داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

مالیدن دختر خاله

سلام … اولین داستانی که مینویسم . واقعی هست . بخونید و حال کنید و اگه دوست نداشتین معذرت میخوام
خوب اول از همه بگم که من و دختر خالم تو سن 10 11 سالگی تازه همدیگرو دیدم . از من 3 سال بزرگتر بود . هر چی بزرگتر میشد بیشتر خوشم میومد ازش . بخاطرش چند باری با پسرای فامیل حرفم شده بود
با هم کم کم راحت میشدیم و تابستونا بیشتر همدیگرو میدیدم . بخاطر کوچیک بودن خونه مامان بزرگم و زیادی نوه ها و بچه ها شبا پیش میومد که گاها نزدیک هم میخوابیدیم . واسم شیرین بود کنار اون بودن . بعضی شبا دستشو با ترس میگرفتم . تو سنی بودم که تازه داشتم شهوت و سکس میومد تو فکرم .
اسم دختر خالم مریم هست با قدی متوسط و یه هیکل توپر و باسن خوش فرم که فکرشم کیرمو سیخ میکنه و سینه های گرد و یه گردن بلوری و لبائی که بایید بخوریشون تا ببینی چقدر شیرینه .
دلیل دوری شهرامون ما فقط تو تابستون میدیدیم همدیگرو .
تابستون میگذشتو ما برای خودمون تفریح میکردیم. شبا هم که میخوابیدیم دنبال این بودم که جایی باشم که اون میخوابه ( البته هنوزم اینجوریم با اینکه شوهر کرده ) شبا عشق من شده بود که دستشو بگیرم و با موهاش بازی کنم . نمیدونم متوجه میشد که من دستشو گرفتم یا نه . اما کم کم کارمون رسید به جایی که دستمو بیشتر جابجا میکردم و بازوهای توپولشم میمالیدم . پوست صورتش حرارت خاصی داشت . اینو وقتی یه بار دستمو رو گونه هاش گذاشتم فهمیدم . دیگه کم کم بعد چند وقت گردنشو میمالیدم . واقعا مثله مرمر میمونه و این مرمر دسته به سمت سینه هاش میکشوند …
با ترس از اینکه بیدار نشه یا اگه بیدار شاکی نشه دستمو گذاشتم روی سینه هاش از روی تیشرتش … یدفعه حالم عوض شد . شهوت کل بدنمو گرفته بود . یه استرسی هم گرفته بود منو که نکنه کسی بیدار بشه و ببینه منو تو این وضعیت . اما این مالیدنا همش از دوست داشتن بود … چون هیچوقت وقتی میمالیدمش دستم رو کیرم نبود با اینکه شق شده بود …
چند شب همینجوری گذشت تا اینکه یه شب که دستم رو سینه هاش بود یدفعه دیدم دستمو گرفتو گذاشت لای پاش … واییییی یعنی فهمیده بود ؟ یعنی اینکارو کرده بود تا من کسشو بمالم ؟ دیگه کیرم حسابی شق کرده بود … اما تو اون سن من عاشق سینه هاش بودم . مخصوصا این که جدیدا دستمو میبردم زیر تیشرتشو سینه های بینظیرشو از زیر تیشرت و سوتین میمالیدم …
خلاصه اینکه یکم از رو شلوار کسشو مالیدم و دیگه روم باز شده بود … دستم بردمو زیر شلوارو شرتش که یدفه یه تکونی خورد . تو اوج ترس و شهوت بودم و باری اولین بار داشتم کس گرم و نرم کسی که عاشقش بودمو میمالیدم . کسش حسابی خیس شده بود و واسه من لذت بخش بود . با انگشتام با لبه های کسش بازی کردمو انگوشتمو لای کسش میکشیدم … صدای نفسامون بلند شده بود . اون یکی دستمو بردن رو سینه هاش . حالا سینه ها و کس نرمش تو دستم بود … اما من هیچوقت کیرمو دستش ندادم ( تا چند وقت پیش )
دیگه این کاره هر شب ما بود البته اگه جور میشد که پیش هم بخوابیم … واسه همین صبحا اغلب تا دیر وقت خواب بودم جون شبش مشغول شیطونی بودم . واسم سخت بود بعد اینکه شب میمالمش صبح تو چشاش نگاه کنم … اما اونقدر شیطون بود که صبح که بیدار میشدم ازم سوال میکرد خوب خوابیدی ؟ اینو که میپرسید هم خوشحال میشدم که اونم لذت میبره هم خجالت میکشیدم که تیکه میندازه …
روزها و ماه ها و سالها گذشت تا ما هر وقت یه جا با هم بودیم و شب میموندیم باید یجوری که تابلو نشه نزدیک هم میخوابیدیم
یادمه یبار بعد از عروسی دختر عمه ش که شمال بودیم میخواستیم بریم ویلا که منو اون بغل هم تو ماشین بودیم و تو تاریکی شب دست منو گرفتو گذاشت زیر دامنشو من روناشو میمالیدم و جفتمون لذت میبردیم …
تو این چند سال از این داستانا واسه ما زیاد پیش اومد تا این که عقد کرد … دیگه احساس کردم از هم دور شدیم …
با اینکه اون هر روز زیباتر میشد و سکسی تر و منم هر روز بیشتر سکس میخواستم … دیگه موقعیتی پیش نیمد برای مالیدن بدن نازش تا اینکه عروسی کردند
بعد عروسی هم نمیتونستم بهش فکر نکنم … خاطره های خوبی واسه هم رقم زده بودیم …
یه شب مریم بدون شوهرش اومده بود شهرما و خونه یکی از اقوام … ما هم شب رفتیم اونجاو موندیم … اونجا هم خوشبختانه جا کم بود و زمستون و هوای سرد . واسه همین همه تو اتاقی خوابیدیم که بخاری داشت . جایی که خوابیده بود من نمیتونستم برم بخوابم . رفتم پائین پاهاش خوابیدم کنار بخاری … خود من گرم بودم بخاری هم داغ … حشرم زده بود بالا دیگه . تقریبا همه که خوابیدن دستمو بردم زیر پتوش و پاهاشو گرفتمو میمالیدم . ساق پاهاش که تازه تیغ خورده بود کیرمو راست کرده بود … حالا دیگه منم بزرگ شده بودم وفقط کس و کونشو میخواستم …
شلوارمو تا سر زانو کشیدم پایین و کیرمو از تو شرت در اوردم … کف پاهای مریمو به هم چسبوندمو کیرمو گذاشتم لای کف پاهش و کم کم عقب جلو میکردم … خیلی لذت بخش بود برام این نوع سکس اونم تو اون موقعیت با اون استرس … حواسمم بود ابم نیاد چون جایی واسه تمیز کردنش نبود و نمیخواستم پاهاشو خیس کنم …
یکم که گذشت تصمیم مریم به پشت خوابید و کونش زد بیرون … گفتم هر جوری شده باید این کون خوشگلو کردنیو بمالم … دستمو با زور رسوندم به کونش و دیوانه وار میمالیدم تا اینکه اون غلط زد و من دیگه برگشتم به حالت اولم و خوابیدم …
اون شب شیرین گذشت و من تماسم با مریم باز کم شد . دیگه کمتر بهش فکر میکردم چون احساس میکردم من دیگه واسش جذابیتی ندارم .
تو این مدتی که نبود بهش زیاد فکرمیکردم … وقتایی که میرفتم شهرشون سعی میکردم ازش خبر بگیرم که هستند یا نه … تا اینکه یه بار با خونواده رفتیم خونه خاله و دختر خاله و شوهرش هم بودن و شب قرار شد بمونن … خدا خدا میکردم نرند تو اتاقشون بخوابند و پیشنهاد دادم که تو بالکن بخوابیم و قبول کردند … خوشحال بودم و دنبال یه موقعیت که بتونم دست بزنم بهش
مریم زودتر رفت خوابید و من منتظر شوهرش بودم تا موبایلشو بیاره و فیلمای تو موبایلشو بیبنیم … دیدم تا شوهرش نیست میتونم یه پتو رو خودم بندازم و دستم اززیر پتوم ببرم زیر پتو مریم … این کارو کردم تا شوهرش اومد و بغل من دراز کشید و شروع کردیم فیلم دیدن … دست منم رو ساق پای تراش خورده ی مریم جون بود و چون شلوارش گشاد بود دستم تا زانوش رسونده بودمو میمالیدم … مالیدن پاهای مریم لذت بخش بود مخصوصا وقتی شوهرش بیدار پیشم بود … با شوهرش رفیق بودم اما نه اونقد که بتونم زنشو بمالم جلوش … شوهرش داشت فیلمای سکسی تو موبایلشو نشونم میدادو منم داشتم پاهای ناز زنشو میمالیدم دوست داشتم دستمو به کس مریم میرسوندم اما شدنی نبود … تا اینکه قرار شد دیگه بخوابیم … شوهرش رفت که لامپ حیاطو خاموش کنه و بره دستشوئی و بیاد … میدونستم 5 دقیقه زمان دارم … وقتی شوهرشو و دیدم تو حیاط و میدونستم که 2 دقیقه طول میکشه تا بیاد رفتم بالاسسر مریمو دستم رسوندم رو سینه هاش و میمالیدم اون 2 تا سینه ی خوردنیشو …
تا اینکه دیگه از ترس اینکه صاحبش نیاد زود تموم کردم و خوابیدم .

گذشت تا اینکه چند شب بعد قرار شد تو بالکن خونه خاله چادر بزنیم و منو شوهرش و مریم اونجا بخوابیم … خوشحال بودم که باز مریم نزدیکمه …
چادر زدیم و رختخوابارو پهن کردیم و اماده شدیم و خوابیدیم … چند دقیقه به حرف زدن و شوخی گذشت و شوهرش خوابید … مریم هم دستشو انداخت رو شکم شوهرش و خوابید … دست مریم جلوی من بود … منم دستمو انداختم رو شوهرش و دستم جلوی مریم بود … یکم که گذشت دستمو بردم زیر لباس مریمو دستمو به سینه هاش که عاشقشم رسوندم … نوک سینش که کوچولو و گاز گرفتنی بودو بین انگشتام فشار میدادمو حشریش میکردم … میدونستم که بیداره … دستش که سمت من بود گذاشتم رو کیرم از رو شلوار … دوست داشتم خودش بگیره و بماله کیرمووو … اما شل میمالید … کیرمو از تو شلوار و شرت در اوردمو دادم دستش و اونم برام میمالید اروم … منم سینه هاشو میمالیدم … بهترین شبی بود که داشتم … اما یدفعه شوهرش یه تکونی خوردو پشتشو به من کرد و دست من از رو سینه مریم و دست مریم از رو کیرم جدا شد … خیلی منتظر موندم تا دوباره به اون حالت برگرده … اما دیم مریم کونشو چشبونده به کیرشوهرش … خیلی دلم میخواست جاش بودم …

تا اینجای داستان واقعیت بود … اما دوس دارم یه بار یه سکس 3 نفری داشته باشیمو من داستانشو بنویسم … دوس دارم یه بار وقتی بیداریم دستمو بذارم رو سینه هاش و لباشو بخورم … اونم دستشو بذاره رو کیرمو از تو شرت بکشه بیرون و برام یه ساک حرفه ای بزنه … هرچقدرم بخواد خرجش میکنم اما دوس دارم بهم حال بده و منم جواب حال دادنشو بدم …
دوست دارم یه بار که تو خونش باهاش تنها میشم ببرمش روی تختی که شوهرش باهاش سکس میکنه و بخوابونمشو بعد از کلی لب بازی و خوردن سینه هاش برم سراغ کسش و انقدر بلیسم کس و کونشو و چوچولشو تا ارضا بشه … دوس دارم بعد از لیسیدن کسش خودش یدونه از کاندومای تو کشوشونو بکشه سر کیرم و بگه بکن تو کسم … منم میکردم تو کسش کیرمو اروم تلمبه میزدمو سینه هاشو میمالیدمو لباشو میخوردم … گردنشو میخوردم تا میرسیدم به سینش … دوس دارم دیگه هر وقت میرم خونشون شب نرن تو اتاقشون بخوابن … 3 تایی پیش هم بخوابیم …دوس دارم دوس داشته باشن سکس 3 نفره رو …
کمک بهم بدین که چطوری بزنم مخشو تا سکس کنم باهاش … همین

نوشته: نامدار

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها