از یه بوس شروع شد

سلام من امیر از یکی از شهر های استان فارس هستم پسر خوب سر به راهی که هیچ وقت نمازش قضا نمی شد ومومن خوبی بود ودر اقوام زبانزد خاص وعام بود 25 سالمه وچند سال پیش براثر یه اتفاق که خیلی روی روحییه من تاثیر بدی گذاشت دچار افراط وتفریط اعتقادی شدم وکلا نماز وفرایض دینی رو کنار گذاشتم یه روز که با ماشین نا پدری ام داشتم توی شهر دید می زدم با پسری خشگل آشنا شدم ووقتی ان رو دیدم پیچیدم با ما شین جلوش و گفتم بیا تا با هم یه چرخی بزنیم اولش نیومد اما بعد از چند دیقیه سوار شد از اسمشو پرسیدم وبعد از چند مدت حسابی باهم گرم شده بودیم راشتش من تو بچگی کونی وساک زن نبودم اما از اونجای که نا پدری ونا مادری بامن برای هیچ وپوچ دعوا می کردن وبامن خوب نبودن دنبال یکی میگشتم که دوست واقعی من باشه چون این پدر ومادر خواندههام بر اینکه پیش مردم اعتبار ومهم بودنشون خراب نشه تو روی من در می آمدن وتبیض می کردن مثلا پسر عمو هام رو می زدن توی سرم تا اینکه یه روز مقدار پول که خیلی لازم داشتم برای خالی کردن بیمه ام می خواستم از حسابی که نا پدری ام برام باز کرده بود برداشتم اونم فهمید و عابروی من کرد توی کون خر وتو بانک سفارش من کرده بود که دیگه به پسر من پول ندیدمن هم که پول لازم بودم یه شب به دوستم گفتم بیا واومد خیلی من دوست داشت من هم اون رو دوست داشتم بهش گقتم بیا بریم چرخی بزنیم گفت می خوام برم صادق یکی از دوستاش رو بکنه من هم گفتم صبر کن من هم میام یه نگاه به من کرد وگفت مگه تو نامزد نداری گفتم چرا اما من هم پسر کردن رو دوست دارم حقیقتش چون اعصابم خورد بود گفتم یه چند دقیقیه ای رو بی خیال این دنیا بشم خلاصه آمدیم خونه دوستم اول اون کرد البته خیلی با معرفت بود اول به من تعارف کرد امامن گفتم نه تو اول بزن وکون صادق رو گذاشت من هم حشری خراب کیرم شده بود چوب که دوستم گفت بزن من هم کردم اولش آروم زدم وبعد یواش یواش تند کردم آبم آمد ریختم توش وبعد هم بلند شدم که یه دفعه دیدم دوستم که 20 سالش بیشتر نبود به من گفت امیر سعید عجب کون کیری مرتبی داری من گفتم قابلی نداره بعد آمد جلو ومن رو گرفت تو بغل و بوس کرد صادق هم نگاه می کرد یه دفه صدا زد صادق آماده شو شلوارم رو از تو اتاق بر بیرون بهش گفتم من کونی نیستم می گفت می دونم امیر دوستت دارو من هم دوباره حوسی شدم وکیرم بلندشد و من رو خوابوند و شروع کرد به لب گرفتن راستش خوشم اومده بود صادق هم که 12 سال بیشتر نداشت کیرش رو گذاشت تو دهنم ومن هم ساک می زدم دوستم من رو حسابی کرد تا ته برام می کرد توش من هم درد داشتم آخه اولین بار بود که می دادم تا یه ساعت من رو کرد بعد صادق من رو کرد بچه بود اما کیر خوبی داشت اوشب رو کون دادم وآمدم خونه روز جمعه همون هفته بود که دوباره رفتم پیش دوستم ومن رو دباره حتی بهتر از اون شب من رو کرد تا ته میزد توش برام چند بار هم خودم گفتم بذار توش باشه 4 ساعت کرد ومن دیگه یه پسر کونی ساک زن شده بودم ماجرای من این بود پشیمون نیستم به هر حال راهی برای خلاص شدن از دعوا های بی خودی نا پدری ونا مادری پیدا کردم حاضرم به کسای که کیر کلفت اند کون بدم ساک زن و کونی همتون امیر.