داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سیزده سال حسرت خواهر زن

سلام
من مسعود هستم ۳۷ ساله
سال ۸۲ با همسرم لیلا آشنا شدم و دوستی ما دو سال طول کشید و به ازدواج انجامید حدود یکسال بود باهم دوست بودیم که یه بار من لیلا رو بردم برسونم خونشون وقتی خداحافظی کردیم از سر کوچه خواهرشو دیدم که اومد اولین بار بود اونو میدیدم اندام قشنگی داشت لیلا متولد تیر ۶۷ بود و راحله خواهرش متولد دی ۶۸ یکسال و نیم تفاوت سنشون بود یه حسی درونم بهش پیدا کردم ولی نه سکس فقط دوسش داشتم این قضیه گذشت تا ما سال ۸۴ عقد کردیم و من پام به خونه اونا باز شد تا اون موقع حتی با لیلا هم جرات کاری رو نداشتم بعد عقد که دیگه مال خودم بود شروع کردم توی موقعیتهای خلوت سینه خوردن و لاپایی چون باباش خیلی سخت گیر بود نمیشد زیاد پیش بریم یکی از فامیلشون دوران عقد باردار شده بود برا همین میترسید که از جلو سکس کنیم و باردار بشه ففط لاپایی و ساک بود توی دوران عقد و رفت و آمدمون متوجه شدم راحله چه بدن سکسی و خفنی داره هرروز بیشتر علاقمندش میشدم تا یه روز رفت حموم و من دقیقا روبروی در حموم توی پذیرایی نشسته بودم حموم اونا چند تا پله میخورد و توی یه نیم طبقه بالاتر از پذیرایی بود وقتی از حموم بیرون اومد حواسش به من نبود و من یه لحظه لخت اونو دیدم تا لباسشو برداشت و رفت توی اتاق دیگه من مونده بودم چکار کنم با این کیر سیخ شده هر کاری میکردم نمیشد جلو برم ترس از دست دادن زندگی و آبروم مانع میشد ما ازدواج کردیم و شبایی که اونجا میموندم توی اتاق با خانمم میخوابیدم و لخت میشدم به بهونه اینکه من عادت دارم لخت بخوابم صبح ها راحله که بیدار میشد متوجه میشدم بیداره پتو رو کنار میزدم تا وقتی از جلوی اتاق رد میشه چشمش به من بیفته ۴ سال بود ازدواج کرده بودیم که ما مجبور شدیم اساس خونمون رو بیاریم توی زیر زمین اونا و خودمونم حدود ۹ ماه با اونا زندگی کردیم
یه روز صبح که بیدار شدم دیدم راحله با یه شلوار و یه سوتین تو اتاق خوابه و پشتش به دره آهسته با گوشیم ازش عکس گرفتم تا هر وقت خواستم ببینم همون روز گوشیم افتاد دست لیلا و اون عکس رو دید زندگیم جهنم شد ولی چیزی به باباش اینا نگفت من و راحله توی این چهار سال باهم خیلی خوب شده بودیم و شوخی میکردیم ولی نه بی ادبی مث خواهر و برادر بعد از اینکه گوشیمو لیلا دید رفتار راحله با من تغییر کرد و زیاد شوخی نمیکرد چیزی بهشون نگفت ولی نمیدونم چی گفته بود که سرد شد باهام .چند روز بعد خونه تنها بودم همه رفته بودن بیرون توی اتاق چشمش به یه دفتر افتاد که خیلی ناشیانه مخفی شده برش داشتم و خوندم دیدم دفتر خاطرات راحلس قبلش خبر داشتم چن تایی دوس پسر داشته ولی چیزی در مورد حدشون نمیدونستم و الانم با یکی از فامیل دوست بود وقتی دفترو خوندم فهمیدم که یکی از دوست پسراش اونو برده خونه و پردشو زده اونم بخاطر اینکه کسی چیزی نفهمه به پسره باج میداده
چند باری از طریق لیلا فهمیده بودم که یه پسره مزاحمش میشه و حتی طلاهاش رو یه بار ازش گرفته ولی نمیدونستم داستان چیه و حالا فهمیدم برا اینکه ابروش رو نبره بهش باج میداده و حالا که پردش رو زده بوده اونم با خیال راحت با هرکی دوس میشده باهاش سکس میکرده و ترسی نداشته
مخم هنگ کرد وقتی فهمیدم توی این چند سال من تو کفش بودم و اون کس میداده و من خر فک میکردم اون امام زادس بقیه دفترو وقت نکردم بخونم دیدم دارن میان دفترو زدم سرجاش و شروع کردم نقشه کشیدن که امشب باید یه کاری بکنم تا صبح هرکاری کردم موقعیت جور نشد صبح که همه رفتن دوباره دفترو برداشتم و ادامه رو خوندم به اینجا رسیدم که با یکی از فامیل دوسته و باهاش رابطه داره ولی اون پسر کسی بود که جرات نکردم کاری کنم که مجبور بشم باهاش دربیفتم و ازش میترسیدم فقط تمام داستان از اول دوستی تا حالاشون رو خوندم و حسرت خوردم یه روز به لیلا در مورد دفتر گفتم و گفتم چیا توش نوشته خواستم بگم خواهرت مریم مقدس نیست و اینقد براش جانماز آب نکش فرداش رفتم دیدم دفتر نیست
دفتر کلا نابود شد و من موندم و یه سری حرفایی که توی فکرم بود و نمیشد ثابت کرد
راحله با اون پسر ازدواج کرد و الان سیزده ساله تو حسرت سکس با راحله ام
هیچ وقت جراتش رو نداشتم طرفش برم و فقط از دور لذت بردم
تا اینکه با انجمن کیر تو کس آشنا شدم
حالام ازتون میخام کمکم کنید بتونم باهاش مطرح کنم این موضوع رو

نوشته: مسعود

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها