داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

پارتی سکس خواهرم با دوستم

سلام اسم من سعید و 17 سالمه یک خواهر دارم اسمش مریم و با مادرم زندگی میکنیم و پدرم باقی عمرشو تو تصادف داده به شما
مریم 19 سالشه و تقریباً یک سال و نیم ازم بزرگتره، سفید تو پُر گوشتی چشم رنگی قدشم تقریبا 175 میشه پاهاش کشیده چون بدنسازی میره از ان سکسیاس خوشگلو نازه یعنی هر پسری ببینتش میره تو کفش

خودمم سعید قدم 180 میشه پوستم برنزه بیشتر واسه افتابه توی فوتبال یکم سبزه شدم چهار شونه خوشگل
تولد من بود 10 ابان قرار بود پارتی بگیرم،مامانمم چون شوهر نداشت هر روز زیر یکی بود مام میدونستیم عادی بود و هیچی نمیگفتیم پیچوندیمش واسه هفته بعد که بره خونه دوست پسرش
مهمونامونو دعوت کردیم
ارسلان همکلاسیم هم دعوت کرده بودم پسر خوشگلی بود هیکلی بدنساز جذاب خوش تیپ
ارسلان گفتم بیاد خونرو اماده کنیم واسه شب
مهمونا داشتن کم کم میومدن که یدفعه مریم با ی تیپ خیلی ناجور سکسی که تا به حال جلو غریبه با این لباسا ندیده بودمش اومد تو ی مانتو که تا روناش بود چاک سینه هاشم معلوم میشه رنگ مانتوش مشکی با ی جوراب شلواری طوری با پوتین مشکی اصلا ی تیپی زده بود ادم دیوونش میشد. وقتی اومد چشم همه پسرا به اون بود والا چرا دروغ بگم خودم دهنم اب افتاد با اون تیپ رفتم کنارش گفتم
+این چیه تیپیه؟
-ول کن داداش ی شبه دیگه زشته جلو مهمونا ول کن
+توله سگ گه خوشگل شدی
-مبارک صاحابم
منم یدونه زدم پشت سرشو رفتم تو بچها
همه داشتن مست میکردن که کم کم متوجه نگاهای ارسلان به خاهرم شدم
خیلی ناطور داشت نگاش میکرد
مریمم یسره معلوم نیس چت بود چی بود یسره میخندید با همه خوش بش میکرد موقع رقصیدن داشتم با دوس دخترم میرقصدم ببخشید حواسم نبود شراره رو بهتون معرفی کنم دختری سبزه از خانواده پولدار و خوشگل 16 سالش بود منو شراره داشتیم اون وسط مسطا حال میکردیم که یهو مریمو ارسلانو با هم دیدم دارن میرقصن بدو بدو رفتم پیششون زدم رو سینه ارسلان
+لاشی از تو انتظار نداشتم ،یکدفعه دیگه کنار خاهرم ببینمت جرت میدن
-داداش ولش کن تورو خدا کاری نمیکردیم که
+دیگه میخواستی چه گوهی بخوری داری ابرومو میبری

ی رقص سادس جان من سخت نگیر داداشی تورو خدا
+زر نزن برو اونجا بشین
ارسلان هم خشکش زده بود و هیجی نمیگفت ، مریم رفته بود ی گوشه فس کرده بود و با کسی حرف نمیزد ولی پسرا میرفتن سمتش سری میخندید قشنک معلوم بود امشب ی خبریه
منم دیدم همه تو حال خودشونن سری از فرصت استفااده کردم شراررو بردم تو اتاقم انداختمش رو تختم اخ شراره با اون سینه های 80 سینه هاشو یکم چفیدم دکمه هامو داشت باز میکرد همین که سینه هاشو ول کزدم خیلی وحشیانه پرید به جون کیرم تا ته کرد تو حلقش
+چخبرته دیوونه میخوای خودتو بکشی
-اره امشب باید جرم بدی فهمیدی میخوام پارم کنی
حق بدین بنده خدارو بد مست بود
کیرمو گذاشتم لا کونش یکم جیعو داد کرد اما کردمش اومدیم بیرون هرکی داشت ی گوشه با یکی لاس میزد اما مریمو ارسلان دوباره نبودن تو اتاقا همجارو گشتم خبری ازشون نبود بدو بدو رفتم رو بام دیدم ارسلان نشسته، مریمم رو پاش سینه های مریمو در اوزده داره میماله اخ سینه هاش 90 میشد و لب میگرفتن ی دستشم زیر شرت رو کصش رد کرده بود
بدو بدو رفتم پیششون دیگه هیجی به ارسلا نگفتم کرم از خواهرم بود دستشو کشیدم ی گوشه
+مریم داری چع گوهی میخوری اون دو سال ازت کوچیک تره
-باشه کوچیک تر مگه دل نداره هیکلشو ببین اخخخخخ
قشنگ معلوم بود رفته تو کف ارسلان سری بردمش پایین نشوندمش ی گوشه دوباره کیرم راست کرد شرارو دوباره بردم تو اتاق هرچی میگاییدم ابم نمیومد مهمونا داشتن کم کم میرفتن دادم ی بیست دقیقه واسم ساک زد تا ابم اومد همونجا رو تختمم خوابش برد و مهمونا همه رفته بودن مریم دره اتاقش قفل یود حتما خوابیدع بود رفتم پشت درش دیدم صدایی نمیاد داشتم میرفتم دستشویی کی توی حیاطمون بود یهو دیدم از توی انباری که زیر زمین خونمون بود صدا میاد اول فک کردم گربس رفتم دستشویی بزگشتم دیدم از تو انباری صدا اخ اوخ میاد ی تیکه از پنجرش شکسته بود پلاهارو میرفتی پایین قشنک میشد ببینی دیدم ارسلان لاشی شرت ابجیمو تا زانو داده پایین به ی میز تکهیش داده سینهاشم انداخته بیرون داره از کون میکنتش مریمم فقط میگفت اخر یواش تر جرم دادی چه کیری داشت کصکش راحت 17،18 سانت میشد کیرشو از تو کون مریم در اورد گفت مریم ساک بزن امشب بخاطر داداش کونیتو حرکتش میخوام جرت بدم مریمم افتاد به کیر ارسلان همچین با طمع ساک میزد دوبار کمرمو خالی کرده بودم باز دوس داشتم واسش ی جق بزنم چه جنده ای بودو خبر نداشتم بعد پنج دقیقه انداختش وسط میز کیرشو ول کرد تو کونش 20 دقیقه مریمو گایید انقد تلمبه تند میزد حال میکردی نگاه کنی مریمم اون زیر فقط عضله هاشو دست میکشید + ابم داره میاد میخوریش
-اره
سری کیرشو در اورد گذاشت تو دهن مریم تا قطره اخرشو قورت داد داشتن لباساشونو میپوشیدن که من سری رفتم تو تختم صدای دز اومد انکار ارسلان رفت
فردا صبح زود شرارو فرستادن خونشون مامانم هنوز نیومده بود رفتم تو اتاق مریم دیدم فقط با ی شرت خوابیده صداش کردم بیدار شد گفتم خب دیشب داشتی چیکار میکردی
-هیچی داداش مست بودم حال ندارم بحث کنم ولم کن
+اونو نمیگم تو انباریو میکم
اینو که گفتم رنگش پرید شکه شد
گفت تو از کجا میدونی
گفتم بماند
-جان من به مامان نگو سعید هرکار بخوای برات میکنم
منم از دیشب تو کفش بودم راستش دیه گفتم ی شرط داره
-واقعا پستی باشه قبوله
خودش دو هزاریش جا افتاد شلوارمو در اورد تا ته همون اول کرد تو دهنش دو سه تا حق زد گفتم بخواب فقط میخوام بکنمت تلمبه ها اول یواش تا اخرش خیلی تند شده بود دیکه منم لامصب کمر نمونده بود واسم سینه هاشو که دیدم گفتم من دراز میکشم تو روم بالاپایین برو با سینهات اونم از خدا خواستهدهم لا سینه هاش بود هم ساک میزد تا ابم اومد منم به مامانم هیجی نگفتم
این داستان واقعیت داره ولی با کمی تغیر شب خوش

نوشته: بماند

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها