داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

از فکر قبل ازدواج تا بعد ازدواج با خواهر زن

سلام این داستان شاید به مزاج بعضیا خوش نیاد و از اسمشم تا حدودی مشخصه پس اگر بعد داستان اومدی در این باره چیزی گفتی بدون خواهرو مادر…
خلاصه از ما گفتن
اسم من علی و تقریبا ۳۶سالمه ، حدود ۲ساله ازدواج کردم، داستان من کمی تفاوت داره و میخوام این سری خلاصشو بگم واگر دیدم کسی خوشش اومده کاملشو میگم
من قبل از ازدواج با زنم باهاش شرط کرده بودم که اگر قول بده بتونه خواهراشو راضی کنه که با من سکس کنن باهاش ازدواج میکنم، میدونم خیلی سخته دختری قبول کنه ولی فاطمه قبول کرد و به همین شکل ازدواج کردیم بعد ازدواج زد زیر قولش و اونکارو نکرد منم گفتم پس خودم راضیش میکنم و اگر دخالت کردی طلاق میگیریم از هم اونم قول داد دوباره که اصلا دخالت نکنه، گذشت تا تو این رفتنو اومدنا که یک بار خواهرش اومده بود خونمون وفاطمه سر کار بود نشستم پیشش و شروع به صحبت کردیم از همه چیز حرف زدیم تا اینکه به موضوع دوست پسر و… رسیدیم اولش انکار می کرد تا بعد قبول کرد اسم واقعی خواهر فاطمه رو نمیگم چون ممکنه کسی متوجه بشه.،اینم بگم خواهرش مجرده ، بهش گفتم تا حالا با کسی برنامه داشته باز گفت نه و باز از زیر زبونش کشیدم که اره و متوجه شدم از این دختراست که خشن دوست داره با اینکه من خودم زیاد از خشن خوشم نمیومد ولی این برای من امتیازی بود که بعد میفهمین، خلاصه بهش گفتم بیا باهم بخوابیم و گفت نه خواهرم ناراحت میشه و بهش گفتم اگر بدونی خواهرت راضیه چی گفت نه واقعیت نداره و منم بهش تا حدودی فهموندم که اونم راضیه
بعدش اومدم سمتش بوسیدم از لباس و یکم باهاش ور رفتم واقعا خوشگله خواهرش تا رسیدم به سوتین و بعد که خواستم شلوارشو در بیارم مقاومت کرد دیگه اون لحظه منم اسپرم رفته بود بالا و زوری لباسشو در اوردم اونم مقاومت میکرد ولی جیغ و سروصدا نمیکرد تا اینکه لباسشو در اوردم وخوابوندمش رو شکم و از پشت کیرمو اروم گذاشتم دم سوراخش و بهش گفتم اگر خودتو سفت بگیری مجبورم محکم بکنم داخل که اون باز شل نکرد منم فشار دادم داخلش که دیدم با یکم زور رفت توش و دیگه تقلا نکرد و منم شروع کردم عقب جلو کردن
من کمرم بد نیست خوبه وضعش و تا حدودی سفته همین حالت داشتم میکردمش که گفتم بهش داگی بشینه لب تخت و دوباره گذاشتم توش و شروع به کردن کردم خیلی حال میداد سوراخش واقعا تمیز و سفید بود بعد از چند دقیقه دیدم صدای در اومد زنم بود رفتم تو حال بهم گفت چرا لباس تنت نیست گفتم بهش اگر بگم باور نمیکنی گفت چی گفتم خواهرت تو اتاقه و دارم میکنمش اگر خواستی لباس عوض کن بیا اولش باورش نشد ولی بعد که رفتم از صدای ادامه کرد باور کرد و اونم لباس عوض کرد اومد و سه نفری تا شب سکس کردیم و آبم ریختم تو کون خواهرش و الان که دارم داستانو مینویسم اون خواهرشم راضی شده و میاد هرزگاهی چهارنفری یا حتی دو نفری سکس میکنیم
اگر خوشتون اومد داستان کاملشو میزارم مگرنه بیخیالش
امیدوارم خوش باشین و زندگیتون پر از کون و کیر وکوس
هرچی که دوست دارین از اون باشه 👍

نوشته: علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها