داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کس خواهر زن تو ختم پدرش

من 40سالمه 15 ساله که ازدواج کردم. زنم را هم دوست دارم. چند ماه پیش که پدر خانمم فوت کرده بود یکی دو هفته درگیر ختم و … .بودیم. این را هم بگم که من خیلی حشری و شهوتی ام طوری که بدون اغراق روزی 2-3 بار کس بکنم سیر نمیشم. چند روزبعد از ختم پدر زنم ؛ یکی از خواهراش که 5سال از او کوچیکتره و کوس و کون و سینه های ردیفی هم داره و مدتی بود با شوهرشم مشکل پیداکرده بود( اسمش سیمینه) به من گفت منو تا خونه میرسانی که یک سری به خونه بزنم و چند تیکه لباس بردارم؟ منم راسیتش خیلی تو کف او بودم همه اش دلم میخواست یه روز تنها گیرش بیارم و بکنمش. گفتم باشه بریم. سوار ماشین من شدو راه افتادیم توراه حرف شوهرش رو پیش کشیدم و گغتم چرا برای ختم پدرت نیومد؟ گفت اون دنبال عشق و حال خودشه. منم گفتم حیف تو و از این حرفها تا رفتیم خونشون. من توحال نشستم اون رفت تو اتاق خواب که لباس برداره منو صدا زد تا براش یه لباس از روی کمد بیارم دیدم روسرس سرش نیست و با یه تاب کوتاه که زیر بغلش هم معلوم بود وایساده و به من گفت اون چمدان را بیار که یه لباس مشکی دیگه بپوشه. من تا اونو تو این وضعیت دیدم کیرم راست شدو شهوتم بالازد؛ خودشم فهمید یه کم خودشو جم وجور کرد اما نه کامل. دل و به دریا زدم و گفت حیف تو که رضا(شوهرش) قدرتورا نمیدونه. یه دستم به بازوش زدم هیچی نگفت.یهو بغلش کردم گفت خوش به حال خواهرم چه شوهر مهربانی داره.گفتم قابل شمارا نداره و یه بوس از لبش کردم . گفت اگه بین خودمون بمونه یه چیزی رو اعتراف می کنم. گفتم حتما. گفت منم خیلی وقته که میدونم تو منو دید میزنی. خوابوندمش رو تخت و تاپ و شلولرشو در آوردم یه سوتین و شورت مشکی پاش بود. دستمو اول کردم تو سینه هاش و ملوندم گفت که خیلی حشری شده گفتم دوست داری برات لیس یزنم گفت عاشقشم. منم شورتشو در آوردم و شروع کردم لیس زدن کسش. بوی خوبی میداد خیس خیس بود بعد چند بار لیس زدن گفت کیرتو میخوام بکن توش منم دیدم که خیلی حشری شده اذیتش نکرئمو کیرمو کردو تو کسش آخخخخخخخخخخخخخخخ و اوفففففففففففففففففففف شروع شد و آبش اومد. دهنشو گذاشت تو دهنم میمکید. زبانشو میکرد تو دهنم بهش گفتم از کون بکنمت؟ گفت دوست ندارم. اما کسمو تا میتونی جر بده منم به حالت سگی خواباندمش و کیرمو گذاشتم تو کسش . می گفت خواهرم چطور اینو تحمل میکنه؟ خیلی کلفته. برپشت و به پشت خوابید منم پاهاشو رو شونه ام انداختمو کردم توش که یه مرتبه منو فشار داد و تند تند می گفت تا تههههههههههههههههه بکن توش بککککککککککن بکککککککککککککن کسمو جر بددددددده یه بار دیگه ارضا شدو منم گفتم داره آبم میاد کجا بریزم گفت فدای کیرت آبتو بریز تو سینه هام که آبم ریخت تو سینه و صورتش. گفت انگار تو ختم بهت خیلی سخت گدشته. یه کم دیگه همو بوسیدیم. منم کونش و لیس زدم و حاضر شدیم تا به مراسم برسیم.

نوشته: محمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها