داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فقط یک مرد 18

حواسم رفته بود پیش کبوتر صحرا . عجب تیکه ای بود . می ارزید که آدم آب کیرشو حروم اون بکنه . شبنم خودشو آماده کرد . همون شورت و سوتینی رو که کبوتر واسش آورده بود پاش کرد وهمونجوری روبروم قرار گرفت . خیلی ناز شده بود . شباهت زیادی به دخترش ملوس بانو داشت . صورتش پر تر بود . اما شکمش یه خورده چربی داشت که در هر حال این تن و بدن به درد یک بار مصرف می خورد . منم چون می خواستم قال قضیه رو بکنم زود خودمو لخت کردم . این شبنم جونو که خوب بوش کردم هم بوی عطر ملایم روزو می داد و هم بعضی از قسمتهای بدنش بوی مشک  و عطر آهوی ختن . از پشت شورت نازک و سفیدش که کوسشو بو می کردم بوی مشکو می داد . -شبنم جون بالاخره نفهمیدم که تو از شوهرت جدا شدی یا نه که حالا در اختیار من قرار گرفتی . -کوروش جان مولای ما هر کاری که می کنه درسته ما به اون اقتدا می کنیم . اونو بغلش کرده و بردم گوشه کنار و انداختمش رو تخت و کیرمو به طرفش نشونه رفتم و گفتم ببین تو الان داری به این اقتدا می کنی . مجتهد و مرجع تقلید تو اینه . این .  کیر کوروش آریایی . اگه اینو بر زبون نیاری دیگه از کیر خبری نیست . حتی اگه این امیر المومنین کوس خل بی غیرت بی ناموس بخواد منو بکشه .. نزدیک بود به گریه بیفته . سر کیر منو گذاشت تو دهنش و بعد از چند تا بوسه بهم گفت : این کیر و صاحب این کیر سرور و صاحب منند . -حالا شد یه چیزی . تو وقتی داری بهم کوس میدی دیگه نباید از یه مرد دیگه صحبت کنی . تو که خودت یک زن مومن و با تقوا و با حجابی و این چیزا که حالیته . پس سعی کن رعایت کنی .. حالا من یه حالی بهت میدم که تا آخر عمرت یادت نره . کف دستمو گذاشتم رو شورت کوچولو و سفیدش . کوسش از بس گشاد بود کف دستم تماما روش قرار می گرفت و من بدون این که شورتشو پایین بکشم اونو به طرف کوسش فشارش داده چنگش می گرفتم . اون قدر این کارمو ادامه دادم که پشت و جلو شورت هر دوطرف خیس شد .. -شبنم خیلی هوس داری . زبونمو گذاشتم رو همون شورت خیسش . دو تا دستمو گذاشتم رو سوتینش و اونو از سر در آوردم . حالا دستام رو سینه هاش بود و دهنم رو شورتش . -خوشم می آید . خوشم می آید -شبنم جان منم دارم این کارو می کنم که خوشت بی آید . خوشت بیآید . شورتمو گذاشتم تو دهنم همزمان با اون قسمتی از کوسشم همراه با شورت رفت تو دهنم .. -کوروش آلت .. آلت .. -صبر کن زوده .. -آلت .. -تا اسم آریایی اونو نبردی بهت نمی دم .. -کییییرررررر کوروش خان کیییییییرررررررر کوس  زن ملا عمر کیییییییررررررررر می خواد کییییییییرررررررررر کوروش خان آریایی رو .-این شد یه چیزی . ولی دیگه نگو زن ملا عمر . اگه هنوز زن ملا عمر طالبانی هستی چرا زیر کیر من خوابیدی ;/; شورتشو از پاش در آورده و رو همون تخت چوبی که پایه هاش لق بود و هر لحظه می ترسیدم که دوتایی مون سقوط کنیم شروع کردم به گاییدنش . هر چند کوسش گشاد بود و کیرم آزادانه داشت داخلش حرکت می کرد ولی با این حال بازم کیف می کردم . زن یه شیخ مذهبی کوس خل و جانی رو داشتم می گاییدم و این خودش یه عظمتی بود که این جوری پوزه آدمای از خود راضی رو به خاک بمالم . از بس خوشبو و خوش عطر بود با کمال میل و اشتها همه جاشو می بوسیدم و می بوییدم . اونم مثل دخترش حشری حشری شده بود . حق هم داشت این مردان مذهبی و ملاهای مجتهد از بس زن داشتند  حتی به سوگلی خودشون هم اون جور که باید و شاید نمی تونستند رسیدگی کنند . اوخ اوخ دیشب از دست پشه امون نداشتم و حالا از دست این قج قج تخت چوبی که هر لحظه امکان سقوط آزاد و شکستن پایه هاش می رفت . این وضعیت منو به یاد زمان قاجاریه مینداخت . هر چند اون دوران مر بوط میشه به پدر پدر بزرگای ما ولی خب عکسایی که تو کتاب تاریخ دیده بودم و فیلمایی رو که از  زمان نشون می دادند درست شبیه همین وضعیت فعلی ما بود . مجبور شدم شبنم رو هم به دیوار لبه تخت بچسبونم و شانس آوردم که قد تخت کوتاه بود و خودم رفتم اون پایین تخت ایستادم و گاییدنمو از اون مسیر ادامه دادم . حالا اگه قرار به سقوط بود شبنم جون می افتاد ولی اون غرق هوس بود و این چیزا خیالش نبود . یکساعت تمام اونو گاییدم و کوسش دریایی از آب و خیسی شده بود . ناقلا چقدر خود نگه دار بود و سرم کلاه گذاشته بود که وقتی متوجه شدم ار گاسم شده بهم گفت واسه دومین باره که ارضا شده …. خاک تو سرت کوروش آریایی که این شبنم سرت شیره مالیده . یهو یادم اومد که ای دل غافل کاش همون اول تو کوس این زن آب می ریختم الان حساب احتمالات میگه بچه دختره .. تازه اگه حاملگی صورت گرفته باشه . کی میخواد ماه اینجا صبر کنه و ببینه جریان از چه قراره . من حتی روز که سهله ساعت دیگه نمی تونم اینجا رو تحمل کنم . حالا باید تو کوس شبنم خاتون آب می ریختم . خوار مادرتو میگام شبنم خاتون . الان یه ضرر به این ملا عمر می زنم که اون سرش ناپیدا . دوباره رفتم رو تخت و با حرص و لج و کیف و لذت چند تا ضربه به ته کوس شبنم زدم و یه سرویس از آب حیات آریایی رو گوارای وجود شبنم جونم کردم و در همین لحظه تخت هم شکست و دوتایی مون هم کف اتاق شدیم .-اوخ کوروش جون فدای سرت .  به امیر المومنین میگم یه تخت فلزی واسمون سفارش بده که بیشتر و بهتر روش حال کنیم . اگه بار دارشم تخت فلزی و محکم لازمه که بتونه نگه دار هر دومون باشه …. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها