داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

شروع بیغیرتی من

سلام
من علی ام
۳۵ ساله
ده ساله که ازدواج کردم
خانمم ۶سال ازم کوچیکتره و اندام خوبی داره یکمی هم بگی نگی پره
اوایل که ازدواج کردیم خیلی مذهبی بودیم
اون چادر میپوشید و منم خیلی حساس بودم روش
قصه از اونجا شروع شد که یه روز که برای خرید لباس رفته بودیم بازار و تو یکی از لباس فروشیا مشغول انتخاب لباس بودیم اون رفت تو اتاق پرو که شلوار رو بپوشه و من بی هوا تو مغازه میچرخیدم
ظاهرا شلوارش گشاد بوده و منو صدا کرده بود که سایز کوچیکترشو براش بیارم ولی من که اونطرف فروشگاه بودم نشنیده بودم و فروشنده از پشت در گفته بود که خانوم اگر چیزی لازم دارین به من بگین شوهرتون نیست ظاهرا
(اینا رو بعدا خانومم گفت برام)
خانومم هم گفته بود که دو سایز کوچیکترشو میخوام این خیلی گشاده
فروشنده هم گفته بود که از کجاش بیشتر گشاده و خلاصه …
رفته بود و دو سایز کوچیکتر آورده بود و این یکی خیلی تنگ بوده و حتی از یه قسمت باسنش بالاتر نرفته بود
این دفعه به فروشنده گفته بود که این یکی خیلی تنگه و …اینا
فروشنده هم اصرار که این کش هست و جا باز میکنه و در نهایت خواسته بود که ببینه چقدر تنگه و خانومم در و باز کرده بود و فروشنده خانومم رو حسابی دیده بود و حتی قسمتی از باسنش که بیرون بود
من اینجا بود که رسیدم و با ترس رفتم جلو
فکر کردم حالش بد شده اون تو
و دیدم که نخیر داستان چیز دیگه ایه
و بعد خانومم تعریف کرد چی شده و خیلی هم خجالت کشیده بود اون لحظه
نمیدونم چرا ولی وقتی فهمیدم جریان چیه خوشم اومده بود
بی هوا اصرار کردم که چند تا فروشگاه دیگه هم بریم و یه فکر شیطانی به سرم زد
خلاصه چند تا فروشگاه چرخیدیم و من چشمم خورد به یه بلوز یقه باز
گفتم اینو بخر خیلی خوشگله
گفت جدی؟
ازش خواستم که پرو کنه ببینیم چطوره
رفتیم پرو کرد و صدام کرد دیدمش گفت یقش خیلی بازه. نصف سینه هام بیرونه. و منم گفتم که چرا نمیشه. تو مهمونیای خصوصی بپوش. خیلی بهت میاد. بدون فکر فروشنده رو صدا کردم و قبل اینکه خانومم بخواد حرفی بزنه گفتم یه لطفی میکنین یه نگاهی به این لباس بندازین؟
این مدلش همینجوره. یا سایزش بزرگه. خانومم که کپ کرده بود. فروشنده هم از خدا خواسته اومد و دید و گفت که نه آقا مدلش همینه و مدل دیگه هم داریم که فکر میکنم با توجه با اندام همسرتون بیشتر بهش میاد(حین تمام این حرفا چشمش به سینه های خانومم بود)
به خانوم گفتم که میخوای بیاره امتحان کنی؟
اونم سری به نشانه ی رضایت تکون داد و یارو رفت آورد
این لباس جدیده رو که تن زد بهم گفت فروشنده رو صدا کن این زیر یقش زدگی داره
فروشنده رو صدا کردم و اومد زدگیشو دید
دست کرد تو یقه خانومم که ببینه زدگیش چقدره
کاملا پشت دستش سینه و سوتین خانومم رو لمس میکرد
باورم نمیشد که از دیدن این صحنه راست کردم
خانومم هم مشخصا خوشش اومده بود و خلاصه اون روز اون لباس رو خریدیم و من اون موقع بود که معنی و لذت بیغیرتی رو چشیدم
اون روز بعد رسیدن به خونه خانومم شروع کرد به غر زدن که چرا مرد نامحرم و صدا کردی و بدن من و دید
من گفتم که اولا خودت که قبلش اون فروشنده رو صدا کردی که شلوارت رو ببینه و درسته من نبودم ولی میتونستی صبر کنی و دوما دفعه دوم این فروشنده رو خودت صدا کردی که زدگی بلوزت رو ببینه
سوما…
گفت سوما چی؟؟
گفتم هیچی
گفت نه تو رو خدا بگو
گفتم ناراحت نمیشی؟
گفت نه خوب بگو
گفتم ناخوداگاه لذت میبردم نگات میکرد…
گفت جدی میگی؟
گفتم بله
گفت پس بزار منم یه اعترافی بکنم
راستش اون شلوار و که تن کردم تو آینه خیلی سکس به نظر میومدم
فروشنده شلوار که پشت در بود یه شیطنتی اومد سراغم که دوس داشتم بدنمو ببینه و در و باز کردم
بعد که داشت شلوارمو نگاه میکرد شدیدا شهوتی شده بودم
ووو
و این بود داستان شروع بیغیرتی من
و بعدش داستانای بی شماری برامون پیش اومد
ادامه داستان بیغیرتیم رو همینجا براتون مینویسم

نوشته: علی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها