داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

خواهر زن نازم تینا

سلام می‌خوام داستان خودم رو تعریف کنم من نیما هستم ۳۶ سالمه و ورزشکار و از زنم از خوشگلی چیزی کم نداره و حدود ۶ ساله که ازدواج کردیم که یک خواهر زن ناز دارم به اسم تینا که دو سال از زنم کوچکتره و ۲۷ سالشه و متاهل هستش که شوهرش کارمند پتروشیمی عسلویه هستش و هر دو ماه یکبار میاد و خواهر خانمم با خانمم خیلی راحت هستش و همیشه با هم در زمینه رابطه هاشون تعریف میکنند و چیزی که از خانمم شنیدم تینا خیلی هات تشریف دارن و همیشه به خانمم ( مهشید ) میگه خوشبحالت که نیما همیشه کنارته و هر موقع که دوست دارین رابطه دارین ولی من هر چند ماه یکبار رابطه دارم و دوست دارم مثل تو هر هفته رابطه داشته باشم . خلاصه سرتون رو به درد نیارم تینا خانم این چند مدتی که شوهرش عسلویه بودش همیشه خونه ما بودش و توی خونه هم لباس های راحتی میپوشید و این امر برای ما چیزی عادی بودش و همیشه من و مهشید صبحا می‌رفتیم سرکار و تینا میموند خونه ما . یکبار که رفته بودم سرکار و از قضا اون روز برای به مسئله ای مجبور شدم زود برگردم خونه و همین که رفتم تو خونه ای دل غافل یه صدایی از داخل اتاق تینا میومد که این صدا منو کنجکاوک میکرد که برم دنبال صدا آهسته در اتاق باز کردم که تینا متوجه نشه دیدم یه فیلم گذاشته و داره با کسش ور میره منم سریع از اتاق اومدم بیرون تا متوجه من نشه رفتم سر کاناپه نشستم و با تلویزیون ور رفتم بعد از بیست دقیقه تینا خانم از اتاق اومدم بیرون و تا منو دید تعجب کرد و گفتم کی اومدی گفتم یه ده دقیقه پیش اومدم و بهش گفتم خوش گذشته بدون ما و گفت نه اصلا اومد نشست روی مبل و گفتش نیما الان مهشید نیست یه چیزی می‌خوام بهت بگم گفتم باشه بگو و گفتش ببین میدونی چقدر سخته دوری از رضا الان حدود ۴ ماهه که حسابی اونجا کار زیاده نتونسته بیاد و من موقعی که خونه نیستین خودم رو راحت میکنم بهش گفتم خب میخوای بهت حال بدم بدون اینکه مهشید بفهمه گفت من از خدامه ولی این قضیه بین خودمون باشه گفتم باشه و سریع اومد پیشم و بغلش کردم و شروع کردیم لب همو خوردن و بعد از اون از بس که چند مدتی رابطه نداشته سریع کیرمو از شلوارم درش آوردم و با یه ولع میخوردش و منم سینه هاشو درآوردم و میخوردمش و بعد از اون بردمش داخل اتاق و روی تخت جفتمون دراز کشیدن و لباساشو در آوردم و شروع کردم به خوردن کسش که سفید و خوش طعم بودش و همینه که دیدم از کسش داره آب جاری میشه و منم کیرمو در آوردم و گذاشتمش روی کسش و بهش میمالوندم و بعد از اون ته کیرمو گذاشتم توی کسش که خیلی کس نازی داشتش و بعد تلمبه زدن گفتش کیرمو درآورد و حالت داگی شدش و گفت این مدلی خیلی دوست دارم و خوشبحال مهشید که همچین کیری همیشه درکنارشه و تو حالت داگی چند دقیقه از رو کسش کردم و در همین حال دیدم ارضا شد و گفتم دیگه نوبت منه سریع خوابوندمش و کیرمو دوباره گذاشتم برای کس نازش و هی تلمبه زدم دیدم ابم نزدیکه گفتم کجا بریزمش گفت بریز رو شکمم و رو شکمش ریختم ابمو و ابمو رو شکمش پخش کرد و بهم گفت مرسی نیما جان دوست دارم این قضیه بین خودمون باشه و رابطه شما خراب نشه و منم بهش قول دادم قضیه بین خودمون باشه و بعد از این قضیه هر موقع که تینا جون میخواست بدون اینکه مهشید بفهمه کس نازشو میکردم و تقریبا هر ماهی دو بار میکنمش . مرسی از اینکه به داستان من توجه کردیم و اگه ایرادی دیدین از نظر قصه گویی چون اولین بارمه دارم داستانمو دارم تعریف میکنم و اگه باز دوست داشتین داستانهای دیگه ای که با تینا جون انجام دادم براتون تعریف کنم بگین که سریع بعد تعریف کنم

نوشته: نیما

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها