داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فقط یک مرد 7

ای امان من می خوام استراحت کنم . تلویزیون نگاه کنم . این چه وضعیه یه کارگر که درروز چند ساعت کار می کنه چند ساعت هم استراحت می کنه .. این چه وضعشه . دیگه نمی دونستم این تازه روزای کم کاری منه . دخترا هر دو تاشون زیر نشون می دادند و یکی از اونا چند سالی از اون یکی بزرگتر بود . ترس برم داشته بود نکنه بخوان واسم پاپوش درست کنند و منو از نون خوردن بندازن . -اکسیوز می مادام .. مومنت .. پلیز ویت .. رفتم بیرون از ساختمون و قبل از این که من محافظامو پیدا کنم اونا منو پیدا کردند .. شانس آوردم به تور ایرانیاش خوردم وگرنه اصلا از امریکاییهاش خوشم نمیومد . -بابا جان این دیگه چه بر نامه ایه مگه توامریکا زیر سال ممنوع نیست ;/; -امان از دست تو کوروش آریایی . الان وضعیت فرق می کنه . تمام معادلات بهم خورده  . تمام این قوانین مالیده شده رفته . اصلا کدوم مردی جز تو هوس داره و کیرش بلند میشه که بخواهیم  این قوانین رو پیاده کنیم . برو نگران نباش کارتو بکن . برو که خدا روزیتو جای دیگه ای حواله کنه . واقعا شانس در کیا رو می زنه .. بر گشتم به ساختمون .. وای وای دوتا دختر نوجوون فقط با یه شورت تو اتاق بودند . بزرگتره رو تخت فنری بود و کوچیکتره رو تخت سفته و مثلا به اصطلاح  ما ایرونیها طبی .. اون زنی رو که قبلا گاییده بودم و ماه بعد فهمیدم که یه پسر واسم آورده به دو تا دختر اشاره کرد و به من فهموند که اونا دختراش هستند و با التماس حالیم کرد که وقتی دارم اونا رو میگام بهشون رحم کنم .. -مادام جان اگه اونا به مادرشون رفته باشند که غمی نیست . تازه تو ایران خودمون کار به جایی رسیده که دختر بچه ها دریده ترن . می دیدم که زنه همش سر تکون میده . فهمیدم که دارم واسه خودم حرف می زنم . خیال رفتن نداشت .. دستشو گرفتم و به طرف خارج از ساختمون هدایت کردم . داشت باهام دعوا میفتاد .عصبی شده بودم . هنوز عادت نداشتم که موقع گاییدن یکی مثل مبصر بیاد بالا سرم . آدم فکر می کنه در حال تقلب کردن یکی می خواد آدمو بگیره . هنوز به دم در نرسیده دیدم چند تا از محافظین ایرانی و امریکایی اومدن داخل .. -کوروش جان این چه بر خوردیه که با این خانوم محترم داری . معلومه اونو به جا نیاوردی .. امریکاییها هم یه مشت چرند یات می گفتند و از اون زن عذر خواهی می کردند .. -من میخوام دختراشو بگام البته فکر نکنم تو این مملکت تو این سن دختر داشته باشیم همه بی پرده ان . داشتم چی می گفتم ..آها یادم اومد من خجالت می کشم ننه بیاد گاییدن دخترارو ببینه به آدم زهر مار میشه . حالا اون خواهر کوچیکه میخواد گاییده شدن خواهر بزرگه رو ببینه یه چیزی عیبی نداره تحمل می کنم فرق می کنه . اون خانومه اگه اینجا باشه مارو ببینه کیرم بلند نمیشه اون وقت به ضرر خودشه . یه خورده با متانت با اون خانومه حرف زدند .. -ببین کوروش اون قبول کرد که بره ولی فقط مواظب باش که این دخترا رو لت و پارشون نکنی -خاطرت جمع . ننه شون منو لت و پار کرده و زهر منو کشیده .. من الان خودم لت و پار شده هستم . چند دقیقه بعد رفتم تو اتاق خودم . خواهر کوچیکه اون طرف داشت مارو دید می زد . رفتم اون بزرگه رو بغلش زدم  . هر چند هر دو تاشون کون دخترونه ای داشتند ولی مال بزرگتره یه خورده درشت تر بود . به نظر میومد که هر دو تاشون لال باشند . شباهتی به دخترای دریده امریکایی نداشتند . با یه حرکت مدل شورتشو کشیدم پایین و دهنمو گذاشتم وسط کونش و زبون پهنمو گذاشتم رو کوسش .. اونو رو هوا داشتم و نمی ذاشتم در ره . هر چی لگد می پروند فایده ای نداشت . مجبور شدم بندازمش رو تخت و خودم افتادم روش . سینه های متوسط اونو گذاشتم تو دهنم . وای چقدر نوکشون سیخ شده بود . انگشتو کردم تو کوسش . انگشت وسطیمو که هم دراز بود و هم گوشتی فرو کردم تو کوسش . با این که حس می کردم کوسش تنگه و انگشتم اون داخل با یه چسبندگی خاصی حرکت می کنه ولی هر بار که می کشیدمش بیرون از خون خبری نبود . ظاهرا این زیر ما دختر نبود . برای من چه فرقی می کرد من که نمی خواستم باهاش عروسی کنم . کوسشو درسته گذاشتم تو دهنم ودوتا انگشتمو فرو کردم تو سوراخ کونش و دیدم جیغش رفت آسمون . ظاهرا کونش زیاد کارکرد نداشت . باید تنظیمش می کردم . فایده ای هم نداشت اگه می خواستم راهشو باز کنم . با این جمعیتی که واسم صف کشیده بودند و توی نوبت بودن هر کی رو که می گاییدم دیدار بعدی ما دیدار به قیامت بود .  این دختر تازه پا به دنیای سکس گذاشته خیلی حشری بود . طوری شده بود که خودشو بلند می کرد بغلم می زد و سینه های منو می بوسید . اصلا فکرشو نمی کردم اونو در یه همچه حالتی ببینم . یه نگاهی به خواهرش انداختم و واسه این که بیکار نشینه و یه چیزی یاد بگیره  بهش گفتم  کام هیر … وقتی هم که  اومد کنار مون به خواهر بزرگه گفتم یعنی حالیش کردم که کوس و کونشو بندازه روسرم تا واسش لیس بزنم و از اون طرف چون طاقباز و کیرم رو به هوابود تونستم به کوچیکه بگم که کیرمو ساک بزنه .. بازم جای شکرش باقی بود که منظورمو از ساک … ساک فهمید . اولش با یه تردید خاصی اومد جلو .. بزرگتره با این که دوست نداشت خلوتش بهم بخوره ولی رو دلسوزی و مسئولیتی که نسبت به خواهر کوچیکش احساس می کرد و منو تحت تاثیر قرار داده بود بهش گفت که هر چی من میگم انجام بده .. منم به زبون داش مشتی ایرونی واسه دل خودم بهش گفتم نوکرتیم آبجی بزرگه ! فدای مرامت ! تا هر وقت دلت بخواد میگامت … ادامه دارد … نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها