داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

پایین شهر زاده ای در پارتی های بالاشهر

سلام من اسمم شیماست و ۲۱ سالمه ، خوش استیلم و خوش قیافه سایز سینه هامم نسبتا خوبه ، خونمون سمت میدون گمرکه خیابون هلال احمر ، یه دوست دارم اسمش میتراست اونم اهل همین محله ، وضع مالی هر دو خونوادمون تعریفی نیست و باباهامون به زحمت خرج تحصیلمون تو مدارس دولتی رو دارن بدن ، داستان کاملا واقعیه و اگه نعل به نعل روایتش دقیق نباشه به خاطر حفظ درام ماجراست، من و میترا با هم رفتیم دانشکده فنی حرفه ای که اسمشو نمی گم توی جنوب غرب شهر اسم نوشتیم و شروع به درس خوندن کردیم ، مدتی گذشت که متوجه شدم میترا خیلی رابطش با من کم شده و هر وقت سراغشو می گیرم یه جور سعی می کرد منو بپیچونه ، منم خیلی پیگیر نمی شدم ، تا اینکه یه روز دیدم یه ساعت رومانسون خیلی خوشگل دستشه پرسیدم اینو چطور خریدی گفت بابام خریده ، من که میدونستم باباش از پولا بهش نمیده دیگه بیشتر زاغ سیاشو چوب میزدم ، موقعی که واسه جزوه ای یا سوالی میرفتم در خونشون متوجه شدم تاپ و لباس های تو خونشم خیلی باکلاس تر شده و ادکلن های باکلاس استفاده می کنه ، با اینکه اوایل که شکمو دست و پا شو میدیدم فکر می کردم میره اپیلاسیون ولی وقتی دیدم همیشه بدنش کاملا بی مو هست فهمیدم تو یه بازه زمانی کوتاه چندین بار لیزر کرده ، با توجه به اینکه خونشون از تو قلعه مرغی اون دست خیابون هلال احمر جابجا نشده بود فهمیدم باباش پولدار نشده بلکه یه دوس پسر پولدار پیدا کرده میترا خانوم ، من تا اون موقع فقط با دو ، سه تا از بچه های محلمون فقط در حد تو بغل گرفتن یا پشت موتور آپاچی شون نشستن دوست شده بودم نه بیشتر ، اینجا بود که اصرارم برا فهمیدن جریان میترا بیشتر شد و جواب هم داد ، اون گفت با یه پسری به اسم سیامک تو سلسبیل آشنا شده که بوتیک دار بوده ، و اون واقعا برا میترا خرج می کرد و با هم عشق و حال می کردن ، من هم که میدونستم بابام و پولهای ناچیز اون نمی تونه یه شرایط خوبی برام درست کنه از میترا خواستم برا منم یه پسر پولدار لارج ردیف کنه ، یکی دو بار با سیامک و میترا بیرون رفتیم تا اینکه سیامک ، دوستش محسن و بهم معرفی کرد اون هم مثه محسن بدنساز و بوتیک دار بود و بچه خوشگل ، تو همون اولین دیدار یکی از مانتو های خوشگل و یه شال قشنگ رو بهم هدیه داد گفت اگه با من باشی همیشه می تونی خوش لباس باشی ، من تو ابرا بودم دومین یا سومین قرارمون بود که محسن با سونتای خوشگلش اومد با هم تو خیابونا می چرخیدیم تا اینکه یه جا وایساد و سینه هامو از تو سوتین درآورده بود و می خورد برام ، بعدش من دگمه شلوار لیشو باز کردم و شروع کردم به ساک زدن کیرش ، تو ۲۱ سالگی اولین بارم بود و مشخص بود خیلی وارد نیستم ، شیشه ماشین دودی بود و اون خیالش راحت بود ولی من نه (چون طبق قانون جدید ماشین جزو حریم خصوصی نیست ، پس ساک زدن اونجا جرم محسوب میشه ???) ، دیگه زندگیم شده بود محسن اکثرا یه جوری خونواده رو به اسم دانشگاه می پیچوندم و با محسن و سیامک و میترا میرفتیم بیرون ، اولین باری که سکس کامل کردیم طرفهای ظهر عید امسال بود که رفتم مغازش گفت خانومی چرا یه کفش بر نمی داری گفتم حالا پام می کنم ببینم چطوره ، ساعت نزدیکای ۱ طهر بود و کسی تو مغازه نبود دیدم ، ریموت در و برداشت و کرکره رو داد پایین گفتم چیکار می کنی محسن کفت می خوام تا ظهر پهلو عشقم باشم من قلبم تند تند میزد و اومد ازم لب گرفت یکی از مانتو ها رو برداشت گذاشت رو زمین و شروع کرد به خوردن لب و سینه هام از رو لباس ، کم کم لباسا مو در آورد فقط سوتین و شرت تنم بود که لباساشو درآورد من شروع کردم براش ساک بزنم اون واقعا حال کرده بود خواست آبش بیاد که کشید بیرون و رو زمین ریختش ، چند دقیقه بیجون کنارم افتاده بود که دوباره بلند شد و اینبار شورتمو دراورد اومد به سوراخ کونم تف زد و با انگشت کرد داخل که گریه کردم و گفتم دردم میاد اونم خداییش نامردی نکرد گفت پس چیکار کنم ، من واقعا عاشقش شده بودم گفتم محسن جلو مال خودته گفت ، پرده داری ، گفتم اره و دوس دارم عشم محسن اونو بزنه گفت نه ، اینکارو نمی کنم ، منم بهش گفتم اگه اینکار و نکنی باهات کات می کنم ، محسن اومد لب و پیشونیمو بوسید ، یه کم تف زد به سر کیرشو یواش کرد تو ، کوسم داشت آتیش می گرفت خیلی دردم گرفت ولی خوشحال بودم که محسن داره پردمو میزنه ، اون یواش کیرشو تو کوسم عقب و جلو می کرد ، دیدم کیرش خونی شده ، با دستمال کاغذی پاکش کرد و شروع کرد به تلمبه زدن ، نزدیک ده دقیقه داشتم تو فضا سیر می کردم کیرش با اینکه خیلی دراز نبود ولی واقعا کلفت بود و تمام حجم کوسمو پر کرده بود ، یه لحظه کیرشو کشید بیرون و آبشو رو شیکمم پاشید ، دوتامون خیلی لذت برده بودیم ، از اون به بعد هفته ای دو سه بار میرفتم مغازش تو سلسبیل و با هم سکس می کردیم تا اینکه سیامک و میترا پامونو به پارتی های سعادت آباد باز کردن ، اولین بار بود که به یه سکس پارتی می رفتم من یه کم مضطرب و نروس بودم ولی میترا خیالش راحت بود ، یه سیگار بهم داد که دستکاری شده بود ، بعدا بهم گفت ماریجوانا بهم داده ، همش داشتم بلند غش غش می خندیدم اونم الکی و بی دلیل ، لباس شب سکسی پوشیده بودیم که تا بالای زانو بود و یقش کامل باز ، لباس میترا یه طوری بود که نافشم مشخص بود ، پارتی تو یه خونه باغ بزرگ تو سعادت آباد خیابون سرو بود وقتی رفتیم داخل حداقل بیست پسر و دختر دیگه بودن که همگی خوشگل و خوشتیپ بودن ، اون شب مشروب زیادی خوردیم و اصلا حال متعادلی نداشتم با یه پسره که اسمش مسعود بود رقصیدم ، حین رقص مدام سینه هامو می مالوند و ازم ب می گرفت و کسمو با دست می مالید تا اینکه دستمو گرفت و برد سمت دستشویی ، در و بستیم و شروع کردیم به دراوردن لباس من نشستم زمین و کیرش و درآوردم براش محکم ساک میزدم ، بعدش اون از تو جیبش کاندومو دراورد داد دستم و منم براش کشیدم رو کیرش ، واقعا کیرش از کیر محسن خوش فرم تر بود خم شدم رو فرنگی و اون بصورت داگی منو می کرد صدای نالم همه جا رو گرفته ولی تقریبا اکثر حاصرین اون پارتی هم مشغول سکس تو نقاط مختلف ساختمون بودن ، بعد از ربع ساعت تلمبه زدن محکم مسعود آبش اومد و کاندومو درآورد انداخت تو دستشویی ، موقعی که رفتم بیرون دیدم محسن هم داره یه دختر جوون ۱۶ ، ۱۷ ساله خیلی خوشگلو تو اتاق کناری می کنه، واقعا از اینکه میدیدم محسن با یکی دیگست ناراحت بودم ولی خب واقعا اکن دختر خیلی از من سرتر بود و نمی تونستم محسن و شماتت کنم ، رفتم سمت کتابخونه موجود در خونه که دیدم در بسته است و صدای آخ و اوخ میترا میاد ، در حالی که سیامک دست یه دختر دیگه دستش بود و داشتن با هم می رقصیدن، این جوری من شدم پای ثابت سکس پارتیای بالاشهری که اگه بازخورد و فیدبک مثبتی از این داستان بگیرم بازم می نویسم در عیر اینصورت نه ، خدا کنه خوشتون بیاد.

نوشته: شیما

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها