داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با خواهر بزرگم: تقدیر یا گناه

میدونم وقتی این داستان رو بخونید بهم فحش میدید که طرف خیلی کثیف هست که با خواهرش سکس کرده اونم خواهری که متاهل و بچه داره ولی بدونید خودمم خیلی تلاش کردم که حتی فکر این کار رو نکنم ولی نمیدونم این حس ریشه ای بود یا ویژگی های ایشون با بدنی تپل،سینه و باسن بزرگ و خوش فرم(سایز سینه هاش ۹۵) و صورت جا افتاده و جذاب خواهرم بوده که هوش از سرم برده بود و این حس شهوت از ۱۳یا۱۴سالگی منو مدهوش خواهر بزرگم کرده بود و سال ها به یادش خودارضایی می‌کردم و نمیتونستم لحظه فکر سکس باهاش رو فراموش کنم و هیچ زن و دختر دیگه ای نمیتونست جای آرزوی سکس با این خواهرم رو از فکرم بپرونه و اگه بیرون سینه های دلچسبی میدیم فقط فکر سینه های دلنواز و بی نظیر خواهرم میفتادم یا اگه باسن گنده ای میدیدم جز باسن گنده و خوش فرم خواهرم چیز دیگه ای فکرم رو درگیر نمی‌کرد .وقتی شلوار تنگ و راحتی تو خونه میپوشید زیرچشمی کس گنده خواهرم رو از لای پاهاش دید میزدم و حتی شاید باورتون نشه برای اینکه نظر خواهرم رو به خودم جلب کنم رفتم باشگاه که بدنم رو ورزشکاری و زیبا کنم که اگه خواهرم بیاد خونمون خودم رو به بهونه ورزش لخت کنم که نظرشو جلب کنم البته استعدادش بدنسازی رو هم داشتم اینو گفتم که بدونید که فقط برای اینکه نظرشو جلب چکار کردم، واقعا هیچ وقت نمیتونستم فکر سکس از خواهرم ثانیه ای از خودم دور کنم و همین باعث شد یبار با خودم گفتم آیا این گناهه یا تقدیر.
خلاصه این کارهای من باعث شدم خواهرم هم به من نزدیک بشه با من بیشتر از بقیه داداشم صمیمی بشه و بیشتر زیر چشمی منو نگاه کنه مخوصا موقعی که لخت میشدم و ورزشم رو تو خونه انجام میدادم به بدن لخت من خیره میشد و موقعی منم نگاش میکردم برای اینکه ضایع نباشه فوری سرش رو برمیگردوند و به بهانه‌ای یه چیزی میگفت رفتارهای غیرعادی اونم به حدی پیش رفت که واقعا احساس کردم اونم نسبت به من حس هایی پیدا کرده و مدتها اینجوری گذشت تا سرانجام اتفاقی افتاد که واقعا مجبور شدم برای این رابطه عزمم رو جزم کنم و اون اتفاق چی بود الان میگم.
《یه شب دومادمون با خواهرزاده‌هام واسه یه مراسم رفته بودن خونه داداشش (داداش دومادمون)و فقط آبجی مرجان خونه بود و به ما زنگ زد تنهام بیایید اونجا؛منو داداشممون و مادرمون رفتیم اونجا داشتیم چای میخوردیم که داداشممون رفت سرویس بهداشتی و خواهرم که انگار منتظر همچین لحظه ای بود روبه روی من وایساد و به مادرمون گفت سیوتینم اذیت میکنه درش میاری و بلوزش رو در آورد و داشتم روبه روم نیم تنه بالایی لخت خواهرم با ممه های سفید و قندی با سوتین گنده روشون میدیدم و باورم نمیشد دارم چی میبینم و باور نکردنی تر اینکه سوتینش رو جلوی من در آورد و اولش انگشتاش رو گذاشت روی نوک ممه هاش که مثلا معلوم نباشه و وقتی متوجه شد من زیرچشمی نگاه میکنم به جا اینکه بیشتر بپوشونه کامل دستش رو ورداشت و به بهونه صحبت کردن گذاشت من یه سی ثانیه ای ممه هاشو نگاه کنم،ممه های گنده،سفید،خوش‌فرم با نوکی صورتی مایل به قرمز؛》اصلا باورم نمیشد دارم همچین صحنه ای رو میبینم خیلی شهوتی خواهرم شده بودم و تو دلم گفتم مگه اونم داداشمون نبوده که الان سرويسه یعنی خواسته من ممه هاشو ببینم و وقتی متوجه شد داداشمون داره برمیگرده فوری بلوزش رو پوشید و کامل مشخص بود میخواست من جذبش بشم و واقعا جذب که هیچ،کل عقل و هوش و دین و همه چیزی شد سکس با خواهرم.
یه روز که از طریق پیام های مثلا به قصد احوال پرسی متوجه شدم خودش تنهاست یه کاندوم گرفتم واسپری تاخیری زیادی زدم رفتم اونجا و متوجه شدم خواهرم خیلی گرم تر وصمیمی تر از من پذیرایی کرد و واقعا مشخص بود خواهرم اون روز خیلی غیرعادی به من نزدیک میشه و وقتی رفت تو آشپزخونه کیرم رو که داشتم منفجر میشد و چون نمیتونستم مستقیم مطرح کنم آخه ریسک خیلی بزرگی بود اومدم جوری نشستم که راست شدگی کیرم کامل به چشم بیاد و جوری نمایان شد زیر شلوارم انگار یه بطری آب معدنی به صورت عمودی گذاشته بودم زیر شلوارم دیگه این حداکثر کاری بود که میتونستم بدون مقدمه نشون بدم که چقدر تو کف سکس باهاشم و میل جنسی همچین جلو چشمام رو سیاه کرده بود که اصلا چیزی به اسم مقدمه سرم نمیشد و واقعا تاثیرگذار بود چون وقتی خواهرم از آشپزخونه اومد و مستقیم چشمش به کیر راست شدم افتاد به روش نیاورد و با لبخندی اومد کنارم نشست و سر گذاشت رو پام گفت موهام آبجینو نوازش کن و به حالتی که مثلا هنوز چیزی ندیده گفت وایی این چیه داداش و با لبخندی گفت چی باعث شده داداش من همچین راست کنه نتونستم خودمو کنترل کنم با حالتی التماس گونه گفتم تو هم یخورده چیز داداشتو نوازش میکنی مگه چه اشکال داره و گفت باید اول ببینمش؛وایی باورم نمیشد یعنی این آبجی مرجانه داره اینو میگه واقعاً دارم به خواسته چندین سالم میرسم باور لحنی شهوت آلودی گفتم درش بیارم اصلا مال خودت اونم که اول معلوم جا خورده که ایقد راحت داشتیم همین حرفایی میزدیم خودش وقتی کیرم رو در آورد و بهش نگاه کرد از شدت شهوت از خود بی خود شد و بهم گفت فدای کیر داداشم بشم اینقد خوب و قشنگه میخوایی برات بزارمش لای ممه‌هام منم گفتم عاشق ممه‌هاتم آبجی از خدامه ،اونم بلافاصله بلوزش رو در آورد و ممه های گنده و بی نظیرش رو آورد جلو و قبل اینکه کیرمو بزاره لای ممه هاش گفتم آبجی بزار اول یه دل سیر بخورمشون که دیوونه شونم و گفت اووو بیا بخورشون منتظرم وایی ممه‌هاش اینقد گنده بود که وقتی سرم فشار میدادم که نوکشون رو بخورم احساس میکردم کل صورتم تو ممه های لذیذش فرو رفته،هم زمان دستم رو کسش نرم گندش که هنوز تو شلوار بود گذاشته بودم و میمالیدم و از شدت لذت جنسی ناله می‌کرد و لحظه به لحظه به شدت شهوتم افزوده میشد و وقتی کیرم رو گذاشتم لای ممه هاش با دو دستش از بغل ممه های گندشو فشار میداد و سر کیرم که لای ممه های گندش و گرمش بود به سمت دهنش بالا و پایین میکردم و بعدش با لباش شروع کرد سرشو که هنوز لای ممه هاش بود میک می‌زد و جالب بود میدیدم خواهرم سر کیرم رو می‌خوره بی ‌نظیر بود و می‌گفت فدای کیرم دادشم که رنگ نوکش مثل رنگ نوک ممه ها خودمه و من اگه تاخیری نزده بودم تا اونموقع از شدت لذت این عشقبازی فوق‌العاده ده بار ارضا شده بودم همش میگفتم مال خودمی و کست فقط واسه خودمه اونم میگف اگه شوهرم نبود فقط مال خودت بودم هر روز بهت کس میدادم ایقد این سکس داغ شده بود که با آه و ناله گفت بیا بکن تو کسم که دیگه تحمل ندارم و وقتی برای اولین بار کس گنده و گوشتی‌شو بهم نشون داد مثل قحطی شده ها زبون آوردم وسطش که خیلی نرم و داغ بود و سر کیرم رو گذاشتم روش یکم رو کس نرمش بالا و پایین کردم و با چندتا فشار آروم کردم تو کس نرم و داغش اینقد لذت بردم وقتی رفت داخل کل بدنم منقبض شد و اطراف کیرم وقتی تا ته رفت تو کس مرجان نرمیش رو دور تا دور حلقه کیرم احساس میکردم و همچین با اشتیاق تو کس گنده و نرم خواهرم تلمبه میزدم که هر دو دیوونه شده بودیم و میگفتم صدای ناله های خواهرم رو کسی بیرون خونه نشنوه و شدت بیشتری تلمبه میزدم و هم زمان با تلمبه زدن اون باسن گندش با یه دستم از زیر فشار میدادم و ممه هاشو میمالیدم و میخوردم انگار کل دنیا تو اون لحظه مال من بود و وقتی ارضا شدن خواهرم رو متوجه شدم همچین برام جذاب بود که خودمم به فاصله کمی ارضا شدم و همچین با لذت زیاد و تمام عیار ارضا شدم که انگار نه انگار اون همه تاخیری زده بودم و تصمیم گرفتم دفعات بعد برای لذت بیشتر تاخیری نزنم.
بعد اولین سکسم یخورده عذاب وجدان گرفتم ولی لذت سکس با خواهرم اونقد عالیه برام که هیچوقت نمیتونم ترک کنم و تا الان حدودا بارهای بار باهاش سکس کردم کسی بویی نبرده و امیدوارم کسی هم در آینده نفهمه و هربار سکس باهاش لذت بخش‌تر از دفعه قبل و اولین سکسمون که الان توضیح دادم من ۲۸سالم و خواهرم۴۰ سالش بود و هر روز جذاب‌تر از روز قبله.
عزیزان خواهشمندم اگه سکس منو خواهرم رو که نمیدونم گناه هستش یا تقدیر(چون اصلا نتونستم حتی از فکرش در بیام)اگه کار اشتباهی بوده فحش ندید و سعی کنید حریم هاتون رو تو خانواده حفظ کنید که این اتفاق نیفته و اگه هم به نظرتون تقدیر بوده که هر دو به خواستمون برسیم بگید خیلی سپاس گذارم وقت گذاشتید.

نوشته: محمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها