داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

یادی از گذشته های نزدیک

تا حالا چند تا داستان تو این سایت نوشتم … با اینکه 1 دونشم 1 ذره دروغ نبوده اما ، خوب لطف دوستان محترم شامل شده و کلی حرفای قشنگ شندیدم …
شاید برای اینه که من فقط ماجرارو تعریف کردم و از جزئیات خودداری کردم
این ماجرا مال 10 ما پیشه و دقیقا آخرین اتفاقیه که برام افتاده

من 33 سالمه و 7 ساله ازدواج کردم ، قبل ازدواج یه چندتایی دوست دختر داشتم و همه تجربه ای کسب کرده بودم ، اما درست بعد از نامزدی در رحمت 4 طاق باز شد و هر کی پا میداد … حالم میداد … نمیدونم اما شاید نزدیک 20 نفری و رابطه سکسی داشتم باهاشون تو این سالا …
اما 3 سال پیش یه دختریو تو فیس بوک دیدم که خیلی ناز بود … اسمش مهتاب بود و ادد کرده بودمش … اما باهاش که چت کردم اصلا را نمیداد …
منم کاملا بیخیال شده بودم تا اینکه بعد از 1 سال که تو لیست هم بودیم دوباره شانسم و امتحان کردم و این دفعه خیلی خوب جواب داد … فهمیدم که با دوست پسرش بهم زده و کلی ناراحته ، منم از دره مشکلات با زنم و جدا شدن وارد شدم … یه چند باری قرار بیرون گذاشتیمو هم دیگرو دیدیم ، کلی در و دل میکرد و کلی با هم جور شده بودیم ، چند باری خونمون خالی شد ، اما حس میکردم مهتاب و نباید آسون از دست بدم و باید براش وقت بزارم …
یه روز تو زمستون 89 بود که زنم با دوستاش رفتن مسافرت مشهد واسه 2 روز … منم سریع موقیت و درست کردم و عصر همون روز مهتاب و آوردم خونه …
ماجرا از کنار هم نشستن و هات چاکلت خوردن شروع شد … میدونستم که 100% موفق میشم …
خلاصه اون روز یه سکس رویایی درست کردم براش که واقعا میگفت هیچ موقع یادش نمیره … بعد از اون تفریحم شده بود هفته ای یکی دوروز خونه مهتاب اینه … و کم کم از پشت میکردمش … البته معلوم بود دوست پسره بد جور از پشت کرده بود همیشه …
مهتابم برام سنگ تموم میزاشت و بهترین ساکای دنیارو میزد … برای من شده بود عشق و حال که خودشم مکان داره …
یه 2 بارم تو خیابون … برام ساک زد که تجربه عالی بود … تا اینکه اواخر پاییز 90 بود که زنم باهام قهر بود و 3 روزی بود خونه مامانش اینا بود … منم به مهتاب گفتم اومد و شانسم اونروز پریود بود و هر کاریم کردم از پشت نداد … اما همونجوری که من رو مبل نشسته بودم … رو زمین بین پاهام نشست و کیره بد جور راست شدم که داشت پوستشو پاره میکردو در آورد و شروع کرد از سرش ماچ کردن … کلی داشتم لذت میبردم … شاید باور نکنین اما حداقل 20 دقیقه برام ساک زد و جلق زد اما انگار نه انگار … بدبخت دهنش خشک شده بود … بالاخره رازیش کردم … که یه ذره از کون بکنمش … رفت رو مبل و شلورارو شرتشو تا نصفه داد پایین و قنبل کرد (مدلی که خیلی دوست دارم ) منم یه ذره کرم زدم … یواش یواش فرستادمش تو سوراخ … خوش بختانه نیاز به سرو صدا وو جا باز کردن نداشت … فکر کنم 1000 باری کون داده بود … شروع کردم به تلمبه زدن و … مهتابم فقط آه ه ه ه میکشید … یه 7-8 دقیقه ای تلمبه زدم … کم کم داشت آبم میومد … حرکتام نا منظم شده بودو … با فشار 4-5 تا دیگه تلمبه زدمو … همه آبمو تو کونش خالی کردم … تو همین حین خالی کردن و حال کردن آخر بودم که صدای کلید انداختن توی در اومد … پشتشم صدای زنم که امیرررررررررررررررر چه گهی میخوری ووو محکم میزد به در … منم از پشت کلید گذاشته بودم … مهتاب فوری شلوار کشید بالا و منم با بدبختی جمع وجور کردم … اما چجوری از طبقه 7 بپره پایین … سوال بود … زنمم فقط درو مکوبید … نزدیک بود همه همسایه ها برسن … رفتم درو باز کردم … رفت تو … مهتابم … داشت فرار میکرد که یه ذربه ناجور با کیفش به سرش زد که سر خورد سمت دیوار و … فوری بلند شد از خونه رفت …
من موندم و بدبختی … من موندم و نفسی که کلا بالا نمیومد … کل 6-7 سال و 20 تا دختری که باهاشون بودم از جلو چشمم میگذشت …

فقط برای اینکه آبروم نره و از این بدبخت تر نشم … 3-4 روزی التماس میکردم …
تا بالاخره راضی شد … که مثلا کاری نکردیم …و این از فشار قهر بوده و …
اما از اون روز دیگه سمت هیچ کس نرفتم … امیدوارم عادت کنم و بتونم از این به بد سالم زندگی کنم … چون به آبرو ریزیش نمی ارزید

نوشته: امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها