داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فقط یک مرد 153

کتی بگو من چیکار کنم . دوست داری با کجات ور برم . کجاتو بخورم . به کجات حال بدم . -نمی دونم مرد من تو هستی و فرمان به دست توست .. -خسته شدی نه . این سکس برات یک نواخت شده . من اگه جات بودم الان می خوابیدم دم صبح یه تکونی به خودم می دادم . -داداش معلومه چی داری میگی ;/; انگار خارجی ها یه چیزی توی کسشون ریختن که تو رو این جوری کردن . -کتی ازم ناراحت شدی ;/; باور کن قصد نداشتم تو رو دلخور کنم . -کارتو بکن زیاد حرف نزن . یه نگاه به کسم بنداز از خودت خجالت بکش . داداش آدم سوپر ما فوق تخصص باشه اون وقت کس ما باید اشک بریزه . -کتی اگه عصبی بشی من بی حال میشم . یعنی هیچکار نمی تونم بکنم -ببینم اگه یه غریبه رو ببینی اینت بلند میشه -کتی به جون تو همین الان شق شقه -جون خودت دیوونه . هر وقت باشه داداشمی از منم کوچیک تری .. -یه خواهر خشن خیلی اعصاب آدمو خراب می کنه -باشه آفرین . دست ننه ام درد نکنه با این پسر آوردنش . حالا واسه ما دور می گیری . کتی همینم جور داشت غر می زد و من داشتم شکمشو ناز می دادم . بهترین جا رو انتخاب کرده بودم . آروم آروم شکم و پهلوهاشو می لیسیدم و نوک زبونمو گذاشته بودم رو نافش و باهاش بازی می کردم . -کتی عزیزم خواهر قشنگم قربون اون ناز و ادات بشه این کوروش . -ببوس ببوس .. عزیزم ببوس . پسر یا دخترتو ببوس . با عشق و هوس شکم کتی جونو می بوسیدم . -کوروش لذت می برم . حال می کنم .. برو پایین تر -کتی همین کارو دارم می کنم .. آروم رفتم پایین . با این که هنوز در ابتدای راه بود ولی حس می کردم که این تغییرات در کوسش هم اثر گذاشته . همش به این فکر می کردم که چند ماه دیگه که پا به ماه شه این کس چه وضعیتی پیدا می کنه .. من چیکار کنم . برای من که قحطی کس نیست . تازه چند هزار زنی رو که در سراسر جهان بار دار کردم همه شون به همچین وضعیتی دچار میشن کس کتی که از اونا رنگین تر نیست یعنی خون کتی از خونشون رنگین تر نیست . با این حال طوری کس خواهر جونمو میک می زدم که انگاری دارم عسل  می خورم ولی کس افسانه  در این روز ها ی اول حاملگی این جوری نشده بود . -جووووووون کتایون . هر وقت باشه مال وطن و مال فامیل و مال خواهرم از همه خوشمزه تره -دیدیم تا اومدی داشتی براش سر و دست می شکستی ;/; -من چیکار کنم تو عجله داشتی و امون ندادی نذاشتی عرقمون خشک شه -فکر می کردی دستور  از بالا رسیده -ولی من از خواهرم انتظار داشتم که هوای داداش خسته شو داشته باشه -آووووووخخخخخخ داداش حرف که می زنی دهنت رو کس من شل میشه . بچسب بهش . با دندونات آروم گازشون بگیر .  دستاشو دور گردن من حلقه زده و با سرم بازی می کرد . کسش خیلی خیس و لغزنده شده بود . باید با کیرم اون خیسی و هوسشو بیرون می کشیدم و خوب تمیزش می کردم . کیرمو رو به صورت خواهرم گرفته گفتم -ببین عزیز این الان بیش از هر وقت دیگه ای آماده برای انجام وظیفه هست . پس دیگه نگو هوای خواهرمو ندارم . یه دستی رو کیرم کشید و در حالی که لبخند می زد گفت انگاری هر بار که می بینمش از دفعه قبل کلفت تر و سر حال تره . -کتی دیگه وقتشه . حالا باید اونو فرستاد اون داخل کیرمو کردمش تو کس کتی جونم -داداش داداش داداش .. لبه هاشو داشته باش . بچسبونش رو کیرت . دست از روش ور ندار . اوخ جون جون .. بزنش تا اون ته . چه حالی می کنم . می دونم کوچولوت هم الان داره حال می کنه . داره لذت می بره . به بابایی خودش سلام می کنه . داداش آروم بیا روم . بچه چیزیش نمیشه . به مامانش حال بده . هر چی بیشتر هوامو داشته باشی کوچولوت خوشگل تر میشه . -خیلی دلت می خواد نسل خونواده ما ادامه داشته باشه ;/; -نمی دونم هرچی خواست اون بالایی باشه . -ولی کتی من الان شاید پدر صد ها بچه باشم . -آره ولی اون بچه ای که من بهت میدم با یه بلیط دو سره ردیف شده . ارزشش بیشتره .. ترجیح دادم کتی رو ببوسم تا از این حرفای الکی نزنه . لذت می بردم از این که کتی جونم که یه روزی ازش حساب می بردم از کیر من لذت می بره . کیرمو از زیر به طرف بالای کس کتی می زدم . وقتی کیر به ته کسش می رسید و زیر شکمم به بالای کسش می چسبید کتی از هوس زیاد لبامو گازش می گرفت . ولی من به همون صورت می کردمش . جوووووون خواهر نازم . چقدر از حالت بسته چشاش خوشم میومد . یه غرور خاصی رو در خودم حس می کردم از این که کتی محتاج کیر من شده . دو تا لبه کس کتی رو به طرف وسط می چسبوندم . یادم میومد دفعه پیش که اونو می گاییدم به دو طرف بازشون می کردم . خیلی زود رفته بود به حال و هوای بار داری . این اگه یه خورده شکم می گرفت من یکی باید یه چند ماهی از ایران دور می شدم تا ناز کردناشو نبینم . ولی عاشقش بودم . دوستش داشتم . فقط من و اون تنها یاد گار هاو نشونه های بابا مامانم بودیم . می دونستم دلش پسر می خواد . …. ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها