داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کردن خواهر سهیلا (1)

سلام وحید هستم 24 سالمه جنوب زندگی میکنم یه پسر خوشتیپم تعریف نباشه مقدمه چینی نمیکنم میرم سر اصل مطلب یه دوست دختر داشتم اسمش سهیلا بود از طریق یکی از بچه ها باش دوست شدم یه مدت با هم بودیم تا گاییدمش دقیقا یادمه روز جمعه بود بهم زنگ زد گفت شوهر خواهرش داره میره ماموریت اونم داره میره خونه خواهرش آخه هر کاری میکرد به من میگفت تقریبا همه خانوادش میدونستن با منه با خواهرشم چند بار رفته بودیم بیرون زیاد با خواهرش شوخی میکردم باهام خوب بود

عصر همون روز بهم زنگ زد گفت بیا خونه خواهرم پیشم منم خوشتیپ کردم و رفتم اسم خواهرش پریا بود یه کس محشر 26 سالش بود 2 سال بود ازدواج کرده بود دوست دخترم در رو روم باز کرد اومدم تو بغلش بوسش کردم یهو خواهرش سر رسید یه تاپ شلوارک تنگ تنش بود نوک سینه هاش معلوم بود با موهای بلندش و لبخند همیشگیش گفت دیگه منفی 18 نکنیدش خلاصه رفتیم نشستیم تو فکر این بودم چه جور پریا رو بکنم یه دفعه یه فکری به ذهنم رسید گفتم یه میشه یا نمیشه اونم این بود که پریا رو غافلگیر کنم یعنی دلمو بزنم به دریا آخه پریا خودشو بهم میچسبوند بعضی موقعها هم شوخی ناجور باش میکردم یه دفعه هم شوخی شوخی سینه هاشو گرفتم از رو لباس که دوست دخترم ناراحت شد اینم بگم که حس میکردم پریا دوست داره بکونمش شب منو دوست دخترم رفتیم تو یکی از اتاقاشون خوابیدیم پریا خیلی روشنفکر بود و خیلی جنده میدونم 2 تا دوس پسرم داشت دوس دخترمو گاییدم یه بار گفتمش تو همینجوری لخت باش تا من بیام دوباره بکونمت با یه شرت میخواستم برم بیرون که دوست دخترم سهیلا گفت نرو اینجوری بیرون گفتم اشکال نداره پریا مثله خواهرمه رفتم بیرون با یه شرت اومدم جلو پریا یهو خندید گفت این چیه دیگه گفتمش کاندوم نیاوردم گفتم که باهاش ندار بودم خیلی زود باهام صمیمی شده بود از طرفی خیلی به خودش میرسید خیلی هم جنده بود یه تاپ تنش بود با یه شلوارک سر زانو که برجستگی کسش معلوم بود اندام خیلی توپیم داشت کلا چهرش خیلی با کلاس بود گفت بیا عزیزم بهت بدم رفتم تو اتاقش جلوتر اون رفت بعد من رفتم در اتاقشو بستم با خنده گفت چیکار میکنی اومدم جلو بغلش کردم گفت منو با سهیلا اشتباه گرفتی گفتمش پریا هیچی نگو یخو شکه شد روشو بر گردوندم گفت وحید داری چیکار میکنی گفتمش میدونی که منو تو واسه همدیگه ایم همینجوری که داشتم اینارو بهش میگفتم با دستمم سینه هاشو محکم چسبیده بودم پشتش بهم بود گفتم که دلمو زدم به دریا یهو گفت الان سهیلا میفهمه متوجه شدم که اینم میخواد روشو بهم کرد ازم لب گرفت گفت عزیزم من مال تو هستم بذار واسه یه وقت دیگه گفتمش آخر شب سهیلا را که گاییدم خوابید میام پیشت با یه حالت ناراحتی گفت باشه عزیز دلم آخر شب شد سهیلا رو گاییدم وقتی که خوابید رفتم پیشه پریا قبلش به سهیلا گفتم ممکنه من آخر شب برم خونه رفتم اتاق پریا دیدم یه لباس تور مشکی تنش آرایش کامل گاییدمش از پشت جلو زمانی که داشتم میکردمش گفتم یه روز باید تو با سهیلا با نازی خواهر بزرگشونو با هم بکنم گفت منم اینجوری دوست دارم بهش گفتم پریا بهم قول بده دختر دار که شدی دخترتو بیاری با خودت که بکونمتون گفت حتما عزیزم میخواستم حشریش کنم آبمو ریختم تمام آبمو خورد کیرمو دوباره شق کردم کردمش تو کونش گفتتا صبح باید کیرت تو کونم باشه موبایلمو سر زنگ گذاشتم صبح بلند شدم رفتم ظهری دوس دخترم زنگ زد گفت من همه چی رو میدونم باقی ماجرا در قسمت 2

نوشته: وحید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها