داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فقط یک مرد 28

دوتایی شون طوری به من لذت می دادند که انگاری قفل کرده بودم و قدرت هر حرکتی از من سلب شده بود .. از یه طرف باید کوس مریلین رو لیس می زدم و بهش لذت می دادم و از طرف دیگه حواسم به کیرم می بود که به این زودیها خالی نکنم . دستمو از زیر کون مریلین بر داشته و جفت سینه هاشو چسبیدم تا دو سره بهش حال داده باشم مادره یه جوری خودشو رو کیر من حرکت می داد که انگار چند ساله از نعمت کیر بی بهره بوده در حالی که تازه یه ماه هم نمی شد که این اتفاق گریبانگیر مردم دنیا شده بود . جین در حال کوس دادن به من کف دستاشو گذاشته بود رو زانوهام خیلی نرم با پاهام ور می رفت . رو هر قسمت از بدنم که تمر کز می کردم فقط لذت بود و لذت .  نمی دونستم باید با این دونفر چه شیوه ای در پیش بگیرم . حتما اونا هم انتظار داشتند که بار دار شن ولی تا اونجایی که من می دونستم تمام هم بستری ها به بار داری منتهی نمیشه . زمان تخمک گذاری شرطه . اسپرم باید قوی باشه . اینم میشد به عنوان یه پیشنهاد مطرح کرد که از این به بعد زنایی رو به نوبت پیش من بفرستند که بین روز چهار دهم تا شونزدهم بعد از روز اول پریودشون قرار داشته باشند . یعنی هفت هشت روز از پایان پریودشون گذشته باشه . اینجوری احتمال بار داری خیلی خیلی قوی تره .. لبمو رو کوس مریلین قفل کرده و با چند تا ضربه ملایم و نوازشی که به بدن جین وارد کردم حالیش کردم که خودشو ازم جدا کنه . خوب گرفتن که چی دارم میگم . با دستم رو شکم هر یک از اونا یه نیمدایره کشیدم و بهشون فهموندم که اگه میخوان حامله شن باید به حرفام گوش بدن . دیگه نمی تونستم حالیشون کنم که دارم دچار کم آبی میشم و باید در مصرف آب صرفه جویی کنم که به خشکسالی دچار نشم . اونا رو کنار هم رو تخت و در دو گوشه اون خوابوندم . اول کیرمو فرو کردم تو کوس مریلین و با چند تا ضربه چند تا قطره آب ریختم توی کوسش . و با یه فشار شدید جلوی ریزش بقیه آبو گرفته و این بار رفتم سراغ جین که اخماش تو هم بود و انتظار داشت اول تو کوس اون خالی کنم . ولی من عدالت و انصافو رعایت کرده بودم . آخه مریلین بیچاره بچه نداشت . البته به نظرم اومد که آب بیشتری تو کوس مادره ریختم . بعد از یه ساعت که خستگی در کردم و گذاشتم که آب کیر اون داخل حل شه  روز از نو و روزی از نو رو پیاده کرده و دوباره گاییدن این مادر و دختر حشری رو شروع کردم . این مرد خونه دیگه اومده بود و نزدیک ما نشسته بود . یه گیتار دستش گرفته و حالا خودش واسمون آهنگ می زد . اسمشم بود ویلیام . ویلیام جون امریکایی . به خوابشم نمی دید که یه ایرونی بیاد کوس زن و دخترشو بگاد . اون که سهله خبر نداشت که همین کوروش آریایی رفته تو کاخ سفید و کلنگ رو اونجا بر زمین کوبیده . تا حالا سرخپوست وسیاهپوست و سفید پوست گاییده بودم و هنوز نوبت به زردپوست نرسیده بود . گاییدن زرد پوستها رو کمتر می پسندیدم .. فکرم رفته بود جای دیگه . دیدم که جین و مریلین بد جوری افتادن به جون من و ازم کیر می خوان و میخوان که باهام حال کنن . یه جاهایی مادره و دختره کم نمونده بود که همدیگه رو بزنن که ویلیام اومد واسطه شد . این بار برد با مریلین بود . اومد رو کیرم نشست و اون قدر بر سر این کیر بیچاره کوبید و خودشم یه فریادی کشید و از حال رفت . من موندم و جین . پاهاشو از وسط باز کرده و گفتم کیر کیر می کنی بیا . یه جوری گاییدمش که اشکاشو در آوردم . با این که خیلی هم هوس داشت ولی می خواست از دستم در ره . دیگه خسته شده بودم و انگار داشتم بیرحم می شدم . نذاشتم از دستم در ره . با این که جیغ می کشید و کمی دردش گرفته بود ولی هوس از سر و رو و کوسش می بارید . اونو هم به ار گاسم رسوندم و دیگه همه از حال رفته بودیم و این ویلیام کوس خل واسه خودش داشت یه آهنگ رمانتیک می زد و همه مونو خواب کرد . صبح که از خواب پاشدم دیدم این دو تا زن عین خرس قطبی گرفتن خوابیده ان . از جام بلند شدم . یه نگاهی به دور و برم انداختم . با خودم گفتم نکنه این امریکاییهای عوضی عین رهبران خودشون باشن که از هر طرفی باج می گیرن و به همه خیانت می کنن و به خاطر بیست میلیون منو  تحویل بدن . هرچند آخرش باید به دام بیفتم ولی دوست نداشتم اینا جایزه بگیرن . شوهره نبود اگه می خواست تحویلم بده حتما تلفن می زد بیان .درهر حال لباسامو پوشیده پولمو هم تمام و کمال سر جاش بود و از خونه خارج شدم . سرمو پایین مینداختم تا کسی به چهره ام خیره نشه . این زنا بودند که بیشتر منو می شناختند تا مردا . هنوز تا لوس آنجلس کلی راه بود . ولی مسیر حرکتو نمی دونستم .. به یه شهر کوچیک رسیده بودم . اوخ جون یه تابلو راهنما می گفت لس آنجلس از سمت چپ میرن . خیلی خوشحال شده بودم . ولی یه خورده که با خودم فکر کردم دیدم که اصلا خوشحالی نداره چون من که قرار نیست با اسب و قاطر یا پای پیاده برم به دومین شهر بزرگ امریکا .. شهری که بعد از ایران خودم بیشتر از هر جای دیگه ای تو دل خودش ایرونی جا داده … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها