داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس های عجیب در روستای ما

سلام خدمت دوستان انجمن کیر تو کس
من اسمم اردوان هستش 24سالمه و اهل یکی از روستاهای غرب کشورم …
اینجا زندگی مردم روستاییه و سکس با اون چیزایی که تو این داستانهای انجمن کیر تو کس میخونم کاملا متفاوته …
هرچند شاید بعضی از شهریها کون و کس عمه و خاله و مامان و خواهرو خلاصه همه فامیلو میگان اما تو روستای ما اصلا از این حرفا نیست بد به یه دختر نگا کنی اگه بفهمن از کون دارت میزنن اما اگه شانس بیاری دختره پا بده و کسی نفهمه میتونی بهترین کس هارو بکنی که محاله کسی نفهمه خاستم از سکس خودم بگم که بایه ماده خر بعدش با یه گاو کردم که دیدم خیلی کثیف کاریه… خره هم اصلا اه و اوخ نکرد پستونم نداشت بمالم …گاوه هم که انگار نه انگار که کیر من تو کونشه بعد سکسمون به اندازه کله خودش تپاله انداخت که فکر کنم ارضا شد و خیلی خوشش اومد …از سکسم با مرغ همسایه مون هم بگم که تا کونش گذاشتم بیچاره تلف شد اصلا حشری نشد فکر کنم جنده بود با کیسه های بیضه گوسفند که پر اب میکنم هم سکس داشتم البته خیلی حال میده امامثل سکس های شما که تعریف میکنید نمیشه سرتونو درد نیارم ما روستایی ها پاییز که میشه بعد چیدن میوه ها کم کم بیکار میشیمو نصف پاییزوکل زمستونو بیکاریم خانواده ما پرجمعیته حدود بیست نفر تو خونه کرسی میزاریمو شبای زمستون زیرش حال میکنیم البته نه اون حالی که شهریها میکنن …

داستان سکس من از اونجایی شروع شد که توی کوچه های ده مون که از برف سفید شده علاف میگشتم که یکی از دخترای ده رو دیدم که داره علف میبره توی اغلشون منم یه تعارف زدم که کمک نمیخاید گفت اگه زحمت نیست خلاصه کل علفارو بردم توی اغل ریختم جلو گوسفنداشون به امید اینکه دختره ازم خوشش بیاد و طرح یه دوستی رو بریزیم که دیدم پدرش با سبیل کلفتش پشت سرمه که بعدش فهمیدم همون اول دختره رفته و باباشه منو نگا میکنه منم به خیال اینکه دختر نگام میکنه مثل خر یه ساعت کار کردم اعصابم خرد شد گفت پسرم دستت دردنکنه گفتم قابل نداره و زدم در کونمو رفتم بیرون همینطور که میرفتم دیدم یکی صدام میزنه سرمو بلند کردم دیدم دختر خالمه رو پشت بوم روستای ما شیبداره و همش سرازیریه مثل ماسوله میمونه حیاط یه خونه سقف خونه دیگست رفتم بالا گفتم چه خبرگفتم هیچی گفت یه کاری باهات داشتم برق از چشام پرید گفتم الانه بگه خونه خالیه و بریم برای سکس…گفت ببخش اما یه کاری داشتم منم که دل تو دلم نبود گفتم بفرما من درخدمتم همه جوره کیرم عین خر سیخ شده بود گفت پسرخاله بابام رفته شهر مامانمم که پشتش درد میکنه منتظربودم بگه بریم بوس لب و سکس و از این حرفا که گفت گوسفند بزرگه مریضه میشه کولش کنی ببری پیش کل ممد …کل ممد دامپزشک محلی ده بود بالای ده مینشست… برق از کیرم پرید نمیشد بگم نه گوسفند هشتاد نود کیلویی رو کول کردم توی راه هی میگفتم اگه گوسفنده کارش تموم شه کونش میزارم بعدفکرکردم بیچاره تقصیری نداره شانس کیری ماست خلاصه گوسفندو بردم پیش کل ممد و فوری رفتم خونه که بلای دیگه ای سرم نیاد توی خونه ما کامپیوتر اینا پیدا نمیشه که عکس و فیلم سوپر هم ببینیم روستا فقط یکی داره که اونم توی مسجده سالی یه بار روشن نمیشه …خاستم برم حموم جلق بزنم پشیمون شدم اخه حموم کنار آغل توی حیاطه اینقده سرده که سگ توش روضه میخونه رفتم زیر کرسی گرم که جلق بزنم کسی نبود شلوارو دادم پایین با کیرم ور میرفتم چشمامو بستم فکر سکس با دخترای لخت رو میکردم تا نزدیک بود آبم بیاد که یه دفعه مادرم لحاف کرسی رو انداخت بالا برق از سرم پرید گفت پاشو میخام جارو بکشم کیر تو حال سکسم رفت اما جای شکرش باقی بود که نفهمید جلق میزنم…
اومدم بیرون رفتم بالای ده اونجا دیگه خونه ای نبود دوستم علی اونجا بود روی خرش ما باهم خیلی حرفای سکسی میزدم که کدوم خرو کدوم گوسفند رو بکنیم خلاصه باهم راحت بودم رفتم پیشش هوا سرد بود اما کسی دوروبرمون نبود ایترنت موبایلمو فعال کردم گور بابای ده هزار تومن ایرانسل رفتم تو انجمن کیر تو کس گفتم علی عکس سوپر میخای نگا کنی از خداش بود اون از من بدبختتر و بی امکانات تر چندتا عکس دیدمو چندتا داستان سکس خومدیم دیدم داره کیرشو میماله گفتم هی فکرای بد نکنی من نه کون میدم نه کون میکنم خندید و گفت کی میشه ماهم سکس داشته باشیم دیدم خیلی شهوتی شده که یه دفعه گفت خر من ماده تشریف داره تا کسی نیست بیا بکنیمش گفتم خفه یه کم که گذشت دیدم بد نمیگه گفتم باشه بیا اول تو بکن من مواظبم علی کار خرو تموم کرد بعد نوبت من شد کیرمو دراوردم و یه بوس به کون خر زدمو به کیرم تف زدمو تا اومدم یکنم خره چندتا قرص کامل عن انداخت زمین که حالم بهم خوردو کیرم خابید تف توی این شانس …شب زیر کرسی خیلی حشری شده بودم اما کنار دستم بابام بااون سیبیلاش و طرف دیگم داداشم بود که بوی اغل میداد شهوتم خابید …نصف شب کمرم پر بود گفتم برم بیرون جلق بزنم خالی شم که توی حیاط عمم از دستشویی اومد بیرون لباس زیر تنش بود, عمم که مجرده و با ما زندگی میکته یهو فکری به سرم زد داستان زیاد خونده بودم دست عمم رو گرفتم کشیدم طرف خودم خاستم بگم بیا برام ساک بزن و جلق بزن که لامپ حیاط روشن شد و داداشم اومد پایین منم برای اینکه سه نشه گفتم عمه زمین یخه دستتو بده نیوفتی …گوز رفت تو حالم رفتم دستشویی نتونستم جلق هم بزنم چون داداشم پشت در بود با اب یخ کونموشستم و رفتم خابیدم …اما صبحش اتفاقی افتاد که واقعا زندگیمو عوض کرد و من یه سکس حسابی کردم و حسابی حال اومدم …شانس به من رو کرد …که توی قسمت بعد براتون تعریف میکنم…

نوشته: بچه روستا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها