داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با خواهرزن بزرگم

با سلام وخسته نباشید من حدود ۷ ساله که ازدواج کردم ۴ تا باجناقیم من دومی هستم از همون اول به خواهرزن بزرگم حسی داشتم لامصب قدش هم قد من پستون۹۰باسن معمولی و آرایشگر ۲تاپسر ۱۶و۶ ساله داره قبلش باهم در حد سلام بود ولی بعد از سفر شمال بامن بیشتر حرف میزد رفتیم شمال خب ایرانه دیگه زنا با لباس تو آب بودن منم برای اولین بار بود جلوش با لباس رفتم تا خجالت نکشم از آب بیرون اومدنی باباجناقم شلوارکی که پوشیده بودم به بدنم چسبیده بود ونگاهش یهو بهم گیر کرده بود و تمام کیرم مشخص میشه از روی شلوار که زنم سریع بهم اینو گوشزد کرد منم تاباجناق متوجه نشده سریع درستش کردم وقتی اومدیم ویلا بعد دوش شنیدم باخنده به زنم میگفت چجوری تحملش میکنی خیلی بزرگه انگار خوش بحالت مال ماکه اندازه خیارشوره خلاصه گذشت وبعد اون سفر بامن راحتتر بود تا عروسی خواهرزن سومی شد وبعداز تالار چون خونه ما دور بود شب رفتیم خونشون بخوابیم فردا بریم خونمون توماشین بعد از راهی کردن عروس داماد شوخی میکردیم وخنده رسیدیم باجناقم گفت قلیون حاضر کنم اگه خسته نیستی منم ازخدا خواسته گفتم نه خانوما بخوابن ماهم بعد قلیون میخوابیم اونا رفتن تو اتاق بچه هاشونم تواتاق خودشون ما توحال بعداز نیم ساعت باجناقم گفت من خوابم میاد منم قلبونو ازش گرفتم گفتم بخواب من تمومش کنم بعد تا۱۰دقیقه نشده دیدم خواب۷تا پادشاهو میبینه آخرای قلیون بود که دیدم خواهرزنمون باآرایش که پاک نکرده اومد گفت بسه زیاد نکش ضرر داره برات گفتم تموم شد رفت آشپزخونه رو سرش هم یه شال بود منم سینی قلیون برداشتم رفتم بزارم آشپزخونه دیدم عجب کون وعجب پستونایی داره کیرماهم نسخ شب عروسی به بهونه گذاشتن سینی رو ظرفشویی بهش نزدیک شدم اونم داشت آب میخورد رد شدنی یولش بهش مالیدم چیزی نگفت گفتم شرمنده زغالش میریزه اینجور رد شدم خورد بهت گفت عیبی نداره مگه چی شده حالا بهش گفتم ماهم مزاحم شدیم گفت نه بابا علی اسم باجناقمه که خوابه شما برو پیش افسانه زنمو گفت گفتم نه بابا اونم خوابه خلاصه سرحرف باز شد واز عروسی و اینا رسید به اینکه عروس داماد الان مشغولن وخنده یواشکی منم کیرم جوری شق شده که زیر شلواری باجناقمو داره پاره میکنه بهش گفتم الهام اسم خواهرزنمه از علی راضی هستی گفت آره ولی خیلی وقته سرد شده منم که حرفو لز دهنش بدزدم گفتم چیکار میکنی پس که گفت میسازم شایدماهی یبار طرفم بیاد اونم ۵دقیقه خودش کارش تموم میشه ومیخوابه بعدش گفت توچی گفتم نه بابا خواهرت داغه عین خودم گفت خوش بحال خواهرم گفتم چطور گفت توشمال دیدم چی بود گفتم خواب بود بیدار باشه آتیشیه یهو گفت میشه ببینمش باتعجب گفتم اینجا گفت خب پشت جزیره اپن آشپزخونس خوابن منم گفتم خودت دست بزن از روشلوار دست کشید گفت وای چقدر بزرگه گفتم میشه پستوناتو ببینم اونم یواش بلوزشو زد بالا دوتا پستون سفید وبزرگ یکم آویزون از زیر سوتین نشون داد گفتم قشنگه میشه دست بزنم گفت نمیدونم بیدار نشن گفتم نترس خوابن آروم اومد جلو در آوردم یکم مالیدم دیدم چشاش بسته آروم مکیدن ولیسیدن شروع کردم بادستش سرمو فشار داد به سینه هاش دستمو گذاشتم روکوسش خیس وپف کرده بهش گفتم وضعت خرابه گفت دارم میمیرم میدونم کیرت بزرگه میخامش نشست پشت اپن و شلوارمو کشید پایین یهو گفت چقدر قشنگه کیرم۱۶سانته قطرشم۱۲سانته کلفت کردش تودهنش یکم ساک زد خایه هام جوری باد کرده بود که نگو لیسید بلند شد قمبل کرد گفت فقط بکن کشیدم پایین کوسش سیاه بود ولی بزرگ و باد کرده کردم توش دستشو گرفت جلو دهنش گفت یواش کلفته عادت که کرد شروع کردم تلمبه زدن ۵دقیقه نشد دیدم داره میلرزه بهش گفتم خوبه گفت فقط بکن فشار بده منم فشار میدادم تا دسته توکوسش جوری که آبش راه افتاده بود ولی صدامون درنمیومد کم کم دیدم آبم میخاد بیاد گفتم داره نیاد گفت میخوابم زمین بیا روم همشو میخام تو کوسم بریزی خوابید رفتم روش دوتا تلمبه زدم فشار دادم توکوسش جوری آبم اومد که خایه هام تیر میکشید تموم شد بلند شدم گفتم خوب بود گفت از عروسی تاالان حال نکرده بودم اینجوری الان۱ساله هروقت میخاد میرم و حال اساسی بهش میدم

نوشته: Ass deel

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها