داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ماجرای باورنکردنی با خواهرزن محجبه

سلام
این ماجرای برای چندسال پیشه که با خواهرزنم اتفاق افتاد که خودمم اصلا تو تصورم نمیومد
خواهرزنم ۵سال از خانومم ۲سال ازمن بزرگتر بود حزب الهی و چادری همیشه پیشه من چادری بود
داستان ازاونجا شروع شد که تو دردودلاش برا خانومم گفته بود باجناقم که کارمند بود بادوستاش میره مواد مصرف میکنه و بهش توجه نمیکنه مخصوصا از لحاظ سکس درحالی که اون خیلی هات بود و ماهی یبار سکس خروسی ناراحتش کرده بود
برعکس خانومم از سکس زیاد و تایم طولانی و انواع حالتها و خوردن لیسیدن لباسهای سکسی و… بین خودمون براش تعریف میکرد و اونم همش میگفت خوش به حالت کاش شوهره منم اینطور بود
خانومم اینارو برام میگفت اما من هیچ تصوری با خواهرزنم نمیکردم
خلاصه این موضوع گذشت تا خانومم مشکل معده پیدا کرد و باید عمل میکرد
وقتی شب اول خانومم بستری شد خواهرزنم همراه پیشش موند تا شب دوم که مادرزنم اومد همراه بمونه که من گفتم خواهرزنم رو میبرم خونشون و بعد میرم خونه خودمون
تو مسیر که میرفتیم باجناقم زنگ زد که ببینه زنش شب میاد یا نه که خواهرزنم برگشت گفت نه نمیام امشبم بیمارستان میمونم توبرو حال کن نگران من نباش
وقتی ایجوری گفت کلا جا خوردم برگشتم گفتم چرا اینو گفتی
گفت بره گم شه معتاد عملی با دوستای عوضیش من شب میام خونه شما
باز تعجب کردم
سرراه شام خوردیم
خلاصه رسیدیم خونه ،یکم خونه بهم ریخته بود گفتم من برم یه دوش بگیرم بیام
گفت باشه منم خونه رو یکم جم کنم
ده دیقه ای دوش گرفتم اومدم بیرون که باز تعجب کردم خواهرزنم که همیشه جلوم چادری بود با لباس تو خونگی رو مبل نشسته بود
گفت آفیت باشه منم برم یه دوش بگیرم فقط لباسا آبجیم کجاس از اونا بپوشم
راستی مامان زنگ زد گفت رسیدی من نگفتم اینجام سه نکنی
کشو لباسارو نشونش دادم رفت حموم
رفتم توفکر به همه چیز فکر کردم الا به نیت خواهرزنم
تو تماشا تلویزیون بودم که از اتاق اومد کلا شوکه شدم داشتم شاخ درمیاوردم باورم نمیشد خواهرزنم تاپ و شلوارک سفید و نازک خانومم رو پوشیده بود با موهای باز شورت و سوتین قرمز زیرش هم کامل پیدا بود
چشمام داشت بیرون میزد که برگشت گفت ها چیه چی شده به چی زل زدی
گفتم هیچچچی
اومد کنارم نشست گفت راستی آبجی میگفت آبکی خونه دارید میاری بخوریم میخوام امتحان کنم میگن مستی خیلی حال میده
اینجا بود که فهمیدم آره…
کیرم داشت راس میشد
رفتم از یخچال ویسکی داشتم آوردمو یه پک ریختم
زدیم
گفت اوه اوه سوختم چجور اینو میخورید
گفتم اولشه عادت میکنی
دوسه پک زدیم که گفت داغ شدم تو دلم آتیش گرفته
خلاصه کنارم که نشسته بود بغلش کردمو گفتم یه لب میدی
حرفم تموم نشده بود که خیلی حشری لبامو چسبوند
تولب گرفتن بودیم که دستش رو رو کیرم گذاشتو گرفتش گفت نه واقعا بزرگه آبجی راس میگه خرکیری
منم شروع کردم مالوندن سینه هاش ۷۰ سفت
حشری حشری شدم دیگه لباساشو درنیاوردم تاپ و سوتین شو پاره کردم عجب سینه هایی سفت سفت
که باز گفت آره وحشیه سکسم هستی
دیگه طاقت نیاوردم شلوارکشم باشورتش پاره کردم دراوردم
چه کوسی
سفید صاف با لبای صورتی
با کله رفتم توش و شروع کردم لیسیدن
یه دیقه نگذشت که خواهرزنم ارضا شد اما باز ادامه دادم صدای ناله هاش بلند بلند شد
گفت بکن بکن کیرتو بکن تو کوسم زودباش کوسم کیر میخواد
پاشدم شلوارمو دراوردم کیرم که راس راس بود رو دید
گفت واو چه کیری این کیره نه کیر باجناقت
خلاصه خوابوندمشو کیرمو کردم توکوسش یه آه بلند کشید گفت جووون چه کلفته پاره شدم
شروع کردم تلمبه
چهار پنج تلمبه نزدم که دوباره ارضا شد
گفت عجب کیری داری حالا سگی بکن
منم شروع کردم تلبمه سگی با ضربه های محکم رو باسنش
باسنش سرخ سرخ شد
داد میزد بزن محکمتر بزن خیلی حال میده تاحالا اینقدر حال نکردم
آبم داشت میومد که دراوردم ریختم رو کمرش
بیهوش افتاد رو مبل
گفت بازم بکن خیلی حال داد
خلاصه تا صبح دوباردیگه سکس کردیم
الان چهار ساله میگذره باز ماهی دوسه بار باهم سکس داریم اما همه جا مثل قبل جلوم چادری میچرخه تابلو نشه

نوشته: علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها