داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خاله زنم و خیانت زنم

سلام بر همگی
داستان کاملاً واقعی چون از زنم جدا شدم دارم مینویسم.
اسم من مهدی توی شرکت خصوصی بابام کار میکنم و مامور خرید شرکت هستم.
۲۹ سالمه و قدم ۱۸۰ . اسم زنم غزال و اون ۲۵ سالشه هم قد خودمه با بدنی عالی چون بسکتبال بازی میکنه بدن خوب و ورزیده ای داره.
ما ازدواج کردیم و یک سالی بود با هم بودیم و همه چیز عالی پیش رفت خانومم یک خاله داشت به اسم ریحانه اون ۲۸ سالش بود و از شوهرش جدا شده بود ولی هیچ وقت نفهمیدم چرا فقط میگفتن اعتیاد داشت ولی این نبود.
ریحانه خاله زنم بیشتر وقت ها بیش ما بود چون ما با هم راحت بودیم همیشه منو غزال بیرون میرفتیم ریحانه هم با ما پایه همه چیز بود چه مشروب چه ویلا چه شمال همه جا و هیچ وقت راجبش فکر بدی نمی کردم به خدا قسم میخورم.
بزارید از ریحانه بگم یک دختر سفید با بدنی عالی با سینه های سایز ۷۰ .
خب بریم سر اصل داستان.
همیشه از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعد ظهر تو شرکت بودم.
یک روز رفتم برای شرکت مقداری لوازم برقی عمده بگیرم برای برقکار که کار کنه روی ساختمانی که پروژه رو گرفته بودیم تقریباً ساعت ۱۱ ظهر بود بابام زنگ گفت عجله نکن امروز برقکار رفت بگیر ببر خونه فردا بیارشون برو استراحت کن نمی‌خواهد بیایی امروز کاری نداریم.
گفتم چشم بابا مرسی و خداحافظی کردم رفتم خونه رسیدم در خونه معمولاً غزال یا ریحانه تا دور وقت خواب بودن چون شب تا صبح بیشتر یا پای ماهواره بودن یا گوشی.
آروم کلید انداختم رفتم داخل جوی پام یک جفت کفش ورزشی مردانه دیدم که مال من نبودن اگه کسی از خانواده غزال میومد زنگ میزد غزال آروم در رو بستم رفتم داخل توی اتاق خواب صدای ناله و سکس میومد پاهام شل شدن فکرم هزاران جا رفت.
نزدیک اتاق خواب شدم دیدم یک پسری تقریباً ۳۰ ساله ریحانه رو تخت داره میکنه و غزال لخت شده جلوشون با یک دست کسش میماله با اون دست سینه هاش.
پسره کیرش نمی‌دونم از کس ریحانه یا از کون ریحانه در آورد به غزال گفت بیا ساک بزن غزال گفت نه من بدم میاد منم داشتم صداشون می‌شنیدم.
ریحانه گفت غزال کسکش تو که همیشه کس و کون من و میلیسی خو اینم داخل من بود بیا دست و پاهام شل شدن و همون درب اتاق نشستم فهمیدم غزال داره براش ساک میزنه.
دنیا رو سرم خراب بود اصلا حس شهوت نداشتم برعکس خیلی ها که گفتن.
بلند شدم گوشی در آوردم خیلی آروم که دستم نبینند یک فیلم کوتاه گرفتم و از خونه رفتم بیرون.
اون لحظه لحظه مرگ من بود که هیچ کاری نتونستم بکنم نمیدونم ترسیده بودم نمیدونم واقعا.
با ماشین ایستادم یک گوشه ای فقط فکر میکردم که چیکار کنم همش اون لحظه و اون صدا تو گوشم بود.
یک چیزی به فکرم رسید که باید هم ابروشون ببرم و هم تلافی کنم.
زنگ زدم به بابام که وسایل بهت میدم فردا میخوام برم شهرستان گفت باشه رفتم وسایل دادم.
نگاه کردم دیدم تقریباً ساعت ۳ ظهره زنگ زدم ریحانه گوشی جواب داد سلام کردم بهش گفتم غزال ؟ گفت حمامه گفتم دارم میام خونه وسایل جمع کنیم امشب بریم ویلا گفت باشه.
نزدیک خونه بودم غزال زنگ زد گفت گفت وسط هفته بریم مگه کار نداری گفتم نه عزیزم شرکت تا آخر هفته تعطیل شد.
گفت خو منو ریحانه آماده بشیم گفتم آره آماده بشین.
با خوشحالی تمام قطع کرد.
حالا نمیدونستن چه آشی براشون پختم.
راه افتادیم رفتیم سمت ویلا ها یک ویلا بزرگ خالی پیدا کردیم غزال گفت این ویلا برای ما سه نفر زیاده گفتم اشکال نداره چون امشب میخوام خاطره بشه.
( البته من برنامه داشتم براشون که اگه اتفاقی افتاد کسی صداشون متوجه نشه)
رفتیم تو ویلا منم نشستم یک گوشه دوتا رفتن شنا و عکس و فیلم و سلفی گرفتن.
بعد غزال آمد گفت گرسنمونه گفتم باشه اول یک مسابقه میزارم هرکس برنده شد ده میلیون بهش جایزه میدم ریحانه پرید گفت من اول گفتم باشه از تو کیف بست پلاستیکی ضخیم که باهاش کابل برق میبندن در آوردم گفتم با این ها دستتانون می‌بندم هرکس بازش کرد یا بریدش ده میلیون بهش میدم.
حالا هردوشون با تاپ و شورتک.
گفتم اگر پاهاتون بستم باز کردید بیست میلیون میدم ریحانه آمد دستاش آورد گفت من اول دستش بستم هرچی زور زد نتونست بعدش
غزال آمد گفت برو بچه سوسول منو بزن دست غزال بستم گفتم غزال بیا پاهاتم ببندم دوتاشون نشستن رو تخت پاهای هر دوشون بستم هرچی زور زدن فایده نداشت و میخندیدن.
تو دلم گفتم بخندید که الان وقت گریه.
دوتاشون افتادن رو تخت و هرچی زور زدن فایده نداشت منم با دست دوتاشون بلند کردم نشوندم رو تخت رفتم تو پذیرایی سیستم روشن کردم صدای آهنگ زیاد کردم.
غزال گفت مهدی شکست خوردیم بازمون کن ریحانه گفت دستام زخم شدن گور بابای بیست میلیون و میخندید.
گفتم ساکت شید میخوام یک چیزی بهتون نشون بدم.
گفتن چی گوشی از جیبم درآوردم فیلم سکس دوتاشون با پسره گذاشتم براشون.
غزال در جا غش کرد ریحانه افتاد به گریه و التماس توروخدا آقا مهدی غلط کردم تقصیر من بود کاری به غزال نداشته باش و همش غزال صدا میکرد آبجی غزال بلند شو و نگاه میکرد و گریه میکرد.
گفت هر کاری بگی برات میکنم کاری به غزال نداشته باش.
رفتم از تو یخچال آب آوردم ریختم تو صورت غزال دو تا سیلی محکم زدم غزال به هوش آمد و ترسیده بود و گریه میکرد.
و حتی یک کلام صحبت نمی کرد بهشون گفتم مجازات شما دست خودتونه بگید هرچی گفتید ؟
من میدونستم مرگ غزال طلاقش بود و مرگ ریحانه این بود که برادراش بفهمند یعنی دایی های غزال.
ریحانه گفت هر کاری دوست داری بکن ولی کاری به غزال نداشته باش گفتم چشم.
گفتم غزال تو چی ؟
گفت نمیدونم اشتباه کردم ببخشید مهدی ترو خدا.
گفتم حالا مزه خیانت بهت نشون میدم پاهای ریحانه گرفتم کشیدم رو تخت دستاش پاهاش بسته بودن شلوار و شورت کشیدم پایین غزال صورتش کرد اون طرف ریحانه رو به شکم خوابیده بود گریه میکرد.
منم لخت شدم محکم یک سیلی زدم تو گوش غزال گفتم نگاه کن تا آخر وگرنه میکشمت تف زدم به کیرم غزال نگاه میکرد گریه میکرد نمیدونم چرا دلم براشون نسوخت اون لحظه حس انتقام تمام وجودم رو گرفته بود.
کیرم گذاشتم تو سوراخ کونش سرش رفت تو ریحانه خودش جمع کرد معلوم بود درش آمده بود ولی منم دوست داشتم عذاب بکشه بهش گفتم باید هر دوتاتون عذاب بکشید همینجوری که من عذاب کشیدم خوابیدم روش با یک حرکت کیرم تا آخر فشار دادم از درد جیغ میکشد منم حالیم نبود و گریه میکرد غزال دوباره روش کرد اون طرف بهش گفتم کسکش نگاه کن وگرنه دوباره بلند میشم میزنمت ریحانه با گریه بهش گفت نگاه کن غزال داشت میدید که چطوری خالش دارم میکنم.
آبم داشت میومد گفتم اگه بریزم داخل اگه رفت شکایتم کرد من مقصر میشم.
کیرم درآوردم آبم ریختم رو کمرش پاکش کردم.
به غزال گفتم تا حالا از کون کردمت ؟
با گریه می‌گفت نه گفتم حالا نوبت تو بخواب غزال خوابوندم رو تخت شلوار و شورت کشیدم پایین تف زدم فشار دادم داخلش همش گریه میکرد خودش جمع میکرد و می‌گفت تر خدا یواش ولی آنقدر حس انتقام زیاد بود که به هیچی فکر نمیکردم جز اینکه گریشون در بیارم.
ولی دیگه غزال زنم بود غمی نداشتم تمام لذت سکس ریختن آب داخله آبم ریختم تو کون غزال و بلند شدم.دوتاشون بی حال با دست و پای بسته رو تخت افتاده بودن و گریه میکردن.
گفتم امشب میبرمتون خونتون فردا غزال خانوم بدون درخواست مهریه درخواست طلاق رو میدی وگرنه فیلمو میدم دست خانوادتون.
هرچی التماس میکرد و گریه میکرد گفتم نه دیگه خیانت بخشش نداره چون من از اول زندگی تا الان هیچ وقت بهت خیانت نکردم.
ریحانه التماس میکرد تقصیر من بود زندگی خودتو و این دختر رو خراب نکن.
گفتم جنده خودت این کار رو کردی خودتم درستش کن.
دست و پاشون باز کردم لباس پوشیدن با گریه نشستن تو ماشین غزال عقب نشست ریحانه آمد جلو هرچی التماس میکرد گفت من همیشه بهت میدم باهات سکس میکنم در کنار غزال گفتم از ریختت بدم میاد هرچی گفت.
گفت اصلا خونتون نمیام دیگه.
تا رسیدیم در حیاط گفتم بی سرو صدا برید گمشید خونتون وگرنه با گوشی فیلم میرم پیشش خانوادتون.
دوتاشون با گریه رفتن حالا بماند هرچی مادرش زنگ زد و باباش و داییشون من چیزی نگفتم فقط گفتم تفاهم نداشتیم بعد یک ماه درخواست طلاق غزال آمد.
مدتی دوندگی داشت که خیلی ها میدونند.
وکیل گرفتم غزال جنده و ریحانه برای همیشه از زندگیم رفتن بیرون.
ببخشید که طولانی شد

نوشته: مهدی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها