتم به سمت اتاق مریم که تاق باز با شرت افتاده رو تخت که واقعاً معلوم بود که حسابی امیر گائیدش بر گشتم به اتاق و کنار رویا خوابم برد .
صبح از خواب بیدار شدم اومدم پائین که پیش همه صبحونه بخوریم همه جمع بدیم که یک دفعه موبایل امیر به صدا در آومد پاشت جواب داد که یه دفعه حالش انگار بد شد بعد هم گفت چشم و گوشیو قطع کرد . همه گفتن چی شده که گفت تو شرکت مشکلی پیش اومده که خواستن سریع خودمو برسونم شرکت خواستیم بلند شیم که وسایلو جمع کنیم که امیر گفت شما می خواین بمونین من دو روزه می رمو باز برمی گردم تنازم گفت پس منم بمونم ؟ امیر گفت بمون تا برگردم .
خلاصه امیر جمع و جور کرد و رفت . جالب بود به جای اینکه تناز ناراحت باشه انگار مریم بیشتر تو ذوقش خورده بود .
ب

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها