داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خواهرزن دیوونه کننده

خواهرزنم پس از یک سال عقد و نامزدی ، بهم زده بود و دنبال طلاق و دادگاه … بود

ب توصیه روانشناسش! ، برای فراموشی مشکلات و … تو کنکور شرکت کرد و دانشگاه نزدیک خونه مون قبول شد
قرار شد مدتی اینجا درس بخونه تا بعدا منتقلی بگیره به شهر خودشون
تصورم از خواهرزنم ، همون دختر محصلی بود که می شناختم
ولی گویا بعد از عقد ، تازه فهمیده بود چه خبره !

یک هفته بعد از اقامتش تو منزل ما ، یواش یواش یه چیزایی متوجه شدم
وقتی زنم هست ، سنگین تر و باوقارتر میگرده ولی وقتی زنم نیست ، رفتارش و پوشش فرق میکرد

میخواستم برم تو فازش
اما هنوز مشکل رودروایسی و یک مقدار ترسی دوطرفه بین ما هست و من باید ازبین میبردمش

پس یواش یواش ، شروع کردم
هیکل و کون خیلی قشنگی هم داشت
دخترا همیشه عاشق تعریف و تمجید هستند ، یادتون باشه از هـیـزی و خـفـت شدن همه بدشون میاد

خونه ما یک خوابه بود و معمولا وقتی زنم میرفت باشگاه ، اون هم میرفت تو اتاق خواب
حالا هروقت من به بهانه ای میرفتم اتاق یا اون می امد بیرون ،
یک حرف یا حرکتی میکردم
مثلا شلب میزدم تو پیشونی م و میگفتم خاک تو سرت جواد ! (اسم شوهرش)
یا میگفتم : ای خدا ، چرا انگور خوب ، همیشه نصیب شغال میشه ؟
و اونم می خندید
تا اینکه …
یکروز سر ظهر بچه خواب بود ، ناهار را خوردیم و زنم رفت باشگاه
خواهرزنم شروع ب شستن ظرف ها کرد
من زودتر رفتم تو اتاق خواب و رو تخت دراز کشیدم و با گوشی ، مشغول شدم

ده دقیقه بعد اومد تو اتاق و کمی تو اتاق چرخ زد ، فهمیدم منتظره تا من برم بیرون و جای من رو اشغال کنه
گفتم میخواهی استراحت کنی؟
امد حرفی بزنه که زدم ب لبه تخت و گفتم بشین ، یک چیز مهمی می خوام بهت بگم
کمی اومد جلو ولی ایستاده گفت جانم ؟
دوباره زدم لبه تخت و گفتم نترس ، گفتم بشین ، نگفتم که … (‌با دست اشاره به خوابیدن کردم )
با تردید و کمی دور از من نشست
گفتم دلخور نشی ولی یک حقیقتهایی هست که باید بدونی ،
[دیدم کنجکاو شده ، ادامه دادم ]
نیاز ب گفتن نیست ، خودت میدونی که خیلی خوشگلی و هر مردی ارزوی بودن با تو رو داره ، مخصوصا اگر بدونه یکی قبلا قدر تو رو ندونسته و …
یادت باشه این گرگها ، همه تو رو به چشم یک بره میبینند
که حرفمو قطع کرد و بدون اینکه به من نگاه کنه گفت : خودت چی ؟
گفتم : واقعا خیلی ساده ای ، واقعا چشم و گوش بسته هستی ،
نمیگم دختر بدی هستی
ولی هر مردی حالا به هر طریقی ، وقتی به تو برسد ، بعدا پیش بقیه مردا و رفقاش پز میده ، چون واقعا برای مردها ، رویا هستی

(رویا اسم زن من هست )
گفت: خودت یک رویا داری که
گفتم ولی مشخصه بابات رو تو خیلی بیشتر دقت کرده
و اروم اروم در حالی که میدونستم باید یواش یواش جلو برم
اروم پیشونی م رو پیشونی ش گزاشتم
اونی که قدر تو ندونسته ، دیووونه ست ، یا شایدم وقتی تو رو میبینه دیوونه میشه
منم دیوونه شدم نمیدونم چکار کنم …
(هنگام تعریف با دستهام به بدنش اشاره میکردم که بفهمه منظور از تعریف من ، هیکلش است)

در حین حرف زدن و تعریف کردن، با چرخوندن سَرَم ،
اروم و بدون تماس فیزیکی ، از فاصله نزدیک لب هام را دور و ور گردنش کمی چرخوندم
زاویه گردنش را کمی برام باز کرد
(فهمیدم خوشش امده ، و این یعنی چراغ سبز )
دستم را اول گذاشتم رو شونه ش و سپس یواش پایین اوردم و حلقه کردم دور تنه بدنش ، و ب ارامی از همون لبه تخت که نشسته بود خوابوندمش ،
ولی هنوز پاهاش رو فرش بود

در حالی که چشم تو چشم و خمارگونه نگاه ش میکردم ، کمی عقب تر رو تخت دراز کشیدم
با دست به تخت چند بار اروم ضربه زدم که یعنی بیا سمت من
اون هم کامل امد رو تخت ،
شروع کردم ب خوردن گردن و همزمان ملافه را کشیدم رو خودمون
(رو حساب تجربه و شنیده ، دخترهای برای بار اول زیر ملافه ، راحت تر لخت میشن )
بدنش را از زیر لباسش ، شروع ب مالوندن کردم تا بیشتر تحریک بشه
موقع مالوندن لباسش را ب سمت بالا (گردن ) جمع کردم و سپس شروع ب دراوردن لباسش کردم
لامصب چه بدنی داشت ، پوست سفید بدون لک و چروک ، صاف و بدون یه ذره چربی
شلوارش را هم با همین روش دراوردم
[همزمان خودم هم لخت شده بودم

کمی کوسش را از رو شورت مالیدم ،
خواستم دستم را زیر شورتش ببرم که یهو گفت:
چی کار میکنی ؟ من دخترم ها ااا …

میدونستم دروغ میگه ولی نمی دونستم چرا؟
تو اون لحظه صد تا دلیل برای دروغش تو ذهنم آمد
ولی تا تنور داغ بود ، باید نون را می چسبوندم
خودم را از بغل به بدنش چسبوندم و گفتم سختت نمیشه ؟
_ چی سختم بشه ؟ چی ؟
+نمیزارم سختت بشه

کمی بدنم را به بدنش هل دادم ، طوری که بدنش کمی چرخید و باسنش سمت من قرار گرفت

دستم را سمت ژل تاخیری که روی درایور کنار تخت بود ، بردم و اونو برداشتم
_‌این برای چیه ؟
الکی گفتم لیز کننده ست ، و دستم را تو شورتم کردم و کمی از آن را سر کیرم مالیدم
بعد بهش نگاه کردم و گفتم اجازه میدی ؟
و خودم شورتم را در آوردم
_ضرر نداره که ؟
+کل دنیا ازش استفاده میکنند
خیلی اروم و با تردید کمی شورتش را پایین کشید که بقیه ش را هم به ملایمت از پاش دراوردم

کمی ژل روی انگشتم ریختم و بردم دم سوراخ کونش که …
نامرد خوابوند تو گوشم !
_میخواهی بزاری کونم ؟ مگه من کونی م ؟
+دستت درد نکنه ، پس با این حساب ، تمام زنهایی که از کوس میدن ، جنده ن ؟
_از پشت نه ، فقط لاپا ، میخواهی بخواه میخواهی نخواه
با لبخند گفتم نترس
_‌خوشم نمیاد ،
+چرا ؟
_اذیت میشم
با یک حالت تعجبی پرسیدم

از کجا میدونی؟ مگه تجربه ش را داشتی؟
_نه بی شعور ولی میدونم
+اصلا اذیت نمیشی
_‌نه
+اگر اذیت شدی ، دست میکشیم
_نه میدونم اذیت میشم ، فقط به فکر خودت نباش
+ببین …
مکثی کردم و با لحنی اطمینان بخش گفتم
+کاری میکنم نه تنها اذیت نشی ، حال هم بکنی ، این همه دخترا از پشت حال میکنند
_منو با اونا یکی میدونی؟

جمله اخر را خوشش نیامد خراب کردم
+‌من تو رو با بقیه یکی نمی کنم ولی منظورم اینه که اگر دو طرف ، (مونده بودم جمله م را چه طوری تموم کنم )
ولی به جای تموم کردن جمله م ، با انگشت آروم شروع به مالوندن سوراخ کونش کردم
+هر وقت اذیت شدی تمومش میکنم ولی میدونم همچین خوشت میاد که از حال ، داد بزنی

چند دقیقه ی بود سعی می کردم کمی کونش را با انگشت و ژل لیز کننده باز کنم
انگشتم که رفت تو کونش ، گفتم اذیت که نمیشی؟
_بیا انگشتم رو بکنم تو کونت ، ببین خوشت میاد؟
آروم زدم دم کونش و گفتم عزیزم این کون به این خوشگلی مخصوص کردنه ، ولی کون من مال ریدنه
(این جمله را قبلا از دوستم یاد گرفته بودم )

خنده ش گرفت
انگشتم را شروع به چرخوندن کردم ، معلوم بود بدش نیامده ،
ژل لیز کننده واقعی را هم از روی درایور کنار تخت برداشتم و کمی به کونش و سر کیرم مالیدم

بدنم را کامل به بدنش از پهلو چسبوندم
و کله کیرم را تو چاله سوراخ کونش انداختم
و بدون اینکه تو سوراخش بره ، کمی تلمبه زدم
ولی بی فایده بود ، تو سوراخ نمی رفت
سوراخش هنوز باز نشده بود
یکی از پاهاش را انداختم روی بدنم تا پاهاش از حالت جفت بودن در بیاد و کمی سوراخش بازتر شه
کف دستم را روی کوسش گزاشتم و گفتم حواسم هست و باکف دست شروع به مالیدن کوسش کردم
و همزمان بدون تلمبه زدن ، کیرم را تو چاله سوراخ کونش فشار دادم

wow
کله کیرم رفت تو سوراخش ، از لذت آآه عمیقی کشیدم
تنگی سوراخ کونش را احساس میکردم
کمی کیرم را بیشتر فشار دادم ، و بازم کمی فشار دادم ، عاه خفیفی از درد گفت
سعی کرد با دستش کمی بدنم را عقب بزنه ، ولی
کیرم تا دسته رفته بود تو سوراخ کونش
بدنش عرق سردی کرده بود

داشتم دیوونه می شدم
از تنگی سوراخش ، احساس میکردم کیرم داره له میشه
چقدر داغ بود ،
به خودم امدم و گفتم تکون نخور ، تکونش نمیدم تا دردش بیفته
با یک صدای خفیفی که مثل یک اطاعت کننده بود ، گفت باشه

نمی دونم شاید یکی دو دقیقه ی شد
حالا خیلی اروم کمی تلمبه میزدم ، حس میکردم کیرم مثل دلر چکشی شده و هر بار که به جلو فشار میارم ، انگار دارم سوراخی که بین دو لپ کونش درست میکنم
از بس که تنگ بود لامصب
دیگه دردش افتاده بود ، منم داشتم تلمبه میزدم
اما میدونید که ، مردها همیشه حریصند ، دوست دارن تا حد ممکن فرو کنند
همون جوری که به پهلو خوابیده بودیم
پاهاش را جفت کردم و به سمت شکمش تا کردم تا قشنگ سوراخ کونش بیرون بزنه
دستم را از زیر بدنش رد کردم و جفت پاهاش را از زانو به شکمش فشار دادم و
حالا با قدرت تمام تلمبه زدم ،
دردش گرفت و شروع به آخ و آی کردن گفت

سعی کرد حالت پاهاش را صاف کنه ولی با دستی که زانو چسبیده بودم ، مانع شدم
به گریه افتاده بود
سعی کرد با چرخوندن بدنش ، خودشو از من جدا کنه
ولی بدتر به دمر افتاد و من هم بدون در آوردن کیرم ، افتادم روی بدنش
فرت و فرت تلمبه میزدم ، یواش یواش فاصله های بین هق هق گریه ش کم شد
از دردش کم شده بود
همانطور که کیرم تو کونش بود ،
شروع به مالوندن پهلوهاش کردم و با لب هام شروع به خوردن گردن و گوشش از پشت کردم
+هنوز درد داری؟
_خیلی بی شعوری ، دیدی گریه م گرفته ولی بازم کار خودت را کردی
+ببخشید، ولی باید حوصله میکردی، الان که درد نداری
_کمترشده

دیگه دردش نمی آمد، عادی شده بود براش
یکی دو باری بازم به پهلو خوابیدیم و دوباره دمر خوابیدیم
ای کاش زمان می ایستاد و این حال من تموم نمی شد ولی دیگه باید تمامش میکردیم ، ممکن بود خانمم بیاد
دمر خوابید و با تمام قدرت تند تند تلمبه زدم
تا حد ممکن چند لحظه ای کیرم را تا حد آخر فشار دادم
ملافه را با دستش مشت کرد و لرزشی تو بدنش احساس کردم

چنان آبی از کیرم تو کونش خالی شد که احساس کردم مغزم هم خالی شد
وقتی از روش بلند شدم ، دیدم هنوز ملافه را تو مشتش گرفته
_همه تون یه گوه هستین ، زهر میکنین به آدم

راجع به جمله ش چیزی نپرسیدم
فقط گفتم تکون نخوره و یک دستمال کاغذی برداشتم که کونش را تمیز کنم
دیدم سوراخ کونش مثل غار باز مونده …

وقتی با کسی رابطه دارید ، یادتون باشه طرز نگاه طرف به شما ، از زمان رابطه دیگه فرق داره
نگاهش مکث بیشتری داره و نزدیکانتون متوجه میشن که بین شما خبری هست
بهمین خاطر پافشاری زنم ، برادر پولدارش اونو با یکی از کارمندهای زن شرکتش ، همخونه کرد و از دستم پرید.

نوشته: همسایه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها