سلام به همه ، من هر چه می نویسم درسته با اسم غیر اصلی من فرشاد هستم با قد یک و هشتاد و هیکل متناسب و کیر ۲۵ سانت ، و همسرم شیما با قد یک و شصت سینه هشتاد و پنج و کوس تپل و خیلی اهل سکس و وفادار ، از زمانی که ازدواج کردم اصلا توی نخ خواهر زنم فریده نبودم ولی بعد از چند سال زمانیکه به بلوغ رسید و سینه و اندامش درشت شد برام جذاب شد . اولین دیدن من زمانی بود که من در حمام بودم حمام از کف سوراخی با توالت داشت و آب حمام وارد توالت میشد صدایی را شنیدم که کسی وارد توالت شده آب حمام را بستم و کف حمام دراز کشیدم و از سوراخ به توالت نگاه کردم سنگ توالت با یک کوس ۱۶ ساله روبروم حاضر شد ، این اولین باری بود که کوس خواهر زن ۱۶ ساله ام را دید میزدم. با کیرم ور رفتم و سریع آبم ریخت و برام خیلی لذت آور بود و تمام لحظه های انجام توالت اون را از فاصله حدود نیم متری دید زدم بعد از خروج او از توالت من حمام را تمام کردم . و اون صحنه هر لحظه مقابل چشمم بود و هر وقت خواهر زنم به خانه مان می آمد من بهانه های مختلف حمام میرفتم و کوس و کونش دید میزدم. و بعد از چند ماه من چون مستاجر بودم خانه ام را عوض کردم و در خانه جدید حمام و توالت در حیاط خلوت بود درب حمام هفت تا هشت تا سوراخ به اندازه پشت میخ داشت و همیشه اون برای چند روز به خانه ما می آمد و زمانی که او برای حمام کردن به حمام میرفت من هم به بهانه توالت رفتن به حیاط خلوت میرفتم و هیکل لخت مادر زادش را دید میزدم اون موقع حدود ۱۷ ساله بود تا یکسال بعد او به خانه ما رفت و آمد داشت و من هر بار او را لخت مادر زاد با چشم گذاشتن روی سوراخ دید میزدم و بعد از دید زدن کوس ناز و سینه های ناز سفتش میرفتم توالت و جلق جانانه ای میزدم تا خالی شوم چند بار در حال شیو کردن کوسش دیدمش و واقعا لذت میبردم . تا اینکه کم کم متوجه شد که هر وقت احساس میکرد که به او از راه سوراخ دید میزنم یک طرف پناه میگرفت تا من نبینمش ولی به همسرم هیچ موقع نگفت . چند ماهی گذشت خانه را عوض کردیم و به خانه دیگری رفتیم و او به بهانه خواندن برای کنکور به خانه ما آمد و من و همسرم اتاقی به او دادیم تا برای خواندن کنکور راحت باشه . من آخر شبها ماهواره را روشن میکردم و روی فیلم های سوپر میگذاشتم و طوری که از اتاق خواهر زنم بتواند من را دید بزنه همراه با نگاه کردن فیلم سوپر کیرم را در می آوردم و مالش میدادم و وقتی مطمئن میشدم که او در حال نگاه کردن در اتاق تاریک به طرف من است جلق جانانه ای میزدم و عملا بیرون زدن آبم را هر شب برایش به نمایش میگذاشتیم. بعضی وقتها بعد از جلق زدن من از اتاقش بیرون میزد و توالت میرفت احساس میکردم او هم با کوسش ور رفته جلق زده . بعد از چند ماه که هم بواسطه فرصت ها از راههای مختلف از حمام کردنش و توالت رفتنش خوب دید زدم او به خانه شان رفت و دیگر به خانه مان نیامد از آخرین باری که به خانه ما آمد چند سالی میگذرد و فقط برای چند ساعت به خانه میاد و از اون موقع تا الان دیگه لخت ندیدمش.
نوشته: فرشاد