داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کردن خواهر دوست دخترم

با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز من یاسر هستم 22 سالمه این داستان مال پارسال تابستونه.من یک زید داشتم اسمش فریبا بود از مشخصاتش بگم که قد 170 وزن 50 چشمای رنگی موهای مشگی کلا خوشگله.من حدود 4 ماه باش دوست بودم و کلی باهم حالی میکردیم همه جوره تا یک روز شد بهم گفت که میخوام بیام پیشم منم که جا نداشتم قبول نکردم. فکر کم جمعه بود با بچه ها رفتیم پارک محل ورق بازی جاتون خالی قلیونم بود که گوشیم زنگ خورد دیدم خودشه برداشتم بعد از حرفای تکراری گفت که جا جور کرده زود پاشو بیا فکر کنم بدجور تو کف کیر بود.پرسیدم کجا گفت خونه خواهرم,اخه یک خواهر بزرگتر داره که تازه ازدواج کرده که شوهرش پرستاره بیمارستانه و شیفتی کار میکنه.گفتم مگه کسی نیست گفت فقط خواهرشه منم که شب قبلش سکس داشتم میلی به سکس نداشتم قبول نکردم و قطع کردم. دیدم پیام امد اگه نیای دیگه نه من نه تو خلاصه قبول کردم رفتم ادرس رو برام پیام کرد.رسیدم دم کوچه بهش زنگ زدم بیا دم در که بیام تو انگار پشت در بود امد دم در گفت بیا تو کوچه رو نگاه کردم کسی نبود سریعه رفتم تو شروع به حالو احوال پرسی کردم که خواهرش امد دم ایوان گفت بفرمایدتو یک موقع کسی صداتون رو میشنوه یا میبینتتون.رفتیم تو نشستم رو مبل که فریبا امد کنارم, بش گفتم جلو خواهرت سه کاری نکن گفت اشگال نداره اون همه چیز رو میدونه وقتی اینو گفت هم جا خوردم و هم خوشحال شدم که شاید بشه مخ خواهرو هم زد.تو همین فکرا بودم که خواهرش برامون چایو شیرینی اورد.جوری دولا شد که سینهاش پیدا بود از لایی درز بالای لباسش دیگه داشتم حشری میشدم.که فریبا گفت بریم تو اون اتاق باحات حرف خوصوصی دارم من که میخواستم جلو خواهرش کلاس بزارم گفتم بزار چایمو بخورم بعد میریم که من رو کشید و رفتیم تو اتاق.فریبا سریع شروع به لخت شدن کرد منم که دیگه حشری بودم و همش اون صحنه سینه های خواهرش جلو چشمام بود لباس هام رو در اوردم شروع به خوردن لباش کردم اخ که امروز یک حالی دیگه ای میداد اخه من فریبا رو زیاد گایده بودم.دیگه بهم حال درست حسابی نمیداد.ولی اون روز…
خلاصه داشتم لب میگرفتمون فریباهم یک دستش دور گردنم بود اون یکی داش برام جق میزد منم که دستام جفتشون رو سینهای فریبا بود کم کم رفتم سراغ سینهاش شروع به خوردنشون کردم همش داشتم تصور میکردم سینه های خواهرشه و میخورد.دیگه صدای اخ اوخ فریبا در امده بود هی بهش میگفتم یواش یک وقت خواهرت میفهمه تو اوج شهوت هی میگفت ببببببههههههههه دددددددرررررککککککککککک ببببببببففففففههههههههههمممممممممهههههه اخخخخخخخخخخخخ جون.منم که دیدم انگار خبری نیست شروع به خوردن کسش کردم ولی اون همون کس همیشگی بود و حال نمیداد ازش خواستم که درداز بکشه فریبا چون اوپن نبود همیشه بهم میگفت وقتی شوهر کردم پردم رو میدم تو پارش کنی.منم از خدا خواسته میگفتم باشه عزیزم خودکم جرش میدم.خلاصه شروع کردم به کشاد سازی کونش با کرم و انگشت افتادم رو کونش شرع به کردن انکشتم تو کونش کردم اونم فقط اه اه میکرد.تا این که کیرمون کذاشتم دم سوراخشو یک فشار کوچولو دادم رفت تو یک جیق بلدی کشید اول ترسیدم که خواهرش الانه که بیاد تو ببنه چخبره.که خبری نشد منم که دیگه خیالم راحت شد شروع کردم به تلمبه زدم حالا بزن و کی بزن چون فریبا رو زیاد میکردم دیگه دور ابم می امد و حال درستو حسابی نداشت.تا این که ابم امد گفتم برم تو دستشوی بشورم و بیام گفت برو فقط حواست باشه خواهرم خوابه بیدارش نکنی گفتم باشه تا دره اتاق رو باز کردم وای یک صحنه باور نکردنی دیدم. دیدم خواهرش کنار در دراز کشیده و داره به کسش ور میره تا من رو دید یک جیق کوچیک زدو خودشو جم جور کرد.منم که اول تریپ خجالب بود گفتم ببخشید اونم گفت اشگال نداره تو هم مثل شوهر خودمی. نمیدونم چرا این حرف رو زد شاید از روی شهوت بود یا از دهنش پرید نمیدونم. که منم جواب دادم صد در صد که بعد بهش فکر کردم دیدم چه گندی زدم. تو اون صحنه همون لباس هاش تنش بود تیشرتش و دامنش ولی زیر دامنش که بالا زده بود چیزی نبود.بهم گفت جای میری گفتم دست شوی گفت ناقولا با خواهرم چی کار کردی.اول ترسیدم گفتم هیچی بعد مچم رو گرفت. گفت: پس اون چیق برا چی بود با اون همه صدا.توی همین گفتمان فریبا امد بیرون گفت به تو چه مگه فظول ما چی کار کردیم. که دیدم فریبا یک چشمک یواشکی به خواهرش زدو گفت نکنه تو هم دلت میخواد. تازه دوزاریم افتاد که نقشه از پیش تعین شده بود.که جواب داد اگه اقا یاسر قبول کنه من که از خدامه .منم که تو کف سینه هاش بودم ونمیخواستم بی جنبه بازی در بیارم گفتم اگه فریبا اجازه بده باشه قبول.دیدم فریبا گفت فقط باید یواش خواهرم رو بکنی اون شوهر داره شاید شک کنه منم گفتم جوری مکنمش که اب تو دلش تکون نخوره.تو این حین کیرم دو باره جون گرفتو بلد شد خواهرش متوجه شد که جریان چیه تو همون پاشنه در شروع کرد از من لب گرفتم منم امونش ندادمو رفتم تو کارش دیدم فریباهم امد سراغ کیرم شلوارو شرتو باهم کشید پایین و شروع به ساک زدن کرد تا چشم خواهرش به کیرم افتاد گفت خوش بحالت فریبا که همچین کیر داره دوست پسرت اخه کیر شوهره من نصف اینم نیست اخه کیرم خیلی بزرگه حدون 3.5 سانت قطرشه و15 ساتن درازاش. تو همین حرفا دیدم خواهرش فریبا رو زد کنار گفت برا من هم بزار. باورم نمیشد دوتا خواهر سر کیر من دواشون شده.کم کم رفتیم تو اتاق خواب خواهرش جای که شوهرش اون رو میکنه. افتادیم رو تخت من داشتم سینه های خواهرش رو میخوردم فریبا داشت کس خواهرش رو میخورد. که دیدم خواهرش گفت بسه دیگه بکن دیگه وقت نداریم یک موقع شوهرم میاد از جهتی حال کردم که گفت بکن از جهتی حالم گرفته شد گه وقت زیادی نداریم خلاصه کیرو گداشتم رو کسشو فشار دادم تو نرفت فریبا کیرمون دم کس خواهرش تنضیم کرد تا رفت تو شروع کردم به تلمبه زدن. من اگه دست دومم باشه حالا حالا ها ابم نمیاد فریبا که داشت سینه های خواهرش رو میمالید کفت عزیزم ابت رو باید بریزی تو کونه من پس حواست باشه. منم گفتم باشه هرچی تو بخوای نفسم حدود یک ربی تلمبه زدم احساس کردم داره ابم میاد که دیدم خواهرش اه بلندی کشید و شروع کرد به لرزیدن فهمیدم ارزا شده گفتم شدی گفت ارررررررههههههه عزیزم دارم میمرممممممم.کیرمون در اوردم شروع کرد به ساک زدن فریبا امده که بشینه رو کیرم خواهرش انگار ول کن معامله نبود.تا این که ول کرد و من کیرمون تا ته تو کون فریبا جا کردم ولی انگار سرد تر از کس خواهرش بود اخه کسش مثل بخاری گرم بود کیرم دوباره شل شد یکم تلمبه سریع زدم شاید صفت بشه نشد که نشد تلمبه زدن رو قطع کردم فریبا گفت امد گفتم نه شل شده.خواهرش گفت الان درستش میکنم دوباره نشت رو کیرم انگار کیرم جون تازه گرفت شروع به بالا پایین شد کرد من از زیر میزدم.احساس کردم داره ابم میاد دیگه دست خودم نبود که همش رو تو کسش خالی کردم و لو شدم رو تخت فریبا پرسید امد که خواهرش گفت وای چه داغه. فریبا فهمید چی شده شروع به قر زدن کرد منم که تو اسمونا بودم اصلا نمیفهمیدم چی میگه.3 تای باهم رفتیم حموم و بعد من رفتم خونه و بار ها همین سکس ها ادامه داشته حتی شبهای که شوهرش نبود میرفتم و میگایدمش.جاتون خالی.

نوشته: یاس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها