داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

پارتی هیجان انگیز

سلام دوستان این خاطره خیلی صحنه سکسی نداره بیشتر هیجانش برام مهم بود:
از طرف یکی از دوستام که اتفاقا با خانمش تجربه انواع فانتزی رو داشتن دعوت شدم خونشون پارتی. منو دوست دخترم نرگس رفتیم
یه زوجی بودن دختره ازین شلوارکای لی که فقط باسن رو میپوشونه پوشیده بود با بلوز تنگ
حتی خط زیر باسنش دیده میشد
چهرشم نسبتا خوب بود ولی کون و هیکلش عالی و میزون
اولش من فقط نگاه معمولی کردم بهش مث بقیه
بعد وسطای رقص یهو اومد از پشتم رد شد دستشو به بهانه اینکه میخواد رد شه زد پشتم
من فکر کردم شاید میخواسته رد شه منو با دستش کنار زده
ولی دوبار دیگه اینکارو تکرار کرد
یه بارم پشتم بود کونشو مالوند به کونم
من اولش گفتم نکنه من به خودم برداشتم ؟
باز دیدم این همه علامت؟؟؟!!!
خلاصه واسه اینکه تستش بزنم در حالیکه شوهرش روبروش میرقصد نرگسم روبروی من میرقصید خودشم پشت سرم بود، خیلی آروم حین رقص دستم زدم به کونش
میخواستم ببینم واکنشش چیه
دیدم برگشت فقط نگاه کرد
ولی جاشو عوض نکرد
و متوجه شد تلاش میکنم دوباره دست بزنمش
بعد چند دقیقه یهو رقصا شلوغ پلوغ شد یه لحظه من برگشتم سمتش اونم قشنگ اومد بغلم کونشو گذاشت رو کیرم یه تابی هم داد و واسه اینکه تابلو نشه من رفتم عقب یعنی اگه نمیرفتم اون همچنان داشت کونشو به کیرم می مالوند
این وسط مسطا هم هر وقت میشست نگاهمون قفل میشد یه لبخندی میزدم بهش. اونم روی خوش نشونم میداد. آخرم واسه اطمینان بیشتر دوباره رفتم تو همون موقعیت که شوهرش روبروش بود نرگسم روبروم، از پشت کونشو با دست می مالوندم اصلا به روی خودش نمی‌آورد
یه بارم همون وسط یه لحطه دستمو انداختم دور کمرش
قشنگ وا داد ولی سریع جدا شدم تابلو نشه.
هیجانم اینقدر زیاد بود عقلم قد نمیداد چیکار میکنم.
نرگسم تیزه حسش قوی بود بو برده بود هی منو دور میکرد
همیشه تو داستانهای سکسی که این صحنه ها رو رقم میزنن فکر میکردم خالی بندیه … اونشب واقعیش برام رخ داد خییییععلی بهم چسبید از سکس بیشتر لذت داشت
فردا عصرش نرگسو آوردم به یاد اون زن مست کردمش
شوهرش یبس بود فک کنم اونم بو برده بود
شایدم فانتزیشون بوده تا صبح هزاران حدس و گمان از ذهنم رد شد
نمیدونم چرا زود حاضر شدن رفتن… حتی نگاش کردم رفتم تو آشپزخونه ولی نیومد…
و منو با هزاران سوال و ابهام تنها گذاشت
پایان

نوشته: امید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها