داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

شروع سکس با آشنایی از تلگرام

سلام. من که میخوام این داستان رو بنویسم اولین باره یکی از سکسهامو میخوام بنویسم.
الان حدود یک سال هست که از رابطه ما گذشته. من سعیدم و ۳۵ سالمه. سارا هم ۳۳ سالشه. یک روز طبق معمول توی تلگرام بالا و پایین میکردم تا توی چت‌روم یکی از کانالها با سارا آشنا شدم. رابطه از پیام دادن و اسم و مشخصات پرسیدن شروع شد و کم کم شماره رد و بدل شد.
یادمه فکر نمیکردم اصلا برای تهران باشه. اینقدر خشگل بود که ازش خواستم با توجه به پیامهایی که توی همون چت گروهی براش میدادن، عکس پروفایلشو برداره. بعد یک مدت از آشناییمون گفت متأهله و ی ذره ناراحت شدم. گفتم حالا که ی فرشته پیدا کردم متأهله. نمیخواستم از دستش بدم. ی روز قرار گذاشتیم رفتیم بیرون خرید و اشنایی بیشتر، قرار دوممون بود که گفتم بیرون نمیشه و یکی میبینه، اونم گفت باشه پس بریم خونه مامانم. یادمه صبح زود بود که مغازه نرفتم و به کارگرم گفتم مغازه رو باز کن من میام. رفتم دنبالش و وقتی شوهرش رفت سرکار، اومد پایین ساختمون و رفتیم. ی صبحونه کوچولو خوردیم و رسیدیم خونه، وارد خونه شدیم و مثل دیوانه‌ها اول بغلش کردم و فقط لبهاشو میبوسیدم. شروع کردم به نوازش و بازی کردن با سینه‌هاش که گفت دلم فقط کیر میخواد، شوهرم یکماهه سکس نداشتیم. گفتم مگه میشه گفت چون میدونم بهم خیانت میکنه دیگه باهاش نمیخوابم. به خودم قول دادم بهش خیانت کنم. افتادم به جون کسش و شروع کردم خوردن. اینقدری که دیگه اه و ناله‌ش دراومده بود. وقتی میخواستم بکنم اینقدر تنگ بود که یاد دوست دخترم افتادم که برای اولین بار میخواست کس بده و پرده‌شو بزنم.
یادمه سه بار سکس کردیم که من دیگه جون راه رفتن نداشتم. بلند شد ی لیوان شربت اورد خوردیم و رفتیم ی دوش گرفتیم و راهی خونه شدیم. رسوندمش و رفتم مغازه. دیگه اشنایی ما گرم گرفت و الان هفته‌ای یکبار رو سکس داریم. پول هم که هرموقع میخواد بهش میدم ولی خوب خداییش خیلی به من نمیگه . چون شغل شوهرش جوریه که وضع مالی خوبی دارن. اونم دید من بخاطرش با دوست دختر قبلیم بهم زدم، همه جوره با هم اوکی شدیم. خیانت خوب نیست. ولی به شرطی که کیس مناسب باشه و بهم نارو نزنید.

نوشته: سعید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها