داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مالیدن به کون خواهرزن

سلام این داستان روبراتون تعریف می کنم تامثل من آبروتون نره وگول بعضی ازحرفهارونخوریداسم من جمال هست من ازدوران نوجوانی خیلی حشری بودم وتونخ تمام زنهای فامیل می رفتم وتاچندروز باخاطرات اونهاجلق می زدم تااینکه ازدواج کردم اما هنوزهم حشری بودم وزنم نمیتونست من روارضا کنه خانواده زن من باایمان هستند وحجابشون روکاملا حفظ می کنن اما طبق روال گذشته من برای خودم داستانهایی رو میبافتم وبا قصه هایی که اینجا خوندم خودم رودرحال سکس باخواهرزنم تصور می کردم خواهرزن من اسمش فریده هست و3سال هست که ازدواج کرده ویکسال بزرگترازمنه ومن بدجورتوکفش بودم البته میگم اون حجاب داشت مشکل ازمن وتصورات غلطم بود بالاخره یک روز که خونه مادرزنم دعوت بودیم شوهرش زودتر رفت خونه وگفت همسرش همراه برادرش بیاد من هم ازفرصت استفاده کردم ودورازچشم بقیه بهش علامت دادم که بیادتوی حیاط وبعد بهش گفتم برای پرکردن فرمهایی که قبلا ازمن خواسته بودبرای یک کار اداری براش بگیرم همراه من بیاد وبه بردارش بگه که من اونو می رسونم که اون هم قبول کرد وقتی مهمونی تموم شد من وزنم وخواهرزنم رفتیم که توی مسیر زنم رو خونه مادرم پیاده کردم وگفتم فریده رو می رسونم وبر می گردم رفتیم تابه خونه رسیدیم ومن رفتم تو اما اون دم راهرووایساد وگفت فرمها رو همینجا پرمیکنه من که حشری شده بودم وهیچی جلو دارم نبودم یک نقشه ای کشیدم رفتم تو اتاق بالای لحاف ها و الکی خودم رو پرتاب کردم پایین وصدای آخ ونالم هوارفت که اون هم سریع اومد پایین که بهش گفتم فرمها بالای لحاف ها وپشت تاقچه هست ومن زانوم درد گرفته توبرو بیار اون ازخدا بی خبرهم رفت بالا که من هم کم کم بهش نزدیک شدم وخودم روچسبوندم بهش که یهو جاخورد واومد توی هال بعد فرم رو دادم پرکرد اما از ترس داشت می لرزید وصداش قطع و وصل میشد بعد از اون ماجرا دیگه به عنوان یک آدم عوضی به من نگاه می کنه (البته هستم که این کاروکردم)وماجرارو هم برای زنم تعریف کرد اما نگفته بود که من به کونش چسبیدم فقط گفته بودهوای شوهرت رو بیشتر داشته باش یک حرکت اشتباه آبروی من رو پیش اون و زنم بردکه تا آخر عمر نمیتونم توصورتشون نگاه کنم امیدوارم این داستان درس عبرتی باشه برای من وامثال من که گول داستانهای تخیلی رونخورند
نوشته: اشتباهی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها