داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خواهر محجوب

سلام من سال ۸۳ با سایت های داستان سکسی اشنا شدم و خوندن اون داستانا خیلی روی من تاثیر گذاشت از خودارضایی گرفته تا تو نخ محرم و نامحرم بودن از انجایی که روابط عمومی بسیار ضعیفی داشتم کلا دو سه تا دوست دختر در طول سالها داشتم و حداکثر در حد لاپایی بود چون شرایط مکانی نداشتم. نوجوانی یک خواهر داشتم که پنجم ابتدایی به ندرت وقتایی که جور میشد و خونه خلوت میمالیدمش ولی خیلی محدود اون هم در همون سال بعدش بی خیالش شدم چون بعد از اون کار هم اضطرس زیاد داشتم هم عذاب وجدان این گذشته ما بعد از اینکه دانشگاه و سربازیم تموم شد رفتم سرکار و روزهای اخر هفته میرفتم چون بصورت شبانه روزی در قسمت تولید شرکت بودم تو خونه ما یک اتاق واسه من و داداشم بود که اون چون دانشگاه اصفهان بود در طول سال تحصیلی فقط پایان ترم و تعطیلات سال نو خونه میومد ما هم جنوب کشور بودیم خلاصه من بودم و یک کامپیوتر. گفتم که خوندن داستانا به شدت منو درگیر کرده بود بعضی وقتا به شوخی همون خواهرم که حالا بزرگ شده بود و قد بلند داشت و هیکل سکسی و سینه اش هم تازه تو دست میومد کونش هم نرم ولی خیلی قلمبه نبود من به بهونه شوخی میبوسیدمش البته میدونست که تو نخش هستم و بیشتر از من فراری بود ولی به بهونه ای میکشوندمش و با التماس خواهش از پشت میچسبوندمش به باسنش و سینش از روی بلوز میمالیدم اینکارها کم وبیش ادامه داشت یکبار مریضی اعصابم حاد شده بود و خانواده گفتن برو شیراز چون تو دانشگاه و خونه و کار فشار زیادی کشیده بودم اضطرس درس و کار و زمینه ارثی که داشتم گاهی اوقات بدنم بی حس میشد و می افتادم زمین مخصوصا موقع فوتبال خلاصه با پیشنهاد خانواده و اصرار اونها اول قرار بودم داداشم همراهیم کنه چون امتحان پایان ترمش تاریخش جابجا شد و پدرم و مادرم هم شیراز نرفته بودن هم مریض احوال بودن پدرم نمیتونستند همراهیم کنند با همون خواهرم بخاطر وضعیت من رفتیم شیراز برای اینکه تنها نباشم اون با من راهی شدعصر رسیدیم شیراز توی مسافرخانه شهوت بهم خیلی فشار اورد اول چندبار بوسیدمش اما چون باهام راه نمیومد و لبه تخت نشسته بود سعی کردم بخوابونمش و خودم هم رفتم وسط پاهاش که شروع کرد به گله و فحش که تو چت شده چکا ر میکنی و تهدید به اینکه به خانواده میگم من هم گوشی ازش گرفتم و اخر زد زیر گریه وبه من هم فشار عصبی اومد و زدم زیر گریه و عذرخواهی کردم من وده بار غلط کردم را گفتم و خودم بیشتر گریه میکردم و برایم خودم متاسف بودم که چطور به اینجا رسیده ام با گریه که اون هم دلداریم داد ولی بعد که اروم شد باز هم ولکن نبودم خلاصه اون شب که خواب چندانی هم من نداشتیم نه اون من بفکر موقعیتی برای حال کردن و اون هم بخاطر ترس تا صبح که من با شلوار ورزشی بودم و کیرم بلند شده بود متوجه شدم داره به کیرم نگاه میکنه و نشسته بود و روی تخت اون اتاق کوچیک و از ترس من من هم بهش گفتم میخوام بخوابم و بدون جواب شنیدن سرم را روی ران پاهای خواهرم که حالا روی تخت به دیوار تکیه داده بود و پاهایش را دراز کرده بود والکی با گوشیش ور میرفت من هم سرم را میمالیدم به رونش و رو شکم بودم کیرم هم بلند شده بود کم کم با دستم شروع کردم به مالیدن رونش که اون هم هیچی نمیگفت من هم چنگ میزدم به رون توپر و باسنش و حتی سینش هم میمالیدم از روی لباس که اون هم تکون نمیخورد و خودش را سپرده بود دست من و انقدر مالیمدش که ارضا شدم و الان که فکرش میکنم میتونستم جلوتر هم برم چون تسلیمم بود و هیچی نمیگفت بعد از دکتر رفتن عصر برگشتیم تو راه هم توی اتوبوس رونشو میمالیدم بعد از اون هم میمالیدمش ولی به مادرم گفته بود و سریعا زن برام گرفتن ولی اون یک ازدواج ناموفق داشت و الان طلاق گرفته و حامی جز من نداره من متاهلم ولی…اونایی که تجربه دارند میفهمم چی میگم این عین واقعیت بود نظر هرکس محترم هست. ببخشید که سکسی نبود ولی واقعی بود.

نوشته: سنپطرزبورگ

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها