داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با خواهرزن برنامه ریزی شده بود

سلام
برای اولین بار که اینجا داستان مینویسم.
سعی میکنم خلاصه بگم.
من امید هستم یک سال ازدواج کردم بسیار آدم گرم و حشری هستم واقعا جدی میگم شاید باور نکنید من ۲۴ سالمه.
توی این یک سال با همسرم زندگی کردم واقعا دچار مشکل شدم چون ندانسته و بدون اینکه چیزی بدونم یک ازدواج سنتی داشتم.
مشکل من این بود که همسرم برعکس خودم سرد بود و سکس براش اهمیت نداشت.
که باعث شد من متاسفانه گاهی برم جنده پولی بکنم.
خب بریم سر اصل داستان.
خانوم من دو سال از من کوچکتر بود و خواهر زن من دو سال از من بزرگتر بود اسم خواهر زن من مریم بود و ازدواج کرده بود بیشتر وقت ها شوهرش نبود چون ماموریت می‌رفت.
مریم زنگ زد به خانومم گفت ویندوز لپ‌تاپ پریده به امید بگو بیاد برام درستش کنه.
منم خیلی توی کار نرم افزار موبایل و کامپیوتر بودم.
خانومم زنگ زد گفت وقت داری بری لپ‌تاپ مریم درست کنی؟
گفتم آره غروب میرم.
زنگ زدم به مریم گفتم مریم من غروب میام طرفت لپ‌تاپ درست کنم اونم گفت خوش آمدید منتظرم.
مریم یک دختر تقریباً سفید و قد بلند بود با سایز سینه های ۸۰.
غروب رفتم در خونشون زنگ زدم که من در حیاط هستم درب باز کرد گفت بیا بالا رفتم مثل همیشه یک لباس ساده پوشیده بود.
گفتم مریم شوهرت کجاست ؟
گفت ماموریت رفته جنوب.
البته یک چیزی بعد متوجه شدم که مریم هم گرمه ولی شوهرش محمد سرده و اونم از این قضیه مشکل داره.
نشستم لپ‌تاپ آورد پذیرایی کرد گفت شام درست کنم بگم خواهرم بیاد دور هم باشیم هرچند محمد نیست.
گفتم نه مریم جون من لپ‌تاپ درست کنم و برم خستم.
نشستم داشتم ویندوز نصب میکردم در حین نصب کردن با همدیگه صحبت می‌کردیم.
گفت متوجه شدم با زنت شیما مشکل داری.
نگاه کردم گفتم نه عادی بالاخره آدم ها همه یک شکل نیستند اشتباه کردم که ازدواج سنتی کردم مریم خواهرت دختر خوبیه ولی من اذیتم.
گفت میدونم برای من درد و دل کرده.
گفتم چی گفته ؟
گفت بماند ولی میگه امید ازم راضی نیست. همون‌جوری که منم از شوهرم راضی نیستم.
گفتم مریم تو چرا راضی نیستی ؟
گفت محمد هم همش ماموریته یا وقتی میاد پیش خانواده خودشه اصلا به من توجه نمیکنه.
منم خسته شدم از این زندگی.
بهش گفتم باهاش حرف بزن.
گفت حرف زدم فایده نداره.
کار ویندوز تمام شد داشتم فایل های صوتی و غیره رو نصب میکردم با خودم گفتم تا حواسش نیست بزار برم توی درایورهای کامپیوتر چیزی ندیدم آیکون هیدن رو برداشتم دیدم بله یک پوشه آمد بالا وارد شدم دیدم چندتا فیلم پورن و عکس هستن سریع دوباره هاید کردم.
با خودم گفتم شک ندارم که مریم خود ارضایی میکنه.
حالا وقتشه برم تو کارش.
توی آشپزخونه داشت چایی درست میکرد.
صداش زدم مریم بیا و امدش نشست پیشم.
بهش گفتم مریم جون کار ویندوز تمام شد و کاری دیگه ای نداری ؟
گفت نه زحمتت دادم مرسی.
گفتم یک سوال داشتم.
گفت بفرمایید.
گفتم محمد شوهرت تو هم توی رابطه سرده ؟
یکم سرش انداخت پایین گفت متاسفانه بله.
بهش گفتم شیما خواهرت هم همینطور من داغون شدم.
گفت میدونم امید جان بهم گفته.
گفتم به نظرت حالا ما چیکار کنیم با این مشکل ؟
گفت نمیدونم.
گفتم تو چی گرمی یا سرد ؟
البته مشخص که گرمی.
گفت از کجا میدونی ؟
گفتم از حرف هات و گله ای که میکنی.
گفت آره امید نمیدونم چیکار کنم.
گفتم می‌دونستی با خود ارضایی خودتو داغون میکنی و در آینده چسبندگی رحم و نازایی و ناباروری میشی.
گفت تو از کجا میدونی من خود ارضایی میکنم ؟
گفتم میدونم مشخصه.
گفت خوب میگی چیکار کنم ؟
گفتم نمی‌دونم منم هم نمیدونم چیکار کنم.
یک لحظه نگاهمون به همدیگه قفل شد.
بهش گفتم حاضری با همدیگه باشیم هم تو راضی باشی هم من ؟
گفت میترسم اول به شوهرم خیانت کنم بعد به خواهرم.
بهش گفتم واقعیت بهت بگم من چون خواهرت منو نمیتونه راضی کنه منم مجبورم برم سراغ یکی دیگه چه بهتر که اون یکی تو باشی هم من لذت ببرم هم تو.
گفت باشه ولی نباید تابلو بازی در بیاریم که کسی متوجه بشه.
رفتم تو درایور مخفیش باز کردم فیلم های پورنو درآوردم بهش گفتم خوب نگاه میکنی.
خندید گفت لاشی چطوری پیداشون کردی ؟
گفتم یادت نره من استاد این چیزها هستم.
گفتم پایه ایی بریم تو کار ؟
خندید گفت من باید جور خواهرم رو بکشم دیگه چیکار کنم برات بریم.
بهش گفتم منم باید جور محمد شوهرتو بکشم برات من چیکار کنم.
خندید رفتم تو صورتش ازش لب گرفتم در حین لب گرفتن دستم بردم رو سینه هاش و فشار میدادم کم کم دستم بردم زیر لباسش سوتین دادم بالا سینه هاش گرفتم با نوک انگشتام با نوک سینه هاش بازی میکردم آروم لباسشو درآورم سوتین باز کردم وای چه سینه های از مال زنم شیما بزرگتر بودن با دستام سینه هاشو گرفتم و میخوردم اووووووف چه حالی میداد و خودش چه حالی میکرد.
گفت امید عزیزم بریم رو تخت خواب اینجا روی مبل راحت نیستم.
رفتم رو تخت لخت شدم بهش گفتم محمد کی میاد ؟
گفت دیروز رفت تا دو سه روز دیگه نمیاد.
شرتم درآوردم اونم لخت شد ولی شورتش پاش بود.
گفت من برات میخورم ولی تو هم باید برام بخوریش.
گفتم یعنی 69 بشیم گفت نه اول میخورم بعد تو .
گفتم باشه.
کیرم رو گرفت گفت خدایش کیرت خوب کلفته و بزرگه.
گفتم پسندش میکنی ؟
گفت البته.
شروع کرد به ساک زدن و کیرمو میگرفت تخمام میخورد.
گفتم خوب بلدی.
گفت از بسکی فیلم سوپر میبینم و خندید.
تقریباً چند دقیقه برام ساک زد.
بهش گفتم بسه بخواب نوبت منه.
(البته من جنده زیاد کردم تا حالا به غیر کس زنم شیما هیچ کس دیگه ای نخوردم چون میدونستم مریم جنده نیست خوردم براش)
دراز کشید شرتش درآورد پاهاش باز کردم شروع کردم به خوردن کس نازش همش بالا و پایین میکرد کس و کونش از شهوت منم انگشتم میکردم تو کسش و بالای کسش نقطه حساس و زبون میزدم.
گفت بسه بزار تو کسم.
پاهاش باز کردم کیرم چند بار مالیدم رو کسش آروم فشار میداد داخل پاهاش سفت کرد معلوم بود دردش آمده و داره بهش فشار میاد.
دلم سوخت براش درش آوردم بهش گفتم اگه اذیتی نزارم داخل.
گفت نه بزار ولی باور کن کیر محمد نصف کیر تو نیست بعدش ما زیاد سکس نمیکنیم.
گفتم چی داری ؟
روغن وازلین پماد یا چیزی داری ؟
گفت وازلین دارم.
رفت آورد کیرم چرب کردم و کسش آروم آروم فشار دادم داخلش همش رفت توش ولی معلوم بود که درش میاد.
بهش گفتم تحمل کن کم کم حال میکنی اگه اذیتی بگو کامل درش بیارم لاپایی بزنم.
گفت نه ادامه بده.
منم آروم شروع کردم به تلمبه زدن دیدم نه کم کم داره شل میشه و منم دارم حال میکنم و تند تند کردم اونم داره حال میکنه واقعا تنگ بود.
خاک بر سر محمد که قدر همچنین زنی رو ندونه.
و با تلمبه زدن بیشتر میکردم اونم بیشتر صدا می کرد تمام لذت من این بود که پاهاش بدم بالا کیرمو ببینم چطوری میره داخل و میاد بیرون کسش وقتی کس سفیدش میدیدم حال میکردم اونم دیگه آروم شد گفت محکم تر بکن امید جان و منم خوابیدم تو بغلش وای خدا سینه رو سینه لب تو لب کیر تو کس و سفت بقلش کردم زدم چشماش بست محکم با دستاش کمرو گرفت و جیغ کشید.
فهمیدم آبش آمد.
و آروم شد منم ادامه دادم با دستم سینه هاش میگرفتم و تلمبه میزدم بهش گفتم مریم آبم داره میاد کجا بریزمش ؟
گفت هر جا راحتی.
منم ریختمش تو کسش.
بلند شدم خندید گفت امید هر وقت فیلم سوپر میدیدم نگاه کیرشون میکردم میگفتم چطوری این ها همچنین کیری رو تحمل میکنند تا اینکه امروز نصیب خودم شد خخخخخ.
بهش گفتم حتی اگر شوهرت اوکی بشه باهات فکر نکنم دیگه کیرش جوابگو تو باشه چون کیر منو خوردی.
خندید گفت واقعا.
بلند شد که بره دستشویی.
بهش گفتم خودتو تمیز کن دوباره میخوام.
گفت باشه الان میام.
منم رفتم تو حمام خودمو شستم آمدم دراز کشیدم.
آمد گفت بخورم ؟
گفتم آره.
شروع کرد به ساک زدن چند دقیقه ای طول کشید.
بهش گفتم بخواب.
خوابید منم براش خوردم و مثل خر کیف میکرد.
بلند شدم دوباره وازلین زدم گذاشتم تو کسش گفت اووووووف و دوباره تلمبه زدن ولی این دفعه محکم تر چون کسش جا باز کرده بود حرکت سینه هاش میدیدم صورت نازش گفت بیا تو بغلم خوابیدم تو بغلش هنوز دو دقیقه نگذشت دوباره ارضا شد منم چند دقیقه همین حالت بودم آبم ریخت.
بلند شدم رو تخت دراز کشیدم همدیگه رو بغل کردیم و نگاهمون تو نگاه هم دیگه قفل شده بود.
خوب همدیگه بوسیدیم.
مریم گفت عزیزم هر وقت خواستی بگو من پایه هستم.
گفتم چشم.
گفت نگران نباش بابت شیما خواهرم من هر وقت خواستی بگو خودم بهت میدم.
ازش تشکر کردم بوسیدمش و لباسامو پوشیدم و رفتم خونه.
مدتی گذشت
منم هر وقت محمد نبود میرفتم خونشون سکس میکردم و انواع مدل ها رو انجام میدادم.
تا اینکه یک روز بعد سکس من و مریم.
مریم رفت حموم موبایل مریم پیشم بود کنار تخت پیام آمد.
روی حس کنجکاوی پیام باز کردم دیدم شیما نوشته خوب بهش حال دادی ؟
تعجب کردم.
رفتم پیام های بالاتر رو دیدم.
دیدم از تمام رفت و آمد من و سکسمون کامل داره بهش میگه.
یک لحظه هنگ کردم.
گوشی بستم گذاشتم کنار تخت.
تو فکر بودم.
فکرم هزاران جا رفت.
مریم آمد با خنده گفت خوش گذشت عشقم.
گفتم بیا بشین کارت دارم.
نشست گفت چی شده.
گوشی رو باز کردم پیام های شیما رو بهش نشون دادم.
وقتی فهمید که همه چیز رو فهمیدم جا خورد.
بلند شدم که برم دستمو گرفت و گفت صبر کن تا برات توضیح بدم.
گفت خواهرم شیما همیشه ناراحت بود و پیش من حرف میزد که نمیتونه بهت برسه و اون میدونست که تو بیرون خونه میری با سکس پولی میکنی و منم راجب شوهرم محمد بهش گفتم که اونم سرده و به من نمیرسه گفتم بزار امید بیاد پیش من هم من رفع نیاز میکنم هم امید تازه امید پیش این زن های خراب نره که هم امید مریض بشه هم تو .
امید جان به خدا همش همین بود.
من و تو نیاز داریم کنار همدیگه هستیم زنت هم راضیه لطفاً چیزی بهش نگو و زندگیتون خراب نکن.
بلند شد بغلم کرد و بوسیدم.
گفت بزار همینجوری جلو بریم.
گفتم باشه.
حالا نمیدونم چیکار کنم چقدر جالب زنم و خواهر زنم برام برنامه ریزی کرده بودن.
رابطه من با مریم ادامه داشت ولی کم رنگ تر شده بود.
رفتم تو اینترنت سرچ کردم آنقدر گشتم تا دارو های جنسی برای زن ها رو پیدا کردم.
روی شیما کار کردم و بهش دارو میدادم ظرف یک ماه شیما عوض شد آنقدر شهوت شیما بالا رفت که خودش طلب میکرد.
تازه به فکرم رسید که چرا زودتر این کار رو انجام نداده بودم.
البته بدون اینکه شیما هم بفهمه گاهی با مریم سکس داشتم چون مریم گفت نباید منو ول کنی منم به سکس با تو عادت کردم محمد هنوز ه‍یچ تغییری نکرده.
این بود کل داستان ما.

نوشته: امید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها