داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

گودبای پارتی: سکس اینجا ،غسل اونجا

توی ماشین داشتیم برمیگشتیم خونه :«رامین یعنی جدی جدی داریم میریم؟ باورم نمیشه همه کارا جور شد» رامین مثل همیشه دست راستش روی دست من و دست من روی دنده بود و داشت رانندگی میکرد ،یه لبخند خوشگل زد و گفت :«اره مونای من ،هشت سال پیش هیچ فکرشو نمیکردم که با هم تا اینجا بیایم ،بدون تو من یه کارمند ساده توی اون شرکت داغون میموندم»…

یک هفته ای بود که خونه رو فروخته و تحویل داده بودیم ،مامانم اینا هم از خداشون بود که این یک هفته آخر رو کنار اونا باشیم .
اونشب یه گودبای پارتی برای من و رامین برگزار میشد که زیادم شلوغ نبود ،مادر و پدر رامین و خواهرش و خانوادش و برادرای من .

ساعت 5 عصر رسیدیم
:«رامین حالا بنظرت من چی بپوشم ؟ همه لباسامون ک توی ساکه ،اون لباسی که کنار گذاشتم برای امشب رو خوشم نمیاد» رامین زنگ درو زد و گفت:«تو با همه چی خوشگلی سخت نگیر خانوم کمال طلب!!» …
بوی غذا رو وارد بینیمون کردیم ، واقعا این آخرین بار بود ؟ مامانم این روز آخری هم دست از غرغراش بر نمیداشت :«کجا بودین تا حالا ،میرسن الانا ، زودی برین لباساتونو عوض کنین» «وااا مادر من ،من کی تاحالا دوش نگرفته برای مهمونی حاضر شدم ،یه دوش باید بگیرم»…

مشغول خشک کردن موهام بودم که دیدم رامین مثل بچه گربه ها زل زده به سینه های من ، چشامو درشت کردم و با خنده گفتم:«رامین کجایی؟ بگو ببینم اون سوتین من کجاست؟» سوتین و بقیه لباسایی که بهش گفته بودم حاضرکنه رو از زیر تخت دراورد و گفت بشین اینجا برات ببندم.
پشت بهش نشستم ، دستاشو گذاشت روی سینه هام و با نوکشون بازی میکرد،منم میخندیدم :«رامین بسه ، دیر میشه الان» ولی رامین دست بردار نبود.
مامانم یهو درو باز کرد و دستای رامین شل شد ، منم دستامو گرفتم جلو سینه هام و میخواستم به مامان اعتراض کنم که گفت :«اعععع در نزدم؟ اومدم بگم خواهر آقا رامین اومدن زودتر  بیاین که زشته ،گودبای پارتی شماست ناسلامتی ،راستی مونا خانوم ،من کونتو شستم بچه ،از من خجالت نکش ،ماهم جوونی داشتیم» درو بست و من برگشتم و به رامین چشم غره رفتم .

مهمونی به بهترین شکل ممکن برگزار شد و خاطره خوبی برای هممون شد .
ولی از اول مهمونی چشای رامین روی اندام من بود
یا وقتی جایی ایستاده بودم خودشو میمالید بهم و اذیتم میکرد ، یکم حق داشت
بابت کارامون که این یک هفته خیلی سنگین بود ، سکسی نداشتیم و یجور رکورد بحساب میومد ! مهمونا رفتن و ما هم خسته تر از همیشه وارد اتاق شدیم.
رامین مثل همیشه با بالاتنه لخت روی تخت دراز کشید ،منم مشغول دراوردن گیره ها از سرم بودم و بعد یهو خودمو پرت کردم توی بغلش روی تخت ، طبق روال معمول یه پامو گذاشتم بین پاش و خودمو بهش چسبوندم ، متوجه شق شدن شدید کیرش شدم ، چشماشو بسته بود و خودشو اروم بهم میمالید ،نفساش عمیق تر شده بود و معلوم بود حسابی تحریک شده ، تاپمو دراوردم و دیدم چشاش برق میزنه :«قیافشو نگا کن ، تیتاب بهت دادن؟ رامین گفته باشم من روم نمیشه دوباره برم حموما» رامین که با دستاش سینه هامو گرفته بود و محکم میمالید با خنده گفت:«حموم چیه؟ ما فردا صبح پرواز داریم ،سکس اینجا ،غسل اونجا!» و دوتایی زدیم زیر خنده ،آخه اصلا به غسل و این چیزا اعتقاد نداشتیم
محکم لبامو چسبید و وحشیانه همو میبوسیدیم ، منم حسابی تحریک شده بودم ، بسرعت برق شلوارک و شورتمو دراوردم و پرت کردم یه گوشه ، دلم حسابی کیرشو میخواست ، آروم با دستام نازش میکردم ، و با شست روی کلاهکشو تند تند لمس میکردم ،عاشق این حرکت بود ، کیرشو گذاشتم دهنم و شروع کردم ، رامین غرق لذت بود و همش قربون صدقم میرفت :نوبت منه مونا خانوم ،باز کن پاهاتو» پاهامو باز کردم و چشمامو بستم ، دیدم خبری نیست ! چشامو باز کردم ک دیدم رامین خیره شده به کسم!! :«چیه اقای مهندس؟ اولین باره کسمو میبینی؟» رامین یکم رنگش پرید :«چیه رامین؟؟» رامین با من من گفت:«مونا هول نشو ،فک کنم پریود شدی …» «چییییی؟» دست کشیدم بین شیار کصم و خونو دیدم ، شرتمو ک گوشه اتاق پرت کرده بودم برداشتم ،اونجا هم خونی بود …

پ ن: داستان قسمت دوم داره که اگر استقبال بشه میذارم
پ ن2: اقایون کیر به دست ،نا آشنا به بدن خانوما ، لطفا ایراد الکی نگیرید بگید چطور تا اونموقع متوجه نشد پریود شده؟ اولین ساعتای پریود ،خون در حد لکه هست ، تا کامل خونریزی شدید بشه چند ساعتی طول میکشه ،اون فواره ای که شما فکر میکنید نیست:)

نوشته: Pocoyo

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها