داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فانتزی های ذهن یه باکره ی داغ

سلام. این متن یه دلنوشته است و واقعیت نداشته و نداره. صرفا تخیلات منه. نه داستان سکسی مینویسم و نه زیاد میخونم. فقط خیلی راحت چیزی که به ذهنم میاد رو ممکنه گاهی اینجا بنویسم. ممکنه شامل فتیش مخصوص خودم باشه و یا گاهی ملایم و گاهی خیلی خشن باشه. چون در حین احساسی بودن، همیشه توی فانتزیام دوست داشتم که درد بکشم و حتی گاهی زخمی و کبود شم…به هر هر حال، اینجا خودسانسوری ندارم. دوست دارم خود واقعیم باشم. پس اگه از چیزایی که که گفتم خوشتون نمیاد، هیچ ایرادی نداره. نخونین مطالبم رو. پس دلیلی هم نداره که کامنت های توهین آمیز بذارین و یا نظر شخصی خودتون رو به کسی تحمیل کنین. هر چیزی با یه سرچ کوچولو توی نت درمیاد. پس اگه معنی اصطلاحی رو ندونستین (مثلا فتیش که دیگه اکثرا میدونن ولی ممکنه یه عده ندونن هنوز) میتونین بدون پرسیدن توی نت سرچ کنین. و باز این رو هم بگم که نظرها متفاوته ممکنه به نظر یکس خیلی چرت باشه چیزی که نوشتم و به نظر یکی دیگه خیلی داغ. پس لطفا به همدیگه و سلایق و تفکرات همدیگه احترام بذاریم.
“دلم بغل میخواد، آغوش میخواد. یه آغوش مردونه. یه آغوش گرم و پرقدرت. یکی که توی بغلش آروم شم…
درکم کنه…
خودم رو…
محدودیتامو…
فانتزیامو…
فتیشمو…
دوست دارم از پشت بغلم کنه. گرمای لباشو روی گردن باریک و ظریفم حس کنم…
توی این سرمای زمستون…
از گرمای بدن هم گرم شیم…
بدن به بدن…
پوست به پوست…
تماااام برجستگیامو، ظرافت دخترونمو با پوستش حس کنه…
داغیمو، لرزش بدن به نسبت تپلمو توی دستای مردونه اش…
منم حس کنم، غرورشو، مردونگیشو، برجستگی هاشو از پشت روی بدنم…
با یکی از دستاش همونطوری که داره گردنمو میبوسه و لباشو میکشه روش، در حالی که لرزش من بیشتر میشه و کم کم نفسام به شماره میوفته و آه و نالم بلند میشه، گردنمو فشار بده. توی گوشم بگه که مال خودشم… هیچکسی نمیتونه از همدیگه جدامون کنه… منم خودمو بسپرم به دستش که هر طوری دلش میخواد نفسامو کنترل کنه… بدنمو با لباس کبود کنه…
کم کم حس کنم که دستش میره زیر لباسمو شکممو نوازش میکنه…
همینطور که با نوک انگشتاش آروم میکشه روی شکمم، انگشتاشو توی نافم حس کنم، اونم داغی ناف تنگ و گودمو حس کنه. ناخواسته یه آه بلندددد بکشم و در دهنمو بگیره و با اون یکی دستش بیشتر فشار بده انگشتشو توی نافنو بچرخونه…
دیگه سینه هام سفت سفت شدن…
پوستم دونه دونه شده…
کم کم انگشتشو بماله لای لبای داغمو با زبونم خیس بکنه و بماله روی نوک سینه های سفت شدم…
نوک کوچولوی سینه های به نسبت تپلمو بذاره بین انگشت اشاره و انگشت وسطشو بچلونه…
به التماس بیوفتم…
التماس دستا و بدن مردونش…
صدای ضخیم مردونه اش…
با ناله های پر از درد و لذت دخترونه ام…
آخ که چه ملودی داغی میشه…”

نوشته: دختر باکره

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها