داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فقط یک مرد 30

چه حالی می کردیم . روکوس و کیر ما دست اون یکی قرار داشت . مونا که تا اونجایی که جا داشت بانزدیک کردن دو تا پاش دستمو به کوسش می فشرد .  داشت یادمون می رفت که مسافرای دیگه ای هم هستند . خیلی نزدیک تر و عاشقونه تر بهم چسبید و لباشو گذاشت رو لبای من . از خجالت داشتم آب می شدم .. -وای کوروش ایرونی بازی در نیار . بوسیدن در این حد که موردی نداره این قدر فناتیک نباش .. کیرم دیگه صبر و طاقتشو از دست داده بود . آبشو ریخت تو دستای مونا اونم انگاری یه گنجی به دستش رسیده باشه طوری با احتیاط دستشو از شلوارم بیرون کشید که هم قطره ای از آبم که تو دستش جمع شده حروم نشه و هم این که کسی از  مسافرا نفهمن که کوروش آریایی اینجاست . چون اگه متوجه می شدن اینجا چیزی به نام آب منی وجود داره من لو می رفتم . -قربونت کوروش یه چند دقیقه ای دستتو از رو کوسم وردار . با کف دستش اون مقدار آبی رو که جمع کرده بود به کوسش مالید . آخ که چه هیجانی داد به من این کارش . اونم در یه محیطی که این کار خیلی خطرناک بود ولی من داشتم حال می کردم . در هر حال اگرم دستگیر می شدم کشته که نمی شدم به من نیاز داشتند و من باید تامینشون می کردم . .دیگه آخرای راه تو بغل هم خواب بودیم . وقتی رسیدیم به مقصد مارو از خواب بیدار کردند . مونا یه نگاهی به  جلو شلوارم انداخت و گفت پیرهنتو بنداز رو شلوارت . خیلی ورم کرده و معلومه که هوس داری . واسه خودت میگم .-ببینم این جوری که بهم مشکوک نمیشن . شاید از این چیزا اینجا مد نباشه -بابا اینجا همه کار می کنن و هیچ کاری در این کشور عجیب نیست چون عجایب زیادی وجود داره . وقتی از ماشین پیاده شدیم چشمم خورد به یه شهری که منو به یاد تهرون خودمون مینداخت .ولی خیلی خیلی بزرگتر و زیبا تر و تمیز تر از تهرون . با ساختمونایی خیلی بلند تر .اول صبح بود . -خب مونا جان از آشنایی باتو خیلی خوشوقت شدم … -صبر کن یواش تر صبر کن با هم بریم تو الان چند ساعته که همش میگی کی به مقصد می رسیم که بتونیم با هم باشیم . می خوای قالم بذاری ;/; اون همه شور و هیجان چی شد ;/; -آخه زشته . من همراه تو کجا راه بیفتم بیام . تو خودت شوهر داری . زندگی داری . نمی خوام زندگیت خراب شه . -ببینم کوروش . کیرت کار می کنه و کله ات کار نمی کنه .طوری حرف می زنی که انگار هنوز زن شوهر دار نگاییدی . -تو از کجا می دونی -فکر کنم در اثر عشقبازیهای زیاد قاطی کرده باشی . خودت داشتی از شبنم خاتون و کاخ سفید صحبت می کردی . .بیا یه خورده تو شهر بگردیم و شوهرم که رفت سر کار بریم خونه و با هم حال کنیم . -پس اومدی رو حرف من . دیدی تو هم می ترسی -اتفاقا از اونجایی که من دوستش دارم و اونم دوستم داره میخوام خوشحالش کنم . نمیدونی چقدر دلش میخواد که من به آرزوم برسم . این که یه بار دیگه سکس کنم و اگرم معجزه ای شه و با همون سکس و آمیزش بار دار شم .می خوام وقتی بیاد خونه منو یدفعه با تو ببینه وخوشحال شه  . خیلی دلمون میخواست بچه دار شیم . اوایل ازدواج جلوگیری می کرد و بچه نمی خواستیم . کاش این کارو انجام نمی داد . من میخوام غافلگیرش کنم . سور پرایز شه . وقتی بیاد خونه و ببینه من لخت تو بغل توام و این کیرت که کلفتی و درازی اونو تو دستای خودم احساس کردم تو ی کوس منه خیلی خوشحال میشه .. -نمی دونم شما ها که این قدر بچه دوست دارین چرا از پرورشگاه یا یه جاهایی شبیه این جور جاها بچه نمی گیرین بزرگ کنی .. -مثل این که از اخبار و اوضاع و احوال دنیا خیلی عقبی . این ده بیست روزی همش در یه محدوده محاصره شده بودی و دسترسی به جایی نداشتی . ایرادی هم نمیشه  گرفت . درهر حال چندروز بعد از این طوفان سیاه مردم دنیادیدند که نمی تونن بچه دارشن و معلومم نیست که آب کیر کوروش خان بهشون برسه یا نه هجوم آوردن به طرف این مراکز که بهش میگی پرورشگاه . در هر حال ظرف کم تر از یک هفته آدم قحطی اومد . یعنی بچه قحطی برای نگه داری . در چند مورد بچه حتی تا یک میلیون دلار خرید و فروش  می شد . شوهرم با این که می تونست پولشو جور کنه ولی هیشکی حاضر نبود این بچه ها رو بفروشه . آره عزیزم اون زندگی که در اون سکس نباشه بچه نباشه به پشیزی نمی ارزه . اون وقت تو فکر می کنی که ارزششو داره که بیست میلیون دلار جایزه بگیرم از این که به تو ایرانی هموطن خیانت کنم و تحویلت بدم ;/; واقعا داشت حرف حسابو می زد . وای عجب جاده های چند طبقه ای .. چقدر خیابوناش تمیز بود . -اینجایی که ما الان هستیم جزو قسمتای تمیز شهره ولی ما در این شهر کارتن خواب هم زیاد داریم . البته تعداد این افراد در شرق امریکا و نیویورک بیشتره . فکر نکن اینجا بهشت روی زمینه . شاید از نظر زیبایی طبیعت و تمیزی خیابونا و یه سری آزادی های فردی بهترین جای دنیا باشه ولی اگه دقت کنی بازم می رسیم به نوعی دیکتاتوری . یه سری چیزاییه که آدم نمی تونه بگه . وقتی که این امریکاییها یعنی دولتمرداش پای منافع خودشون در میون میاد حتی حاضرن بهانه ای درست کنند و برن سر وقت افغانستان و یا جاهای دیگه دنیا . اصلا به شما چه .. -مونا جان من در این مورد قضاوت نمی کنم و اهل سیاست نیستم ولی ملوس بانو قسم می خورد که کشتن بیگناهان در نیویورک یعنی همون جریان سپتامبر کار شوهرش  بن لادن نبوده .. بااین حال من قضاوتی نمیکنم . بگذریم .. این قدر خودمونو با این حرفا مشغول کردیم تا رسیدیم به یه ساختمون چند طبقه که وقتی سرمو بالا می کردم نمی تونستم تا آخرشو ببینم . یه چیزی حدود پنجاه طبقه داشت و ما تا طبقه سی ام رفتیم . دیگه خیلی بی اراده شده بود وقتی وارد آپارتمان شدیم طوری عجله داشت که حتی با لگد درو بست و منو که دیشب خوب نخوابیده بودم کاری کرد که مثل مسخ شده ها خودمو در اختیارش بذارم . ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها