داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فقط یک مرد 56

درحاشیه جاده آهن و یه خورده در شیبی پایین تر از سطح جاده شروع کردم به دویدن . بالاخره خودمو رسوندم به مرکز آبادی نمی دونستم کجاست ولی به نظرم اومد که باید اطراف کرج باشه . سوار یه ماشینی شدم که به تهرون می رفت . سعی کردم صورتمو روبروی راننده و دیگر مسافران نگه نداشته باشم که یه وقتی موفق به شناسایی من نشن . رسیدم به غرب تهران و طرفای میدان آزادی . دور و بر تر مینال غرب پیاده شدم و از اونجا یه ماشین گرفتم برای تر مینال شرق . می خواستم هر جوری شده خودمو به یه جایی برسونم که به شهرم نزدیک تر باشه و اگه تماسی با دولت گرفتم زود تر بتونم بزنم به چاک . هرچند اگه می خواستند منو دستگیر کنند سه سوته هم می تونستند . پس همون بهتر بود وقتی که رسیدم بابل باهاشون تماس می گرفتم . بین راه تظاهرات عجیبی رو دیدم . تیراندازی هوایی و ماموران چماق به دست بودند که چه جور با باطوم دنبال آدما بودند . می خواستم لب باز کنم و از راننده بپرسم که دوباره انتخابات بر گزار شده با خودم گفتم گور بابای سیاست و سیاستمدار به من چه مربوطه .. یه وقتی دیدی چند کلمه بیشتر حرف زدم و منو شناختند . دلم واسه بابا مامان و کتایون تنگ شده بود . راننده از کوچه پس کوچه ها زد و خودشو رسوند به تر مینال شرق . انتظار داشتم که اونجا از این خبرا نباشه . ولی شرق خیلی بد تر از غرب بود . در حاشیه تر مینال شرق چیز عجیب تری رو دیدم . یه چیزی که داشتم شاخ در می آوردم . تمام این تظاهرات فقط و فقط به خاطر من بود . زنا دستشون پلاکارد بود و داشتند تظاهرات مسالمت آمیز می کردند ولی ماموران به طرفشون حمله کرده و تیر اندازی هوایی می کردند . یه طرف که تعداد زیادی از اونا گرد هم اومده بودند یک صدا فریاد می زدند .. ما همه پیرو توییم پاک سیرت .. کوروش کجایی که فدای کیرت .. تو باشی روی ما و ما به زیرت .. نمی دونستم که این پاک سیرت دیگه کیه . شاید من از بس سرشتی پاک داشته دارن به من میگن پاک سیرت . از ترس این که نکنه این سنگها و گلوله ها یکی بخوره به سرم فوری خودمو رسوندم به یکی از سالنهای تر مینال شرق .. اتفاقا تلویزیون هم داشت تظاهرات زنا رو نشون می داد -آشوبگران با به آتش کشیدن سطلهای زباله عمومی و بسیاری از مغازه هاجز آن که بخواهند خود را ازخواسته هایشان دور نگه داشته باشند نفع دیگری نخواهند برد . ناگهان اخبارگو خبر جدیدی رو خوند : به گزارشی که هم اینک از حوزه علمیه قم به دستم رسید تو جه بفر مایید . در پی فتوای مراجع تقلید مبنی برحرام بودن این مسئله که زنان بی شوهر و شوهر دارکه نباید  خود را در اختیار کوروش آریایی قرار دهند حضرت آیت الله پاک سیرت فتوایی صادر فرمودند که در چنین شرایطی نه تنها ایرادی ندارد بلکه امر واجب می باشد و این یک واجب عینیست . از آنجایی که مشارالیه را محارب با خدا تشخیص دادند ولی هم اینک سایر مراجع اعلام فر مودند که پیروان و مقدلین حضرت آیت الله پاک سیرت دامه افاضاته می توانند به ایشان اقتدا نمایند و حکم ایشان از مقبولیت قانونی و شرعی بر خوردار است . صدای تیراندازی هوایی قطع شد . زنان آرام گرفتند و به آغوش هم می خزیدند . دولت مردان فهمیده بودند که با این دسته پیچیدن نتیجه ای جز تباهی و سقوط ندارد .. سرمو انداختم پایین که کسی منو نبینه . چند تا زن اومدن کنارم نشستن -خب راست میگیم دیگه . این کثافتا واسه این که کیر کوروشو به کشور های بیگانه مخصوصا این کثافتای عرب و لبنانی کرایه بدن الکی فتوا صادر می کنن که کیر کوروش خوردن حرامه . اگه حرامه پس چرا می فروشین به کشور های خارج و پولشو می گیرین . من که تو کتم نمیره سودابه -منم همین طور سیمین جون . معلوم نیست با این کوروش چیکار کردن که پیداش نیست . فقط می خوان از آب گل آلود ماهی بگیرن . اگه دست خودشون باشه این پدر سوخته ها فضولات انسانی رو هم می فروشند و باهاش تجارت می کنند -خاک تو سرشون . ولی خوب کیری بهشون زدیم . کثافتا . فکر کردن حریف ما زنا می تونن بشن . ولی دو تا زن چپ و راستی من عجب زنایی بودند . دیگه از روسری خبری نبود . نمی دونم چرا اینا این جوری شده بودند . در مملکت اسلامی . خانوما بدون روسری خیلی تعجب داشت .. پس این پاک سیرت یه ملا بود . واقعا ملای شجاعی بود . به نظرم میومد قبلا هم اسمشو جایی شنیده بودم . آها یادم اومد بعضی از دوستام که می رفتن تو سایتای کامپیوتری می گفتند تو سایت امیر سکسی یه فتوایی صادر و منتشر کرده که زنا می تونن موقتا از شوهرشون طلاق بگیرن و برن صیغه یکی بشن و بعدش دوباره باید به شوهر اولشون رجوع کنند . این یک اقدام شجاعانه و بر خلاف سنت های شرعی و عرفی بود که این مرجع از جان گذشته رو حرفش وایساده بود و می گفت اگه صیغه مجازه پس این هم نباید ایرادی داشته باشه و هر گونه تغییر شکلی درش مجازه . چند بار تا آستانه مرگ و شهادت پیش رفت ولی دست از مبارزه بر نداشت . فدات پاک سیرت جون . یادم باشه اولین مجتهدی که خارج از نوبت زن و دختر و خواهرشو بگام تو باشی . بدون نوبت این کارو واست انجام میدم . البته به شرطی که زن یا خوار مادر داشته باشی . کون لق مراجع سازشکار .. یکی از اون ماشینای شخصی رو سوار شده و به طرف بابل رفتم . دلم برای این جاده و تماشای اون تنگ شده بود . خواب شدید گیجم کرده بود . دو سه شب بود که خوب نخوابیده بودم . خودمو مجبور کردم که نخوابم .می ترسیدم اگه بخوابم شناسایی بشم . رادیو فقط داشت گزارش های مربوط به تظاهرات رو پخش می کرد . چه عجب ! دموکرات شده بودند و پس از پیروزی نهضت زنان میذاشتن هر چه می خواهد دل تنگشان بگویند . .. بالاخره به بابل رسیدم و حوالی ترمینال جدید شهر پیاده شدم که برم خونه مون .. حالا دیگه وقت تلفن زدن به دولتی ها بود . جریانو واسشون تعریف کردم . یعنی این که تو شهر خودمون هستم و به شرطی گوش به حرفاشون می دم که حداقل دو هفته بهم مرخصی بدن . خیلی ذوق زده بودند و در جا قبول کردند . بیخود نگفتم یک ماه . خیلی آدمای ماهی هستند این بنده خدا ها . هر جایی و چیزی که به درد کاسبی اونا بخوره خوب هواشو دارن . دین و ایمان کیلویی چند ;/; به خونه نزدیک شدم . می خواستم واسه کتایون سور پرایز باشه . باهاش تماس گرفتم . به چند قدمی خونه رسیده بودم . -داداش کی میای ایران دلم واست یه ذره شده . -شاید امروز اومدم .. -اگه بدونی خونه رو چه گلکاریهایی که واست نکردم . خیلی شیک شده . -کتایون مسخره می کنی ما تو حیاط خودمون باید کمر خم می کردیم راه می رفتیم جا کجا بود گل بکاریم . داداش ما رو گرفتی ها این خونه داخل شهری ما یک هکتاره . تازه ویلا ها و خونه های اطرافو بگو .. دودستی زدم تو سرم و گفتم ای کوروش خاک تو سرت عجب خنگی شدی تو . تو خودت خونواده تو از این خراب شده بلند کردی . دیگه اصلا حواس واسه آدم نمی مونه . بهتره تا این همشهریها منو نشناختن از اینجا بزنم به چاک وازکتایون  یه جورایی  که نفهمه من بر گشتم , آدرس اون خونه ای رو که توش زندگی می کنن بگیرم و برم پیششون . بازم باید غافلگیرشون کنم … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها