این یک خاطره واقعی هست
دوران آموزشی سربازی بعد از یکماه دو روز مرخصی دادن و ما هم چون شهرمون دور بود با دوستم تصمیم گرفتیم بریم مسافرخونه یه اتاق بگیریم و چرخی تو شهر بزنیم.
یه اتاق گرفتیم دوتایی هوا هم وسط تابستون تا رسیدیم گفتم من اول برم دوش بگیرم لباسامو در آوردم و با شورت و حوله رفتم حموم دستگیره حموم شکسته بود تا جایی که تونستم چفت کردم سرمو شامپو زدم شستم و بعد با صابون معروف گلنار بدنمو صابون زدم شورتمو در آوردم به کیرم یه حال بدم خیلی وقت بود جق نزده بودم مشغول مالوندن بودم که از لای در یه نیگاه انداختم دیدم دوستم سرش تو گوشی بود و از رو شورت داره کیرشو میماله .
حشریم زد بالا نمیدونم چی شد که صداش کردم بیاد پشتمو لیف بزنه وقتی اومد یادم رفته بود شورتمو بپوشم کیرم هم شق بود تا منو دید گفت داغ شدی گفتم اره بزار از پشت لای پام.
اونم از خدا خواسته شورتشو درآورد اولش ندیدم ولی گرمای داغ کیرشو حس کردم.
همینطور که لای پام عقب جلو میرفت گفتم شامپو بریز بزار تو کونم ولی خیلی توش نرو
قبول کرد خم شدم وقتی کیرشو دیدم دیگه بدجور داغ شدم چون دوبرابر ماله من بود .
اولش ترسیدم پاره بشم ولی قول داد و فقط سرشو ببره .
وقتی سر کیرشو تو کونم احساس کردم آب کیرم زد بیرون .
بهم گفت تو که آبت اومد من چی ؟ حالا باید برام بخوریش.
قبول کردم کیرشو با صابون شست و شروع کردم به ساک زدن لامصب آبشم نمیومد اونقدر بزرگ و کلفت بود که دهنم داشت پاره می شد.
تا اینکه یهو دیدم دهنم پر از آب کیرش شد
دهنمو شستم بهش گفتم خارکوسته گاییدی کاش قبلش میگفتی
گفت تو اونقدر حشریم کردی نفهمیدم کی آبم اومد
از اونجا رابطه ما شروع شد و وقتی ازدواج کردم کاری کردم که با من و زنم در ارتباط باشه که در خاطرات بعدی تعریف می کنم.
شرمنده بخاطر جزییات کمی طولانی شد.
نوشته: رضا