داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

فقط یک مرد 37.

اینم از اونایی بود که به دیدنش هوش از سرم پریده بود ودست و پامو گم کرده بودم . سعی کردم به خودم مسلط باشم و متانت خودمو حفظ کنم . ناسلامتی اگه زشت تر از گوژپشت نتردام هم می بودم بازم برای زیبا ترین زیبارویان خواستنی بودم .  گیر افتاده بودم . نمی دونستم چی بگم . این هم حتما از اوناییه که زبون حالیش نمیشه و باید زبون عبری بلد بود . چقدر از این ترانه های اسرائیلی خوشم میومد . هرچند ضبط درست و حسابی نداشتیم ولی همون چند تا ترانه ای رو هم که گوش می کردم منو می برد تو حس . البته بیشتر وقتا آهنگهای یونانی و اسرائیلی رو اشتباه می گرفتم یه جورایی به نظرم شبیه هم میومدند . -کوروش آریایی چقدر بی احساسی . نمی خوای بغلم کنی ;/; نکنه تو هم مث بقیه مردا شدی ;/; وای چه جالب این که داشت به زبون خودمون حرف می زد . -جوووووون می میرم واسه اون هیکل ترگل ورگل و ناناز و اون اندام تک و مامانی تو . اون کوس کوستو بخورم . باسر میرم تو کونت . -می دونی کوروش جون حالا که گذشته . مردا همه بی خایه شدن ولی اون وقتا خیلی از مسلمونا حاضر بودن به خاطر من از دینشون برگردن و یهود شن -دختر این حرفا چیه که می زنی . کاری نکن که مسلمونت کنم تا به کیرم دستور بدم وارد کوست شه . آدم که این  قدر گستاخ نمیشه . اومد جلو و سرشو گذاشت رو سینه ام و شروع کرد به بوسیدنم .- خب حالا ازم دلخور نباش نمی خوای بپرسی که اهل کجام . ریشه ام از کجاست ;/; خب معلومه دیگه ایرونی هستی . ایرونی یهود .–آره ولی هنوز ایران خودمو ندیدم . می دونی من الان سالمه . این جا به دنیا اومدم . بابا مامانم همشهری توهستند و خودمم اصالتا میشم همشهری تو .. -اوخ قربون تو بچه محل همزبون . یک لحظه به این فکر افتادم که این دختره باید از فک و فامیل بنیامین نتان یاهو نخست وزیر بچه بابل اسرائیل باشه . حالا شایدم دخترش نباشه . هرچی باشه که یه کوس درست و حسابی و تر و تمیزه . من به خود کوس کار دارم به پدر و مادرش چیکار دارم -خیلی دلم میخواد شهر خودمو ببینم . دلم میخواد صلح و صفا وامنیت برقرار بشه و همه در نهایت آرامش با صمیمیت در کنار هم زندگی کنیم . آه کوروش بغلم کن . -نگران نباش . این کیر رو که ببینی و بخوری دلت آروم می گیره و یه اثری از شهر و دیار خودتو می بینی . ببینم اسمت چیه -حمیرا . -فدات میشم حمیرا اون چند تا ماساژور زن رو هم باید ترتیبشو بدم ;/; یه اخمی کرد که جا رفتم . -خواهش می کنم دیگه از این حرفای ناراحت کننده نزن . اصلا ازت توقع ندارم -ببینم حمیرا نکنه قبل از این که این جریان پیش بیاد تو اصلا دوست پسر نداشتی .-بس کن کوروش .. سرمو گذاشتم لای سینه اش . چقدر خوشبو بود و چقدر هم ترکیب این شورت و سوتین سرخ ,  بدن سفید اونو خواستنی و هوس انگیز کرده بود . سینه هاش صورتش بدنش لک نداشت . بازیم گرفته بود . انگشتمو میذاشتم رو پوست تنش و فشار می آوردم و وقتی برش می داشتم از لکه های موقت سرخی که رو پوستش می نشست کیف می کردم . سوتینش راحت باز شد . سینه های خوشگل و درشت و یه دست  و سرخ و سفید با نوکهای تیزش رو در روی من قرار گرفت . خیلی آروم نوک انگشتامو می کشیدم رو نوک سینه های حمیرا و یکی رو می ذاشتم تو دهنم ویکی رو لمس می کردم . وایییییی این دیگه کی بود . هرچی ترین ها بود می فرستادند سراغ من . البته شاید یه موقع گند ترین و پیر ترین رو هم باید می گاییدم . مثلا از کجا معلوم یکی از همین روز ها ملکه پیر پاتال انگلیس به تورم نخوره . -حمیرا جون تاکی وقت دارم تو رو بگام ;/; یعنی چند ساعت –چیه کوروش جون به همین زودی بیهوش شدی ;/; این منم که باید ازت بپرسم چقدر وقت داری . الان همه زنای دنیا حاضرن نیمی از عمرشونو بدن که فقط یه بار باتو باشن -این که خیلی بده حمیرا اون  وقت همه شون به مرگ و نیستی نزدیک میشن . -اشتباه نکن عزیزم . مگه غیر از اینه که تو به اونا زندگی دوباره میدی . وای دیگه نمی دونستم از کجا شروع کنم . به کجا بچسبم . -دختر! من کجاتو بخورم . بگو با کجا ت حال کنم . می خواست کیرمو بذاره تو دهنش و واسم ساک بزنه ولی وقتی یه دور زد و پشت به من قرار گرفت نتونستم در مقابل کون بر جسته و خوشگل و بی نقصش مقاومت کنم . دوست داشتم اون شورت تارزانی سرخشو جرش بدم ولی باحرص از پاش کشیدم بیرون و اونو کنار استخر دمر انداختم و سرمو گذاشتم لای کونش . کونشو از وسط باز کردم . دلم میخواست ذره ذره بدنشو لیس بزنم . فکر نمی کردم یهودی این قدر خوشگل و گاییدنی باشه . حاضر بودم اگه یه بار باردارش کردم و زایید دوباره هم بار دارش کنم . جووووون سوراخ کون و چینهای سوراخش هم همه سفید بودن . نوک زبونمو گذاشتم روی سوراخ کونش و با اشتها به لیس زدنش پرداختم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها